ولی فقیه را خدا تعیین نکرده و ممکن است...
هاشمی رفسنجانی در مصاحبه اخیر خود که در سایت شخصی اش منتشر شده است مدعی شده که اختلافی با رهبری ندارد و تنها عده ای تنگ نظر و... مدعی وجود اختلاف او با رهبری هستند ...به این مناسبت برخی از دیدگاههای ایشان را برای روشن شدن گوشه ای از اختلافات غیر قابل انکار ایشان با گفتمان عدالت خواهی مرور می کنیم
قاسم روانبخش
آقای هاشمی! اگر به آرشیو هفته نامه پرتو سخن مراجعه کنید، خواهید دید که ما با شما اختلاف شخصی نداشته و نداریم؛ بلکه اختلاف بر سر مبانی و دیدگاه ها است. ما تا سال 83 که اولین مصاحبه رسمی شما با ایسنا درباره زمینی دانستن ولایت فقیه منتشر شد، از جنابعالی تجلیل و در برابر مدعیان اصلاحات که کتاب «عالیجناب سرخپوش» را علیه شما مینوشتند دفاع میکردیم و البته با حسن ظنی که نسبت به شما داشتیم مطالبی را که دیگران در بارهتان مینوشتند توجیه میکردیم. مثلاً درباره شما مطالبی گفته میشد که در ابتدا باور آن مشکل مینمود، ولی با گذر زمان به باور تبدیل میشد؛ آقای سعید حجاریان میگوید:» اولین کار جدی که به عنوان دموکراتیزاسیون پس از انقلاب انجام شد، در دوره اول ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بود. در آن زمان من معاون سیاسی مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری بودم که در آن جا جمعی را برای بررسی موضوعی به اسم توسعه سیاسی یا نوسازی سیاسی ساماندهی میکردیم.
مغز متفکر اصلاحات میافزاید: من و همفکرانم در آن زمان از به کارگیری «دموکراتیزاسیون» خودداری میکردیم، چرا که از زمان مهندس بازرگان نوعی عناد با لفظ دموکراسی در میان نیروهای داخل قدرت به وجود آمده بود. از این رو، ما و دوستان بهجای دموکراسی عنوان «توسعه سیاسی» یا «نوسازی سیاسی» را برای مطالعات خود برگزیدیم.
عضو حلقه کیان از بهزاد نبوی، محسن آرمین، عباس عبدی، آغاجری و علیرضا علویتبار به عنوان مهمترین افرادی که در مرکز مطالعات نهاد ریاست جمهوری دوران آقای هاشمی رفسنجانی فعالیت میکردند، یاد منکند و میگوید: در کنار آنها، استادان مختلف دانشگاه نظیر «دکتر حسین بشیریه» نیز به این جمع کمک میکردند. (اسفند 83، جراید)
شمس الواعظین - سردبیر روزنامههای توقیف شده جامعه، توس و عصر آزادگان - قبلاً ضمن تجلیل از جناب عالی در سرمقاله شرق نوشته بود: «بیتردید تاریخ این واقعیت را بازگو خواهد کرد که دولت شبه دمکراتیک و اصلاحطلب خاتمی، از رحم دولت توسعهگرای هاشمی رفسنجانی متولد شد... جا دارد روی این نکته تأکید کنم که تلاش اصلاحطلبان برای حذف یکی از شاخصترین سمبلهای اقتدار و مهارت سیاسی روحانیت و یکی از کاتالیزورهای مهم و شتاب دهنده روند دموکرانیزاسیون یعنی هاشمی رفسنجانی، از خطاهای استراتژیک آنان در فهم پیچیدگیهای حاکم بر سازههای سیاسی ناشی میشد.» (پرتو سخن، آبان 83 به نقل از جراید)
و البته خود جنابعالی نیز در آستانه انتخابات نهم در پاسخ به این سؤال که «ارزیابی شما از ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی چیست؟« اظهار داشتید:
