آیا انقلاب غریب میماند؟!
معظم له اختلاف سلایق در چارچوب نظام و انقلاب را نافع میشمارند و خروج از چارچوب اصول و برهم زدن امنیت جامعه را مستلزم برخورد میدانند «برخورد با نظام، با مبانی نظام، ایستادگی و شمشیر کشیدن روی نظام، جواب تند دارد.»و تأکید میکنند که در برابر انحراف از ارزشها از سوی هرجریانی باشد، تاپای جان ایستادگی خواهند نمود: «تا من زنده هستم، تا من مسؤولیت دارم، به حول و قوهى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذرهاى منحرف شود.»
انقلاب اسلامی در مسیر تکامل و رشد خود، با ریزشها و پالایشهای متعددی روبهرو بوده است که در آن افراد و جریانهایی با تخطی و عدول از شاقول ولایت، قانون و شرع، از آن فاصله گرفتهاند. لیبرالها و ملیگراها اولین پالایش و سپس بنی صدر و منافقین، سکولارهای درون حاکمیت بعد از دوم خرداد و در نهایت نفاق جدید پس از حوادث انتخابات دهم، آخرین پالایش عمدهی این انقلاب مقدس بوده است. در هر یک از این مراحل، با دقیقتر شدن و تبیین بیشتر آرمانهای اسلامی، عدهای که برخی از ایدههای نظری و عملی خود را حذف شده میدیدند، از انقلاب جدا شدند. چنان که تاریخ اسلام نیز از این ریزشها و البته رویشها دور نبوده و همان گونه که حضرت امام(ره) خود در نامهی عزل منتظری، در یکی از ریزشهای غمناک انقلاب اسلامی، اشاره میکنند که «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام»[1] هر چند در نگاه نخست به نظر میرسد ریزشهای انقلاب اسلامی، مسبب تضعیف انقلاب اسلامی است اما پالایش و شفافیت عرصهی سیاسی، لازم و هزینهی عبور از مراحل گوناگون تکامل انقلاب است و رویشهای جدید، به طور قطع آسیب ریزشها را جبران خواهند کرد.
بیانات روشنگرانهی مقام معظم رهبری در برهههای حساس تاریخی، چراغ راه جامعهی اسلامی بوده و توانسته انقلاب را از گزند آفتها مصون بدارد. در دو دههی گذشته، آسیب شناسی ایشان از لغزشهای «عوام و خواص» در اوایل دولت سازندگی و تکرار آن به صورت مبسوطتر در همین سالها - که بر «دنیاپرستی خواص و لغزش آنها» از این ناحیه تأکید داشته است - و تبیین «خودی» و «غیرخودی»های انقلاب و تعریف از گروههای سیاسی بر مبنای پایبندی به ارزشهای انقلاب (و نه چپ و راست مرسوم) در دوران اصلاحات، گامهای مهم ایشان در پیش گیری از تحریف ارزشهای انقلاب و برجسته نگاه داشتن خطوط اصلی گفتمان انقلاب و امام(ره) بوده است. ایشان سالها پیش از حوادث انتخابات دهم، در جلوگیری از لغزشها و انحرافات از مسیر انقلاب و آثار و پیامدهای آن به جامعه و به ویژه نخبگان و خواص هشدار میدهند و به کرات در سخنان خود «انقلاب» را از «انقلابیون» تفکیک کرده و وقوع ریزشها را هشدار دادهاند: «در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشته باشد، اگر پیوستگی حرکت وجود نداشته باشد، انسان رابطهاش با انقلاب قطع میشود. این بی وفایی به انقلاب است. همیشه بودند کسانی که به انقلاب بی وفایی کردند، به انقلاب دل بستگی خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند... اصل، انقلاب است؛ اشخاص، اصل نیستند.»ها و انحرافات از مسیر انقلاب و آثار و پیامدهای آن به جامعه و به ویژه نخبگان و خواص هشدار میدهند و به کرات در سخنان خود «انقلاب» را از «انقلابیون» تفکیک کرده و وقوع ریزشها را هشدار دادهاند: «در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشته باشد، اگر پیوستگی حرکت وجود نداشته باشد، انسان رابطهاش با انقلاب قطع میشود. این بی وفایی به انقلاب است. همیشه بودند کسانی که به انقلاب بی وفایی کردند، به انقلاب دل بستگی خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند... اصل، انقلاب است؛ اشخاص، اصل نیستند.»
