قالیباف 23ستاد خود را دراختیار میرحسین موسوی قرار داد
هاشمی سه استراتژی را یکی پس از دیگری اجرا کرد. هاشمی میانه خوبی با خاتمی و احمدی نژاد ندارد. بنابراین تصمیم میگیرد که نه خاتمی باشد و نه احمدی نژاد و کسی باشد که فرمانبردار او باشد. ایشان خدمت مقام معظم رهبری رسیدند و طرح دولت راست صالح را مطرح کردند و از مقام معظم رهبری خواستند که جلوی احمدی نژاد را بگیرد تا از این طریق وی نیز جلوی خاتمی را بگیرد
گـــزارش تیمهای جاسوسی امریکا از ایران
در امریکا در جلسهای دعوایی بین دونالد رامسفلد و خانم رایس اتفاق افتاد که رامسفلد نظرش بر این بود که باید به ایران حمله کنیم و از 56 پایگاه اطراف ایران علیه این کشور استفاده کنیم اما خانم رایس معتقد به جنگ نرم بود. بنابراین امریکاییها هفت تیم جاسوسی وارد ایران کردند تا ببینند که چطور انقلاب ایران به رغم تهاجمات هنوز 30 سال است که سرپا ایستاده است. این تیمهای جاسوسی گزارش جالبی میدهند.
آنها میگویند ایرانیان یک سمبل به نام امام حسین دارند که نوه پیامبر اسلام است. این فرد 1400 سال قبل با تعداد اندکی در مقابل یک لشکر بزرگ میایستد و با شجاعت کشته میشود و این اخلاق به ایرانیان به ارث رسیده است و ایرانیها بر همین اساس در مقابل ما ایستاده اند. روز کشته شدن این سمبل 70 میلیون ایرانی سیاهپوش میشوند. آنها سپس راهکار ارائه میدهند و میگویند از طریق منبرها و هیاتها میتوان نفوذ کرد و گفتند که از طریق مداحان ما باید موضوعات خود را منتقل کنیم.
نمونه این کار هم آقای ...... است که بعد از دستگیری ایشان توسط نیروهای امنیتی معلوم شد که این آقا از طریق چند واسطه با سرویس MI6 ارتباط دارد. علاوه بر آنها قصد داشتند که سراغ روحانیونی که تریبون داشتند و مطرح بودند نیز بروند. آنها ملودیهای مداحیها را تغییر دادند تا ذائقه جوانان را تغییر دهند.
این مداحیهای جدید حماسه سازی و انسان سازی نمیکند و اثر گذار نیست. این برنامه امریکایی هاست. نکته بعدی بررسی این تیمهای جاسوسی در خصوص مقام معظم رهبری بود و تأکید زیادی کردند که باید مورد هدف قرار بگیرد و سومین راهکار اینها در خصوص مراجع بود.
جریان اعتراضی را زنده نگه دارید
دستور کار بعدی اصلاح طلبان پس از انتخابات تشکیل جبهه سیاسی و فعال و زنده نگه داشتن جریان اعتراضی بود. اتفاقی که در روز قدس،13 آبان، 16 آذر و روز عاشورا افتاد برای زنده نگه داشتن جریان اعتراضی است.
آنها گفتند که از فرصتهای نظام باید استفاده کنیم چون به ما مجوز نمیدهند و اگر هم خودسرانه عمل کنیم با ما برخورد میکنند. در 13 آبان اینها سه هفته تمام امکانات خود را بسیج کردند و رسانه های انها به صحنه آمدند که 13 آبان به هر قیمتی جریان اعتراضی را باید کنترل کنیم. فکر میکردند که روز 13 آبان بتوانند به اندازه هرسال برای خود جمعیت جمع کنند اما اینها در حالت خوشبینانه حدود 5هزار نفر بیشتر در خیابان نیاوردند.
جالب است که در طرف مقابل امت انقلابی که هر سال حدود 10 تا 15 هزار نفر برای راهپیمایی 13 آبان میآمدند، حضوری 70 هزار نفره در این خصوص داشتند.
این پنجهزار نفر حضور هم قابل توجیه است. چراکه ما در تهران حدود 400 خانوار نفاق داریم که همیشه در جریانات فعال هستند در کنار اینها یکسری ارذل و اوباش داریم که با پول حضور پیدا میکنند اما به رغم این جمعیت خوبی که برای ضد انقلاب میتوان در نظر گرفت آنها پنج هزار نفر بیشتر نتوانستند به خیابانها بکشند.
