سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

خبری سیاسی تحلیلی

>>این هشداری است برای آنکه «یک خانواده‌ی محترم» دیگری خلق نشود

این هشداری است برای آنکه «یک خانواده‌ی محترم» دیگری خلق نشود


وقتی کارگردان «آتشکار» با پول‎بیت‎المال برای فتنه‌۸۸ فیلم می‌‎سازد!

مدیریت فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران حقیقتاً پدیده‌ی عجیبی است! و عجیب‌ترین نشانه‌ی این عجیب بودن آن است که بسیاری از مدیران فرهنگی نظام از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا به بهانه‌ی جذب حداکثری، اپوزوسیون نوازی کنند! در واقع، مشخص نیست که چرا  قاطبه‌ی مدیران فرهنگی همیشه در آرزوی این بوده‌اند که فیلمسازان مسئله‌دار را جذب نظام کنند و از طریق آنها، مواضع انقلاب اسلامی را بیان کنند؟ 


ماجرا وقتی جالب‌تر می‌شود که بدانید  این «جذب حداکثری» خودساخته - و نه برگرفته از کلام مقام معظم رهبری- اصلاً شامل حال فیلمسازان متعهد به انقلاب نمی‌شود؛ چرا که برای مدیر فرهنگی، ساختن فیلم ارزشی توسط یک فیلمساز معتقد هیچ ارزشی ندارد و گویا اصلاً ظیفه‌ی اوست! اما همین ‌که کارگردانی از جبهه‌ی روشنفکری با پز «بیان دردهای اجتماعی»، «ساختن فیلم‌هایی از بطن جامعه»، «ارائه‌ی روایت جدیدی از جنگ یا انقلاب» و امثال آن به دفتر کار این مدیران فرهنگی می‌رود،  او یک دل نه صد دل، خود را باخته و بیت‌المال را به رویش میگشایند.
 
همین علاقه‌ی عجیب و غریب باعث شده است تا فعال‌ترین فیلمسازان کشورمان علیه نظام که مدام از نبود آزادی در ایران دم می‌زنند، بیشترین بودجه‌ها را از نظام بگیرند و در عوض، در فیلم‌های خود از همان چیزی انتقاد کنند که تا گردن در آن فرو رفته‌اند؛ و آن چیزی نیست جز رانت‌خواری و وی‍ژه‌خواری. موضوعی که باعث شده است تا سینماگران وطنی اصلاً به فکر خروج از کشور نباشند و در همین ایران و با سرمایه‌ی حکومتی به نظام ناسازا بگویند!
 
در آخرین مورد از مصادیق فراوان این موضوع و در حالی که این روزها جنجال‌های دست‌پخت آخر رسانه‌ی ملی در تولید فیلم ضد ایرانی «یک خانواده‌ی محترم» هنوز ادامه دارد، به تازگی یکی از مدیران معتقد و ارزشی بنیاد سینمایی فارابی، خبر داده است که فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی» -که مدتی است فیلم‌برداری آن آغاز شده- با مشارکت مالی فارابی و با موضوع «فتنه‌ی 88» و به کارگردانی «محسن امیر یوسفی» ساخته خواهد شد.


«حسن نجاریان» قائم مقام بنیاد سینمایی فارابی در گفت و گو با فارس درباره مشارکت بنیاد سینمایی فارابی در ساخت فیلم اخیر محسن امیریوسفی با نام «آشغالهای دوست داشتنی» گفته است: «مانند تمام کارهایی که به بنیاد فارابی برای مشارکت ارایه می‌شود، کار را مورد بررسی قرار دادیم، جلسات متعددی با حضور کارگردان داشتیم و مواردی هم گفته ‌شد و برای ساخت فیلم به توافق رسیدیم و فارابی در ساخت فیلم مشارکت کرد. داستان در فضای انتخابات 88 می‌گذرد. البته فضای آن دوره دیگر گذشته و سرد شده و این گونه نیست که در فضای رسانه مطرح شده است. باید فیلم آماده شود و فیلم را دید. نباید گمانه زنی کرد.»
 
بدین ترتیب سکان کارگردانی این فیلم با موضوع فتنه‌ی 88 در حالی به «محسن امیر یوسفی» سپرده می‌شود که پیش از این او کارگردانی دو فیلم «خواب تلخ» و «آتشکار» را بر عهده داشته که فیلم اول با وجود دریافت جایزه‌ی دوربین طلایی در جشنواره‌ی فیلم کن، تاکنون امکان نمایش نیافته است و فیلم دوم او، بعد از چند سال توقیف، در سال 89 و با جرح و تعدیل فراوان به نمایش درآمد. دو فیلمی که بیش از هر چیز، این نکته را تایید می‌کرد که سازنده‌ی آن، علاقه‌ی مفرطی به شوخی با مباحث دینی و پرداختن به خط قرمزها دارد؛ تا جایی که موضوع فیلم دوم او -«آتشکار»- وازکتومی است و چهل دقیقه از حوادث این فیلم به اتاق خواب و حسرت مردی که از هم‌بستری با همسرش محروم شده، اختصاص دارد.


البته «آتشکار» در کنار طرح بی‌پروای مسائل غیراخلاقی، رنگ و بوی سیاسی زننده ای هم دارد؛ تا جایی که فیلمساز، رابطه‌ی مدیران ذوب آهن و کارگران آن را نمادی از رابطه‌ی حکومت و مردم گرفته و در پس این نمادپردازی آشکار، چگونگی سوءاستفاده‌ی حکومت از مردم را به نمایش گذاشته است؛ به ویژه آنکه حضور پررنگ و البته مضحک یک روحانی در این فیلم، نمادپردازی آقای کارگردان را در ترسیم یک حکومت دینی تکمیل می‌کند؛ روحانی که در فریب کارگران ساده‌دل مهارت فراوانی دارد، (چونان که کاراکتر فرخ‌ن‍‍ژاد را با توسل به معارف دینی فریب می‌دهد) و در پشت صحنه از امکانات حکومتی سوءاستفاده می‌کند، (سکانسی که ماشینی مدل بالا به نحوی کمیک، این روحانی را در حین صحبت با کاراکتر اصلی فیلم تعقیب می‌کند) با توجه به منافعش، مسائل دینی را تفسیر می‌کند و البته در لپ‌تاپش مواردی وجود دارد که خیلی قابل پخش نیست!
 