این موضوع از آن جهت اهمیت پیدا میکند که ریزش و رویش بیشتر در سطح خواص جامعه اتفاق میافتد و تأثیرگذاری آن به مراتب بیشتر از تاثیرأت سایر گروهها است، خواصی که میتوانند سیاسی، علمی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی باشند. به همین منظور معظم له در بیانات و خطبههای بسیاری به صورت خاص، خواص و نخبگان جامعه را مورد خطاب قرار داده از نقش، وظایف و آسیب انحرافات آنان سخن میگویند. مسألهای که مقام معظم رهبری با دوراندیشی الهی خویش از سالهای پیش به ویژه در عصر اصلاحات، خطر آن را با یادآوری ریزشهای صحابهی بزرگ در صدر اسلام، گوش زد میکنند. طلحه و زبیرها همواره انگشت نمای دوستان نیمه راه تاریخ اسلام بودهاند که در عصر شفاف سازی حکومت امیرالمومنین(علیهالسلام) به پایان تقوا میرسند. حب جاه، مقام و دنیا آنها را از اسلام جدا میسازد؛ همانها که اسلام از آنها بیش از قاسطین سیلی خورده است. حوادث و رویدادهای صدر اسلام آن چنان که رهبر فرزانهی انقلاب در خطبههای ماندگار خویش در نماز جمعهی سال 78 سیر آن را تعبیر کردند، نماد کاملی از چگونگی شکل گیری پروسهی ریزش نیروهای وفادار و آزمودهی صدر اسلام محسوب میشوند: «شما به صدر اسلام نگاه کنید، ببینید آن کسانىکه در دوران غربت اسلام و غربت على، از امیرالمؤمنین دفاع کردند، چه کسانى بودند؟ اینها سابقهداران اسلام نبودند. سابقهداران اسلام، جناب طلحه و جناب زبیر و جناب سعدبنابى وقّاص و امثال اینها بودند. بعضى از اینها على را تنها گذاشتند؛ بعضى از اینها در مقابل على ایستادند. اینها ریزشها بودند. اما رویش کدام است؟ رویش، عبداللَّهبنعبّاس است؛ محمّدبنابىبکر است؛ مالک اشتر است؛ میثم تمّار است. اینها رویشهاى جدیدند. اینها که در زمان پیامبر نبودند؛ اینها در همان دوران غربت اسلام روییدند؛ اینها نهالهاى تازهاند... همانطور که گفتم، غصّه دارد. غصّه دارد کسانى ریزش پیدا کنند که یک روز پاى سفرهى انقلاب، پاى سفرهى امام زمان، پاى سفرهى اسلام و قرآن نشستند و نان و نمک اسلام را خوردند؛ اما در کنار آن ریزشها، مالک اشترها هستند؛ عبداللَّهبنعباسها هستند ... اینطور نیست که شما خیال کنید حالا چهار نفر آدمى که از راه برگشتند و نیرویشان تمام شد، معنایش این است که نیروى این گردونهى عظیم تمام شده است. نه آقا؛ بعضیها در بین راه قوّهشان تمام مىشود.»هاى تازهاند... همانطور که گفتم، غصّه دارد. غصّه دارد کسانى ریزش پیدا کنند که یک روز پاى سفرهى انقلاب، پاى سفرهى امام زمان، پاى سفرهى اسلام و قرآن نشستند و نان و نمک اسلام را خوردند؛ اما در کنار آن ریزشها، مالک اشترها هستند؛ عبداللَّهبنعباسها هستند ... اینطور نیست که شما خیال کنید حالا چهار نفر آدمى که از راه برگشتند و نیرویشان تمام شد، معنایش این است که نیروى این گردونهى عظیم تمام شده است. نه آقا؛ بعضیها در بین راه قوّهشان تمام مىشود.»
«دل انسان غمگین مىشود و مىشکند بهخاطر اینکه چرا کسانى که نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمّهى معصومین زدند، حالا طورى مشى کنند که اسراییل، آمریکا، سیا و هرکسى که در هر گوشهى دنیا با اسلام دشمن است، برایشان کف بزنند!»
ایشان در خطبههای نماز جمعهی 26 آذر 1378 ضمن برشمردن دلایل و انگیزههای درونی افراد از انحرافها، به نشانه شناسی انحرافهای اندوهناک از مسیر انقلاب اسلامی نیز اشاره میکنند؛ حمایت بیگانگان به ویژه آمریکا از افراد و گروههای داخلی و قرار گرفتن در نقشهی دشمنان نظام، مهمترین شاخصی است که رهبر معظم انقلاب در شناخت انحرافها و ریزشها متذکر میگردند و به صورت مکرر این موضوع را یادآوری مینمایند: «اما اگر من فقط بخواهم یک اشاره کنم، غم بزرگ این است که - همانطور که قبلاً اشاره کردم - بعضى عناصرى که هیچ سودى در سلطهى آمریکا بر این کشور ندارند، از روى غفلت و اشتباه و ضعفها و عقدهها، براى سلطهى آمریکا بر این کشور تلاش مىکنند! البته اشخاص مختلفاند؛ بعضیها عقدهاى دارند؛ بعضیها کینهاى دارند؛ بعضیها گلهاى از کسى دارند؛ براى خاطر دستمالى، قیصریه را آتش مىزنند؛ بهخاطر یک دشمنى و یک کینهى شخصى و یک محرومیت از فلان مسؤولیت که مایل بوده به او بدهند و مثلاً نشده و بهخاطر یک اشتباه در فهم، مىبینید که حرفى مىزنند، اقدامى مىکنند، موضعى مىگیرند و کارى مىکنند که به ضرر تمام مىشود و در خدمت دشمن قرار مىگیرند! بدانید؛ این رادیوهاى بیگانه، با میلیونها دلار صرف و خرج راه مىافتد. اینها هدف دارند از اینکه این تبلیغات را مىکنند؛ مىخواهند افکار عمومى کشورهاى مخاطب خودشان را تحت تأثیر قرار دهند. بیخودى که نمىآیند از شخصى، از حرفى، از جریانى، اینطور دفاع کنند! هر آدم عاقلى تا دید دشمن برایش کف مىزند، باید به فکر فرو برود و بگوید من چه غلطى کردم؛ من چه کار کردم که دشمن براى من کف مىزند؟! باید به خود بیاید. این مایهى غصّه است که بعضى از کف زدن دشمن خوششان مىآید!.... دل انسان غمگین مىشود و مىشکند بهخاطر اینکه چرا کسانى که نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمّهى معصومین زدند، حالا طورى مشى کنند که اسراییل، آمریکا، سیا و هرکسى که در هر گوشهى دنیا با اسلام دشمن است، برایشان کف بزنند! این، انسان را غصّهدار مىکند.»ها متذکر میگردند و به صورت مکرر این موضوع را یادآوری مینمایند: «اما اگر من فقط بخواهم یک اشاره کنم، غم بزرگ این است که - همانطور که قبلاً اشاره کردم - بعضى عناصرى که هیچ سودى در سلطهى آمریکا بر این کشور ندارند، از روى غفلت و اشتباه و ضعفها و عقدهها، براى سلطهى آمریکا بر این کشور تلاش مىکنند! البته اشخاص مختلفاند؛ بعضیها عقدهاى دارند؛ بعضیها کینهاى دارند؛ بعضیها گلهاى از کسى دارند؛ براى خاطر دستمالى، قیصریه را آتش مىزنند؛ بهخاطر یک دشمنى و یک کینهى شخصى و یک محرومیت از فلان مسؤولیت که مایل بوده به او بدهند و مثلاً نشده و بهخاطر یک اشتباه در فهم، مىبینید که حرفى مىزنند، اقدامى مىکنند، موضعى مىگیرند و کارى مىکنند که به ضرر تمام مىشود و در خدمت دشمن قرار مىگیرند! بدانید؛ این رادیوهاى بیگانه، با میلیونها دلار صرف و خرج راه مىافتد. اینها هدف دارند از اینکه این تبلیغات را مىکنند؛ مىخواهند افکار عمومى کشورهاى مخاطب خودشان را تحت تأثیر قرار دهند. بیخودى که نمىآیند از شخصى، از حرفى، از جریانى، اینطور دفاع کنند! هر آدم عاقلى تا دید دشمن برایش کف مىزند، باید به فکر فرو