«آقای خاتمی تقریباً در مسیر سیاستهای دوره مسؤولیت من پیشرفت کردند. البته با اقتضائات زمان هم همراه بود . شاید اگر من هم میخواستم ادامه دهم، به همین جاها میرسیدم.» سپس در پاسخ به این پرسش که سخن شما به این معناست که ایشان رئیس جمهوری خوبی بودند؟ «با تأیید عملکرد وی، گفتید: «بله! برای آن دوره رئیس جمهوری خوبی بودند. « (در مصاحبه با مجله تایمز در خرداد 84)
و البته اگر اعتراف جنابعالی در این مصاحبه نبود، شاید کمتر کسی وابستگی شما را به جریان مدعی اصلاحات باور میکرد و عجیب این که حتی اکبر گنجی که یک روز تخریب شما را با نوشتن کتاب «عالیجناب سرخپوش» در دستور کار قرار داده بود، تحت فشار برخی سران اصلاحات از اعضای حزب مشارکت وسازمان مجاهدین انقلاب مجبور به نوشتن توبه نامه شد. آنها طی گفتوگویی با «اکبر گنجی» وی را تحت فشار قرار دادند تا طی ندامت نامهای برای شما نسبت به تخریبهای صورت گرفته در انتخابات مجلس ششم علیه شما، اظهار پشیمانی کند.
برخی مطالب نیز بعداً در هفته نامه شهروند چاپ شد و هیچ گونه موضع گیری منفی از سوی جنابعالی علیه آن دیده نشد. در این نشریه آمده بود: «هاشمی رفسنجانی البته در سال 1358 مخالف تأسیس مجلس مؤسسان یا خبرگان برای تدوین قانون اساسی بود، اما در جمهوری اول (68-1358) از ارکان اصلی قدرت محسوب میشد و گاه حتی با وجود قائم مقام رهبری یا رئیسجمهوری به عنوان مقام دوم کشور شناخته میشد .... در مجموع نقش هاشمی رفسنجانی در تأسیس جمهوری دوم تقریباً بیبدیل است. جمهوری دوم در سال 1376 با یک جهش سیاسی مواجه شد».
این نشریه در ادامه آورده است «از آغاز به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد، رقیب او هاشمی رفسنجانی که پیش از این تنها بر سازندگی تأکید میکرد، این روزها بیش از هر زمان دیگری از دموکراسی سخن میگوید. گویی هاشمی جدیدی متولد شده است که از موضع رئیس مجلس خبرگان خواهان دموکراسی است. یعنی همزمان که این روزها حتی اصلاحطلبان مذهبی از او به لقب آیتا... یاد میکنند او نیز از دموکراسی بیشتر دفاع میکند. بدین ترتیب اگر چه هاشمی برای سومین بار رئیسجمهور نشد، اما گویی جمهوری سوم در راه است؟» (شهروند امروز، ش 57، ص 111)
معالاسف در آستانه انتخابات نهم موضوع تغییر شخصیت شما در دستور کار خودتان قرار گرفت و با شعار هاشمی 2005 مواضع جدیدی اتخاذ کردید که یکی از آن ها همان شعار زمینی بودن ولایت فقیه بود.
شما طی مصاحبهای با ایسنا (11/11/83) درباره مشروعیت ولی فقیه اظهار داشتید: « ولی فقیه را خدا تعیین نکرده و ممکن است تعداد زیادی فقیه، این شرایط را داشته باشند؛ بنابراین انتخابات از رهبری شروع میشود. در تفکر امام(ره) و تفکر ما - که تفکر دینی است - وقتی کسی میخواهد سرنوشت مردم را در اختیار بگیرد و در امور مردم دخالت و قانونگذاری کند، به اجازه مردم احتیاج دارد و این اجازه با انتخابات شکل میگیرد». سپس در پاسخ به این سؤال که: «گویا مخالفتهایی با شکلگیری انتخابات با ویژگیهای مد نظر امام وجود داشت. چه جریاناتی با ویژگیهای مد نظر ایشان مخالف بودند؟» گفتید: «بله، بعضی افراد در بحث ولایت میگفتند ولی فقیه را خداوند تعیین کرده و اکنون هم بعضیها این اعتقاد را دارند. این عده معتقدند که مشروعیت ولی فقیه به را‡ی مردم نیست».
این مطلب باعث شد که اولین مقالات در نقد جنابعالی به نگارش در آید و این دیدگاه ها که بر خلاف نظر همه فقهای شیعه به ویژه حضرت امام است به نقد کشیده شود. در راستای هاشمی 2005 خبرنگار از شما پرسید «اگر شما رئیس جمهور شوید آیا در مشی و روش و کادری که با شما کار میکردند، تغییری وجود خواهد داشت؟» گفتید: «شرایط زمانی، وضع کشور، نیازها و امکانات و اهداف تعیین کننده هستند. مردم نباید دغدغه دخالتهای بیجا در زندگیشان را داشته باشند. البته قانون محور هستند و همه باید آن را رعایت کنند. وقتی پایینتر از این میرسیم، باید بگذاریم مردم راحت باشند. اکنون شرایط دنیا به گونهای است که با وجود ارتباطات، ماهواره، اینترنت و رسانهها نمیتوان مردم را از اطلاعات محروم کرد و یا بیحساب کارکرد. مسائل زنان، جوانان و رسانهها، شرایط و اقتضائات متفاوت با آن زمان دارند.آرزوی من این است که مردم آزاد باشند و آزاد فکر کنند.».
معالاسف تذکرات دوستانه تأثیر چندانی بر شما نداشت و روز به روز مواضعتان به سمت جریان مدعی اصلاحات، بیشتر گرایش پیدا میکرد به طوری که علاوه بر مواضع سؤال برانگیز در اولین فیلم انتخاباتی شما کمال تبریزی - کارگردان فیلم مارمولک - آن را ساخته بود، روِوس برنامههایتان در بیانیه 8 ماده ای و دیگر بیانیه ها قابل تأمل بود.
روِوس مهم برنامه های شما درانتخابات نهم به این شرح بود:
1- اجتناب دولت از دخالت در حریم خصوصی افراد
2- حمایت از توسعه نهادهای مدنی و سازمانهای غیر دولتی
3- حمایت از بخش خصوصی برای یافتن شریک خارجی
4- مهار تورم و افزایش قدرت خرید مردم
5- حمایت از جامعه مدنی و حذف دستگاه های موازی
6- ارتقاء سطح مشارکت قومیت ها و اقلیت های مذهبی
7- تقویت آزادی بیان و قلم و بهبود شرایط مطبوعات
8- دفاع مؤثر از حقوق بشر
9- توسعه روابط با کشورهای صنعتی
10- حمایت از ایرانیان خارج از کشور
که برخی از آنها کپی شعار های جبهه دوم خرداد بود. و عجیب این که امریکاییها نیز بر اساس گزارش سایت آفتاب، از حضور مجدد جنابعالی در عرصه انتخابات به شدت استقبال کردند.
سان فرانسیسکو کرونیکل میگوید: «از دیدگاه امریکاییها، مواضع هاشمی همیشه به آیتا... خمینی(ره)، نزدیک بوده است و مواضع ضد امریکایی رهبر فقید انقلاب، الگویی برای مقامات ایرانی پس از او بوده است. اکبرهاشمی رفسنجانی، موقعیت خود را مرهون امام خمینی(ره) است، اما آیتا... خمینی(ره)، در هر فرصتی امریکا را محکوم میکرد و آن را شیطان بزرگ مینامید، درحالی که رفسنجانی بارها به واشنگتن توجه نشان داده و در دو هفته گذشته نیز همین روند را در پیش گرفته است. او میگوید در صورت رسیدن به ریاست جمهوری، بهبود روابط با امریکا را مورد نظر خواهد داشت.
آیتا... خمینی(ره) دستور داده بود تمام زنان ایرانی از لباس اسلامی استفاده کنند، اما او آزادیهای بیشتری به همسر خود داده و از دخترش فائزه نیز بهعنوان ناشر، ورزشکار و نامزد نمایندگی مجلس حمایت کرده است.
رفسنجانی که زمانی پیش آیت ا... خمینی در مرکز علوم دینی قم درس میخواند، از افرادی بود که به هنگام انتشار فتوای روحانیون علیه سلمان رشدی، موضع ایدئولوژیکی متعادلی را به نمایش گذاشت.
اگر رفسنجانی به ریاست جمهوری برسد، نقطه عطفی در تاریخ ایران خواهد بود: مردی عملگرا دوباره پا به صحنه خواهد گذاشت که شاید بتواند کشوری را که درآستانه افراطگرایی است به راه تعادل بکشاند.
رفسنجانی در فاصله سالهای 1989 تا 1997 میلادی رئیس جمهور ایران بود. اگر رفسنجانی به ریاست جمهوری برسد، جایگزین محمد خاتمی خواهد شد که انتخابش در سال 1997، جرقه امید به اصلاحات در ایران را پدید آورده بود.
شائول بخش، پروفسور تاریخ خاورمیانه در دانشگاه جورج میسون که کتابهای زیادی را درمورد ایران نوشته، میگوید: «مصاحبه هاشمی با روزنامه های خارجی نشان میدهد که او میخواهد خود را در خارج بهعنوان تنها کسی معرفی کند که میتواند شرایط را عوض کند.»
وی اضافه میکند:» این بازگشت خیلی جالبی است. شکست در انتخابات سال 2000، شرایط تحقیر آمیزی برای او بود و حالا شخصاً میخواهد تصویر خود را اصلاح کند. او در مورد موقعیت خود در تاریخ بسیار محتاط عمل میکند و میخواهد آن تحقیر را از ذهنها پاک کند.»
(دوشنبه 23 خرداد 1384 - ساعت 18:13 )
به هر حال مواضع جنابعالی در پس از انتخابات نهم و مخالفتهای شما با دولت نهم مورد استقبال آمریکا و غربی ها قرار میگرفت و در انتخابات دهم نیز نامه سرگشادهتان مورد تجلیل و تحلیل غربی ها واقع گردید و در نتیجه برخی آن را فرمان آتش تلقی کردند و در این راه آنچه داشتند به میدان آوردند و تا جایی که توانستند به مخالفت ادامه دادند، تا جایی که در روز عاشورا حرمت امام حسین را نیز شکستند. البته سران فتنه در برابر جمعیت دهها میلیونی مردم نتوانستند تاب بیاورند و به همین دلیل راه بازگشت و توبه را پیش گرفته اند. جمله ای که از سوی شما منتشر شد این بود که در روز 22 بهمن همه بیایند تا وحدت ملی را به نمایش بگذاریم. بهراستی دلتان بهحال وحدت ملی سوخته است یا در صدد بازسازی چهره سران فتنهاید؟ قریب به 8 ماه گذشته که کشور در شرایط سختی قرار داشت، چه کسانی چنین شرایطی را بر کشور تحمیل کردند و آیا با یک راهپیمایی میتوانند تقاص گناهانشان را پس دهند؟! اگر میخواهیم وحدت حاکم شود ابتدا باید از نوشتن نامه کذایی به رهبری رسماً عذرخواهی کنید و ثانیا خودتان فرزندان متخلف و بعضاً فراری را که در اغتشاشات دست داشتند و عکس و فیلم آن ها نیز موجود است، به دستگاه قضایی بسپارید تا بتوانیم مراحل اولیه وحدت را باور کنیم