ذخیره نیرو در NGOها
استفاده از ظرفیت کشورهای بیگانه و NGOها نیز یکی دیگر از برنامههای اصلاح طلبان در ایام پس از انتخابات بود. خاتمی میگفت ما باید نیروهای اجتماعی خود را در این NGOها جمع و متراکم کنیم تا در موقع لزوم همه آنها را بیرون بریزیم. در انقلابهای رنگی قابل مشاهده است که اکثر جریانات از طریق همین NGOها به ثمر میرسد.
برنامه ریزی برای انتخابات آتی، ترویج غیر مشروع بودن دولت، ایجاد انشقاق در جبهه اصولگرایان و تشویق و ترویج نافرمانی مدنی یکی دیگر از برنامههای این جریان است.
تلاش برای تخریب نماز جمعه 29 خرداد
اصلاح طلبان روزهای شروع آشوبها بالغ بر یک هفته تمام برنامه ریزی میکردند که ابهت رهبری را در نماز جمعه 29 خرداد بشکنند و تمام امکانات خود را برای این کار بسیج کردند. به همین خاطر روز شنبه 30 خرداد توانستند حدود 20 هزار نفر اغتشاشگر را به خیابانها بکشند. این آدمها هم از ثمرات همان جلسات دو ساله بود.
تلاش برای شروع درگیریها پیش از انتخابات
در ایام تبلیغات همزمان با شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، ستاد موسوی برنامه ریزی کرده بود که از میدان تجریش تا میدان راه آهن با لباس سبز کارناوال راه بیندازند؛ درست در روزی که در میدان ولیعصر هر ساله هیات رزمندگان اسلام برنامه برقرار میکند این موضوع به آقای بهزادیاننژاد تذکر داده شد و ایشان ابراز بیاطلاعی کرد. خود میرحسین موسوی هم در این خصوص خبری نداشت. بنابراین پس از بررسیها مشخص شد که در اتاق جنگ روانی، آقای خانیکی، نعیم پور و حجاریان به این موضوع خوراک میدهند و این اطلاعیه را توزیع کردند. با این طرح مشخص است که اینها قبل از انتخابات تصمیم به اغتشاش داشتند. اینها از قبل گفته بودند که باید بین جنبشها پیوند برقرار کنیم. چراکه هر جنبشی به تنهایی بیاید نظام با آنها برخورد میکند. بنابراین باید این جنبشها پیوند بخورند و به یک خیزش عظیم اجتماعی علیه نظام تبدیل شوند. این ماجرای کشته سازی نیز جزو طراحیهای جلسات اصلاحطلبان بوده است که قبل از انتخابات میخواستند خونی ریخته شود و پیراهن عثمان درست کنند.
نقش برجسته منافقین در فتنه اخیر
در حوادث اخیر، حدود 30 نفر که ارتباط مستقیم با منافقین داشتند توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدند. اینها در ستاد اصولگرایان هم جاسوس داشتند. سفارتخانهها نیز به صورت شبانه روزی با تمام توان فعال بودند و این نکته عجیبی بود. NGOهای خارجی هم نقش عجیبی در این فتنه داشتند و تلاش گسترده ای کردند که تمام جوانان ایرانی مقیم خارج را به داخل ایران گسیل دهند.
چه کسانی با سرویسهای جاسوسی در ارتباط هستند؟
بر اساس اسناد موجود در نهادهای امنیتی برخی عناصر فتنه بدون شک با خارج از کشور در ارتباط هستند و این موضوعی است که به اثبات رسیده است. جالب این است که برخی از فرزندان آقایان نامهرسان سرویس MI6 انگلیس هستند و برای آقایان نامه میبرند و میآورند.
یکی از بازداشتشدگان در اعترافات خود به دفتر ژنو خاتمی اشاره میکند و میگوید بارها به خاتمی گفتیم که این دفتر مشکل ساز میشود اما توجهی نکرد. وی ادامه میدهد یکبار در هواپیما نظر سفیر سوئیس در خصوص دفتر خاتمی در ژنو را پرسیدم که ایشان گفت که این دفتر بهترین مکان برای ارتباط خاتمی با آمریکا و غرب است.
خاتمی هر زمان که به دفتر ژنو میرفت با آقایان رسام، بهنود، خانم کاملیا و شیلر ملاقات میکرد.خاتمی هر موقع که آنجا میرود، ساعتها با این افراد پشت درهای بسته جلسه داشته است.
تلاش اصلاح طلبان برای ایجاد تغییر در مبانی نظام
آن چیز که مسلم است اتفاقی است که در کشور افتاد، یک جریان از قبل طراحی شده سیاسی، برای جهتگیریها و تغییر در برخی از اصول و مبانی نظام بوده است که با خروج از نظام و قانون و رهبری و به کارگیری ظرفیتهای داخلی و خارجی از جمله ایجاد اغتشاش در حال پیاده سازی بود. اصلاح طلبان با برنامه ریزی قبلی خود میدانستند که شکست میخورند به همین خاطر گفتند که ما باید هزینه این شکست را به گردن نظام بیندازیم. بنابراین موضوع تقلب و عدم صلاحیت مسؤولان کشور را مطرح و گسترده پخش کردند و کلید رسمی آن توسط محتشمیپور که کمیته صیانت از آرا را درست کرد، زده شد.
اینها در پاسخ این سوال که چرا به رغم وجود نظرسنجیها در خصوص شکست، چرا به میرحسین موسوی چیزی نگفتید؟ یکی از این افراد در این خصوص میگوید: ما میدانستیم که رأی نداریم و تقلب هم غیر ممکن است. ما رأی روستائیان را در نظرسنجیها عمداً محاسبه نمیکردیم و آرا را با 5 درصد اختلاف به میرحسین میدادیم تا باور کند که پیروز است و اگر پیروز نشود، تقلب شده است. علیهاشمی نیز در این زمینه بسیار موثر بوده است که میرحسین را دچار توهم تقلب بکند. این جزو اعترافات اکثر عوامل دستگیر شده فتنه است.
در اینجا برخی از اظهار نظرهای سران اصلاحات در خصوص توهم تقلب ارائه میشود:
رضا خاتمی میگوید: بعد از بررسیها که انجام شد آقای موسوی خوئینی ها و محتشمی پور به عنوان محور طرح تقلب مطرح شدند.
8 ماه پیش از انتخابات در جلسات مختلف تاجزاده میگفت که ما باید قبل از هرچیز طرح تقلب را در دستور کار خود قرار دهیم.
موضوع تقلب،بحثی بود که یک سال پیش از انتخابات که بحث اولیه انتخابات مطرح شده بود، مطرح شد.
موسوی خوئینیها میگوید: اگر مشاهده شد که تقلبی صورت گرفته است یا باید مردم را در جریان بگذاریم یا باید یک روش جایگزین را معرفی نمود تا مردم احساس کنند که با این روش میتوانند به حق خود برسند.
یکی از همفکران اینها هم میگوید: در این چهار سال خلاصه کارهای مصطفی تاجزاده این بود که در حرفها و نوشته هایش بروز میکرد، این عناوین است که همه مشکلات را به گردن رهبری بیندازیم و احمدی نژاد را عامل رهبری بدانیم و اجماع علیه وی درست کنیم و گروههای مخالف را متحد کنیم و فضای خیابانی را برای تقلب یا جشن مهیا کنیم. یعنی اگر پیروز هم میشدند این وقایع به وقوع خواهد پیوست.
تاجزاده در انتخابات میگفت: اگر ما بتوانیم پیروز شویم با تجربیاتی که در این سالها به دست آوردیم خواهیم توانست رهبری را مهار کنیم.
محتشمی پور هم میگوید: ما یک سلسله برنامه در نظر داریم که قبل از آن باید به اطلاع مهندس موسوی برسانیم. این برنامه طرح الله اکبر تا ابطال انتخابات است. این انتخابات فاقد مشروعیت است و ما هر شب از ساعت 10 باید الله اکبر بگوییم تا انتخابات باطل شود.
ما دیندار هستیم
برنامه جدید فتنه گران این است که هیاتهای مذهبی را در اختیار بگیرند و مراسم دعا برگزار کنند تا به مردم اثبات کنند که متدین هستند. موسوی خوئینی ها در زمان انتخابات میگوید: به ستادها بگویید ولو به صورت صوری، در زمان نماز در را ببندند و بگویند که میخواهیم نماز بخوانیم. محتشمی پور هم مدام در منزل خودش دعای کمیل برگزار میکند. اما نکته اصلی این است که اینها در حوزه دین تفکرات عجیبی دارند. برخی از احکام قرآن در خصوص زندگی قبیله ای آن زمان بوده است یا احکام صادره در آن زمان احکام قطعی و جاودان بوده است که تحت شرایط آن زمان صادر شده است. اگر قطعی باشد باید ما نیز به صورت قبیله ای زندگی کنیم.
لابیهای بین المللی برای حمایت از میرحسین
در جریان انتخابات اصلاح طلبان تلاشهای زیادی کردند تا نظر کشورهای مختلف را برای میرحسین موسوی جلب کنند. عطریانفر در این خصوص میگوید: مهدیهاشمی گفت که پیغام ما به اوباما این بوده است که تا قبل از انتخابات با ایران وارد مذاکره نشوید. جالب است که آقای خاتمی ماموریت داشت که با سفر به کشورهای غربی نظر آنان را به نفع میرحسین موسوی جلب کند. چراکه این کشورها موسوی را قبول نداشتند و معتقدند که تفکرات مارکسیستی دارد. بعد از جلسات خاتمی با کشورهای غربی و عربی یک موج فزاینده حمایت و دفاع از میرحسین توسط رسانه های خارجی شروع شد که خاتمی این رسانهها را منسجم کرد. یکی از نزدیکان سابق او میگوید: من چندشم میشود که با چه وضعیتی رفتم و از این کشورهای عربی برای مرکز گفتوگوی تمدنها پول گرفتم و نمیتوانم بگویم که چقدر جمهوری اسلامی را فروختیم. وی ادامه میدهد: یکبار نماینده امارات تماس گرفت و از قول پادشاه گفت که اگر پول میخواهید خاتمی باید بیاید در مرکز استراتژیک ما در خصوص آن چیزی که میخواهیم سخنرانی کند و بابت هر سخنرانی 100 هزار یورو بگیرید.
استراتژی های هاشمی شکست خورد
هاشمی سه استراتژی را یکی پس از دیگری اجرا کرد. هاشمی میانه خوبی با خاتمی و احمدی نژاد ندارد. بنابراین تصمیم میگیرد که نه خاتمی باشد و نه احمدی نژاد و کسی باشد که فرمانبردار او باشد. ایشان خدمت مقام معظم رهبری رسیدند و طرح دولت راست صالح را مطرح کردند و از مقام معظم رهبری خواستند که جلوی احمدی نژاد را بگیرد تا از این طریق وی نیز جلوی خاتمی را بگیرد. سپس حسن روحانی را به عنوان کاندیدا معرفی میکند.
استراتژی دوم هم با توجه به دفاع مقام معظم رهبری از احمدی نژاد اینگونه شد که نه به احمدی نژاد و بله به خاتمی. بنابراین طرح دولت وحدت ملی مطرح شد و تبلیغات سنگینی را انجام دادند.
یک آدم اصولگرا را نیز پیش انداختند و او در مجلس جشن 30 سالگی گرفت و همه را دعوت کرد و به آنها تریبون داد تا هر سیاه نمایی که میخواهند انجام دهند. استراتژی سوم هم این شد که نباید بگذاریم اصولگرایان با یک کاندیدا بیایند. باید با چند کاندیدا بیایند تا رأی احمدی نژاد خرد شود و صف اصولگرایان را دچار انشقاق کنیم. بنابراین استراتژی سوم دولت ائتلافی که از زبان رضایی مطرح شد، بود.
بنابراین هاشمی اول به سراغ لاریجانی رفت و لاریجانی هم برای آمدن جدی بود اما با افشای طرح هاشمی و تلاش وی برای سوزاندن پیش از موعد مهره های اصولگرایان وی منصرف شد. پس از این سراغ قالیباف رفتند و او نیز رفت و ستادهای خود را فعال کرد اما بعد کنار رفت قالیباف کنار کشید و 13 ستاد خود را به محسن رضایی داد و 23 ستاد را نیز در اختیار میرحسین موسوی قرار داد. هاشمی نهایتاً به گزینه محسن رضایی رسید.
منبع: ویژه نامه پتک جمهوریت روزنامه جوان 22خرداد89