برود و بگوید من چه غلطى کردم؛ من چه کار کردم که دشمن براى من کف مىزند؟! باید به خود بیاید. این مایهى غصّه است که بعضى از کف زدن دشمن خوششان مىآید!.... دل انسان غمگین مىشود و مىشکند بهخاطر اینکه چرا کسانى که نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمّهى معصومین زدند، حالا طورى مشى کنند که اسراییل، آمریکا، سیا و هرکسى که در هر گوشهى دنیا با اسلام دشمن است، برایشان کف بزنند! این، انسان را غصّهدار مىکند.»که این تبلیغات را مىکنند؛ مىخواهند افکار عمومى کشورهاى مخاطب خودشان را تحت تأثیر قرار دهند. بیخودى که نمىآیند از شخصى، از حرفى، از جریانى، اینطور دفاع کنند! هر آدم عاقلى تا دید دشمن برایش کف مىزند، باید به فکر فرو برود و بگوید من چه غلطى کردم؛ من چه کار کردم که دشمن براى من کف مىزند؟! باید به خود بیاید. این مایهى غصّه است که بعضى از کف زدن دشمن خوششان مىآید!.... دل انسان غمگین مىشود و مىشکند بهخاطر اینکه چرا کسانى که نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمّهى معصومین زدند، حالا طورى مشى کنند که اسراییل، آمریکا، سیا و هرکسى که در هر گوشهى دنیا با اسلام دشمن است، برایشان کف بزنند! این، انسان را غصّهدار مىکند.»آیند از شخصى، از حرفى، از جریانى، اینطور دفاع کنند! هر آدم عاقلى تا دید دشمن برایش کف مىزند، باید به فکر فرو برود و بگوید من چه غلطى کردم؛ من چه کار کردم که دشمن براى من کف مىزند؟! باید به خود بیاید. این مایهى غصّه است که بعضى از کف زدن دشمن خوششان مىآید!.... دل انسان غمگین مىشود و مىشکند بهخاطر اینکه چرا کسانى که نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمّهى معصومین زدند، حالا طورى مشى کنند که اسراییل، آمریکا، سیا و هرکسى که در هر گوشهى دنیا با اسلام دشمن است، برایشان کف بزنند! این، انسان را غصّهدار مىکند.»
ایشان در همین خطبهها که اتفاقاً مقارن با چهارمین پالایش عمدهی انقلاب از نااهلان، نامحرمان و جدایی اصلاح طلبان آمریکایی حامی طرح ناشیانهی «گورباچفیزاسیون» در ایران بود، ریزشهای انقلابیون خسته و شرمنده را ناشی از طبیعت انقلابها و سنت رویشهای جدید را نوید این ریزشها میدانند: «نباید خیال کرد که اگر چهار نفر آدمى که سابقهى انقلابى دارند، از کاروان انقلاب کنار رفتند، پس انقلاب غریب ماند. نه آقا، همهى انقلابها، همهى فکرها، همهى جریانهاى گوناگون اجتماعى، هم ریزش دارند، هم رویش دارند؛ ریزش در کنار رویش.»
انتخابات دهم ریاست جمهوری را باید، یکی از پیچیدهترین شرایط سه دههی گذشته دانست که به واسطهی آن، بسیاری از ظرفیتها و واقعیتهای جمهوری اسلامی محک خورد و مورد آزمون قرار گرفت. در حقیقت، موج اصلاحات و تجدیدنظرطلبی، بخش دیگری از نخبگان سیاسی و جامعهی روشنفکری را در انتخابات نهم ریاست جمهوری در مقابل اندیشهی انقلاب قرار داد که به صورت عینی و گسترده در ریزشهای انتخابات دهم نمود یافت. رهبر انقلاب پس از انتخابات 88 و با وقوع گستردهترین ریزش انقلاب از لحاظ دامنه و عمق، به تفصیل از مبنا و علت ریزشها، آثار و پیامدهای آن و هشدار به بازگشت از این انفصال نگون بار تلاشهای عملی و تذکرات لسانی خود را به کار بستند.
ایشان در اولین گام، با هوشیاری تلاش کردند که مردم را از درافتادن به شکافها و ریزشهای انحرافی پس از انتخابات مصون نمایند. در هفتهی اول بعد از انتخابات و در دیدار با ستاد کاندیداهای شکست خورده، حفظ وحدت و جلوگیری از انشقاق جامعه را حرف اصلی خویش بیان کردند و تلاش کردند از تسری ریزشها به حوزههای عمومی و اجتماعی بکاهند: «ما باید سعی کنیم، دقت کنیم که انتخابات مایهی انشقاق نشود؛ این حرف اصلی من است. اینکه ما تصور کنیم که یک گروه مثلاً بیست و چهار میلیونی یک طرفاند، یک گروه چهارده میلیونی یک طرفاند، این به نظر من خطای بسیار بزرگی است.»[2]
معظم له از یک سو اختلاف سلایق در چارچوب نظام و انقلاب را نه تنها مضر نمیدانند، بلکه آن را نافع میشمارند و از سویی خروج از چارچوب اصول و برهم زدن امنیت جامعه را مستلزم برخورد میدانند «برخورد با نظام، با مبانی نظام، ایستادگی و شمشیر کشیدن روی نظام، جواب تند دارد.»[3] و تأکید میکنند که در برابر انحراف از ارزشها از سوی هرجریانی باشد، تاپای جان ایستادگی خواهند نمود:
«تا من زنده هستم، تا من مسؤولیت دارم، به حول و قوهى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذرهاى منحرف شود.» [4]اى منحرف شود.» [4]
در یک جمعبندی نهایی میتوان گفت از یکسو، سیرهی مقام معظم رهبری در طول 22 سال زعامت و رهبری، نشان میدهد اول؛ ایشان همانند امام راحل، ملاک را حال افراد میدانند، دوم؛ اصالت را به ارزشها و آرمانهای اسلامی و انقلابی میدهند و نه اشخاص و جریانها.
از سوی دیگر مدیریت داهیانه و نگاه دوراندیشانهی مقام معظم رهبری نه تنها جلوی بسیاری از ریزشهای انقلاب و پیاده شدن بسیاری از انقلابیون از قطار انقلاب را سد نموده، بلکه رویشهای جدید در مسیر آرمانی اسلام و انقلاب را سرعت بخشیده است. البته معظم له در برابر ریزشها و پالایشهای انقلاب هم با موضع محکم و استوار، مردم را روشن کردهاند که این نظام به اشخاص وابسته نیست.
سخن آخر اینکه ملاک مردم در انقلابی و غیرانقلابی و خودی و غیرخودی دانستن افراد، تبعیت از ولایت فقیه است و این معیار را نه در شعارها و ادعاها، بلکه در عملکردها و سیاستها ردیابی میکنند.(*)
[1]. صحیفهی امام، ج 21: 330-332
[2].بیانات مقام معظم رهبری،27/3/88
[3]. بیانات مقام معظم رهبری، 20/6/88
[4]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با هزاران نفر از مردم فارس،3/2/1390
*الهه خانی، کارشناس ارشد علوم سیاسی
یاالله . سلام دلاور ! از اینکه حال ناقابل حقیر در این مدت همه را نگران کرده شرمنده ام ! ما همگی مانده ایم تا رسالت خویش را به سرانجام برسانیم رسالتی که شهدا بردوش نحیف ما نهادند ! و ارمغان بزرگ ولایت عظمای فقیه را شهدا و امام راحل بما سپردند و ما در قبال حفظ آن مسئولیم ! جان نالایق ما چه ارزش دارد که فدای رهبرمان شود؟ خون دلها خوردیم از کوفیان دم دمی مزاج و به خاطر حضرت آقا دم بر نیاوردیم ولی صبر هم حدی دارد ! وبلاگ زیبای شما مزین به کلام حضرت آقا برایم زیبا بود رنده باشی دلاور . جانبازربذه نشین
سلام حاجی
ما خیلی مخلصتیم انشاالله که همیشه سرحال سلامت باشی
خلاصه ما شرمنده عزیزانی چون شما هستیم که هیچ کاری از دستمون برنمیاد تا برای احقاق حق به حقه شما انجام بدیم
یاعلی
سلام
الحمدالله حال جانبار احمد فرهنگ نسبتا خوب است. یعنی از اون حالتی که انتظار شهادت می رفت بیرون آمده و از همه کسانی که براشون دعا کرده و پیغام گذاشتن تشکر کرده و گفته که ماموریتی در این دنیا دارد که او را برگرداندند .
سلام
الحمدالله خدا را شکر
خبر بسیار مسرت بخشی دادید . ممنون