همه‌ی این موارد را بگذارید کنار اینکه فیلم طی سه اپیزود بر این پیام اومانیستی تأکید می‌کرد که انسان فارغ از اینکه دین چه چیزی می‌گوید (اپیزود بهشت) و خانواده و جامعه چه نظری دارند (اپیزود دوزخ)، باید به نظر شخصی خود عمل کند (اپیزود برزخ)؛ حتی اگر دین با این نظر شخصی مخالفت کند!
 
 «امیریوسفی» در فیلم نخستش نیز، به جدال یک مرده‌شور اهل «خمینی‌شهر» با مرگ می‌پردازد که حاوی شوخی‌های عجیب زیادی با مفاهیم دینی و از جمله با عزرائیل است. علاوه بر همه‌ی این موارد، این کارگردان جوان، از دست‌پرورده‌های «محمد آفریده» -تهیه‌کننده‌ی فیلم «یک خانواده‌ی محترم»- در دوران تصدی او بر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم هست؛ دورانی که در تمام نشریات سینمایی روشنفکری، به سبب کشف چهره‌های مستعد مسئله‌دار، از آن به عنوان دوران طلایی سینمای پایه‌ی ایران یاد می‌شود!
 
با چنین توصیفاتی، مدیران فارابی –که شک نکنید دوباره در اندیشه‌ی جذب حداکثری بوده‌اند- ساخت فیلمی با موضوع فتنه‌ی 88 را به چنین کارگردانی سپرده‌اند. جالب آنکه در ابتدا هم، هیچ خبری مبنی بر اینکه این فیلم توسط بنیاد فارابی ساپورت مالی شده و موضوع آن به فتنه‌ی 88 ارتباط داشته، منتشر نشده بود و گزارش روزنامه‌ی «جوان»، باعث افشاگری در باب این موضوع شد.
 
در گزارش روزنامه‌ی جوان آمده بود: «طبق خبرهای اعلام شده از سوی دست‌اندرکاران پروژه، داستان این فیلم درباره‌ی خانواده‌ای است که یک شب فرصت دارند مشکل مادر خانواده را حل کنند. اما اطلاعات به دست آمده از سوی خبرنگار جوان حاکی است که قصه‌ی این فیلم درباره‌ی زنی است که به تنهایی زندگی می‌کند و در شب انتخابات، عده‌ای به خانه‌ی او می‌آیند و با نشانه‌گذاری روی خانه، اعلام می‌کنند که روز بعد به خانه‌ی او حمله خواهند کرد و او را دستگیر خواهند نمود. در این فاصله وقایع مختلفی رخ می‌دهد که موضوع این فیلم است.»
 
حالا سوال اینجاست که مبنای موافقت مدیران فارابی با مشارکت در این فیلم چیست؟ آیا آنها امید دارند که کارگردان فیلم «آتشکار» یک اثر انقلابی با موضوع فتنه‌ی 88 بسازد؟ چرا قائم مقام فارابی از خود نمی‌پرسد که دلیل تولید این همه فیلم با موضوع فتنه‌ی 88 از سوی روشنفکرنماها چیست؟ آن هم در شرایطی که ایشان معقتد است «فضای آن دوره سرد شده است.» راستی چرا برای برخی از روشنفکرنماها، ساختن فیلم در مورد فتنه‌ی 88 اولویت دارد و برای مدیران فرهنگی ما نه؟ آیا مدیر فرهنگی ما علاوه بر موضوع جذب حداکثری به موارد دیگر هم فکر می‌کند؟
 
از انجا که اصلاً دوست نداریم ماجرای «یک خانواده‌ی محترم» و سناریوی نخ‌نما شده‌ی تولید یک فیلم ضد انقلاب با پول دولت بار دیگر تکرار شود، به مدیران فرهنگی و به وی‍ژه مدیران بنیاد سینمایی فارابی این نکته را گوشزد می‌کنیم که مقام معظم رهبری علاوه بر موضوع «جذب حداکثری» -که عده‌ای مشغول سوءاستفاده از آن هستند- بیانات دیگری هم دارند. از جمله اینکه: «عمده این است که شما عناصر کارآمد را استخدام کنید... و من استفاده از هنرمندان و نویسندگان و گویندگان خوب را به شدت حمایت می‌کنم. البته در همه‌ی این‌ها مواظب باشید. اگر از یک آدم ناباب استفاده کردید، ممکن است آنجایی که شما به او توجه ندارید، از خطی که مورد نظر شماست، خارج شود.» (دیدار با مسئولین مراکز استانی صداوسیما، 70/12/7)
 
آقای مدیر فرهنگی! لطفاً یک بار دیگر به این فراز دقت کنید: «ممکن است آنجایی که شما به او توجه ندارید، از خطی که مورد نظر شماست، خارج شود.» آیا این مصداق ماجرای سیمافیلم و «یک خانواده ی محترم» نیست؟ آیا نباید جملات فوق را با خط خوش نوشت و بر سردر تمام نهادهای فرهنگی کشورمان نصب کرد؟ آیا مدیران فرهنگی شیفته‌ی اپوزوسیون این بخش از بیانات رهبری را هم خوانده‌اند؟
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد