سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

خبری سیاسی تحلیلی

>>خطای فوق استراتژیک جمهوری اسلامی/

 خاستگاه رنگ‌ پیراهن استقلال و پیروزی کجاست؟


رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال گفت: از خطاهای فوق استراتژیک که تقریبا یکی از زمینه‌های براندازی محسوب می‌شود مقوله بسط فوتبال است.

به نقل از خبرگزاری دانشجو ، دکتر حسن عباسی در جلسه ۳۲۸ از سلسله جلسات «طرح‌ریزی استراتژیک کلبه کرامت» با موضوع «رویکرد ولایت‌مدار(۲)، مهندسی سیاسی(۲)» به بحث در مورد تئوری بازی‌ها و نظام دو حزبی در عرصه سیاست و ورزش پرداخت.

رویکرد ولایت‌مدار و مهندسی سیاسی

یکی از رویکردهایی که در طرح‌ریزی استراتژی زمینه جدی بروز و ظهور برای برنامه‌ریزی استراتژیک دارد و بیشتر هم به حوزه سیاست مربوط است و در مسایل سیاسی سنجش می‌شود مفهوم رویکرد ولایت‌مدار با نوع بومی شده آن است.

در فلسفه سیاست تبیین این موضوع از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و نوع مطالعات این چنینی در غرب به افلاطون و ارسطو برمی‌گردد. این موضوع در نگاه ادیان ابراهیمی به طور جدی یکی از سرفصل‌های اصلی مباحث کلامی در مسیحیت محسوب ‌شده و در فقه یهود و فقه اسلامی نیز طبیعی است که با عنوان ولایت شناخته می‌شود.


تئوری بازی‌ها حاصل روش‌های طرح‌ریزی استراتژیک است

مقوله تئوری بازی‌ها که به آن اشاره کردم حاصل برآیند الگوها و روش‌هایی است که شما در طرح‌ریزی استراتژیک می‌دانید، یعنی هرقدر که شما تعداد بیشتری از رویکردهای استراتژی را بشناسید و به قواعد بازی هر کدام از این رویکردها اشراف داشته باشید، برآیند و حاصل جمع این رویکردها آن تئوری بازی را ارائه می‌کند.

حالا یک بار این مساله در عرصه رسانه‌هاست و رویکرد عرصه‌مدار است و تئوری بازی‌ها در حوزه افکار عمومی و تبلیغات و عملیات روانی و مواردی از این دست ارزیابی می‌شود و یک بار در حوزه مسایل محیطی و مبتنی بر این است که شما چطور بازی می‌کنید و چطور زمین را سنجش می‌کنید و جایگاه زمین را در قدرت چگونه می‌بینید. در واقع، مباحث ژئوپلتیک، ژئو استراتژیک و مواردی از این دست در آنجا سنجش می‌شود.


اگر علم برای شما مساله است و رویکرد علم‌مدار را در نظر می‌گیرید، تئوری بازی‌ها بسته به میزان ظرفیت بازتولید علم و اشراف علمی که وجود دارد تنظیم می‌شود.


قدرت در رابطه با مفهوم معرفت سنجیده می‌شود

شق کلیدی و نهایی در این حوزه مساله بسیار مهم رویکرد معرفت‌مدار است. همان طور که بیکن هم تاکید ‌کرده قدرت در مفهومی به نام معرفت سنجیده می‌شود، در تئوری بازی‌ها هم شما در جامعه‌ای که طرح‌ریزی می‌کنید، مبتنی بر این که معرفت چقدر ضریب نفوذ دارد، می‌توانید بازی کنید و جابجایی را صورت دهید.
 
رویکرد علم‌مدار و معرفت‌مدار و خیلی موارد دیگر حتی رویکرد محیط‌مدار در مناسبات جغرافیایی خیلی بطنی، کند و در واقع ناپیداست، اما آنکه خیلی برجسته و علنی است رویکرد ولایت‌مدار است و در آن جابجایی قدرت بسیار برجسته است.

رویکردهایی که مرکز قدرت آنها در تئوری بازی‌ها برجسته است

پس در تئوری بازی‌ها مرکز قدرت در سه رویکرد خیلی برجسته است؛ یکی رویکرد عرصه‌مدار است که حوزه کار با افکار عمومی در آن مطرح است. رویکرد بعدی حوزه سیاست است که سیاست داخلی در مباحث رویکرد ولایت‌مدار در آن می‌گنجد و دیگری حوزه مباحث دیپلماتیک است که مناسبات بین کشورها را نشان می‌دهد. این رویکرد، رویکرد ستیزه‌مداری است که تقابل‌ها را برجسته می‌کند. هر یک از این رویکردها به نوبه خود جایگاه ویژه‌ای دارد و سنجش می‌شود.

هیچ وقت فرصت نیست و نشده که تئوری بازی‌ها را از برآیند الگوهایی که در تمام رویکردهای طرح‌ریزی استراتژی است یکپارچه کنیم و مبتنی بر آن‌ها عمل کنیم.


بیست و یک گام در پرونده هسته‌‌ای ایران

استثنائا در سال ۸۴ یک بار در تئوری بازی‌ها، روند احتمالات را بررسی کردیم که سر پرونده هسته‌ای ایران با توجه به تغییری که در دولت صورت گرفته بود و قائل به امتیاز ندادن و تقابل جدی بود که «چیکن استراتژی» مطرح شد و یک بار آن را در بیست و یک گام بررسی کردیم.

اکنون شش سال می‌گذرد و ایران و غرب ۱۶، ۱۷ گام بیشتر جلو نرفته‌اند، یعنی اگر به مطالب آن دوره که در تعداد قابل توجهی از روزنامه‌های مختلف چاپ شد یا در قالب کتاب منتشر شد و یا در فضای سایبر انعکاس داده شد، مراجعه کنید خواهید دید که هنوز هم در سراسر جهان همان مطالبی که سر پرونده هسته ای ایران و تقابلی که بین ایران و ایالات متحده و سایر مجموعه ها مطرح شد موجود است و مطلب متفاوتی را نمی‌توانند جاگزین کنند.


از بیست و یک گامی هم که در این تئوری بازی‌ها سنجش و ارزیابی می‌شد تقریبا بیش از ۱۶ و ۱۷ گام جلو نرفته است، یعنی قابل پیش‌بینی بود که تحریم‌ها ممکن است به چه چیز بیانجامد و احتمال درگیری نظامی تا کجا برسد و روند در سه حوزه تقابل سیاسی، اقتصادی و نظامی تا کجا ادامه پیدا کند.


تئوری احتمالات مبتنی بر توانمندی‌های دو طرف

در شش سال گذشته این که احتمالات درگیری مبتنی بر کدام دسته از دکترین‌های ایالات متحده علیه ایران محاسبه می‌شد، در تئوری بازی سنجش می‌شود. علاوه‌بر آن ما در چنین سازوکارهایی روند احتمالات را مبتنی بر تئوری احتمالات هم می‌بینیم که چه احتمالاتی بین ایران، آمریکا، اروپا و اسرائیل در پرونده هسته‌ای وجود دارد. متغیر آژانس انرژی اتمی به‌عنوان اهرم فشار در دست آن‌هاست، این که شما چطور می‌توانید جلو بروید و با برآورد توانمندی‌های دو طرف چه احتمالاتی را متصور می‌دانید.
پلت روند احتمالات

وقتی در بیست و یک گام این مساله بازی شد شاید کسی فکر نمی‌کرد شش ماه دیگر هم ضرورت داشته باشد که این بازی صورت بگیرد و اکنون درگیری دو طرف در مرحله ۱۶ و ۱۷ مانده و تمام مطالعات استراتژیک جهان در مورد پرونده هسته‌ای ایران احتمالات را بررسی کردند و تمام آنچه که در داخل در این زمینه نوشته و مطرح شد در شش سال گذشته بیرون از ۲۱ لایه نبوده است.

موضوع حایز اهمیت این است که چطور ما در تئوری احتمالات به این می‌رسیم و از حجم قابل توجهی از رویکردهای طرح‌ریزی استراتژیک که هر کدام در ذات خودش جزئی از تئوری سازه‌ها است، استفاده می‌کنیم؟


یعنی هر تئوری احتمالی برای خود در طرح‌ریزی استراتژیک تئوری بازی‌ها دارد، یعنی شما به ازای هر کدام از رویکردهای طرح‌ریزی استراتژیک یک ظرفیت تئوری بازی‌ها دارید و وقتی این‌ها را با هم ترکیب کنید در هر مناسباتی این امکان وجود دارد که تا حدودی بتوانید احتمالات را کنار هم بچینید و از دل آن احتمالات آینده محتمل در می‌آید.

امروزه که در آستانه انتخابات مجلس بعدی هستیم و یک هفته با آن فاصله داریم خوب است که روند مهندسی سیاسی در یکی از رویکردها را مورد مطالعه قرار دهیم.


در دو، سه مرحله در طول این چند سال در کلاس‌ها به این مساله پرداختیم و امروز باید ببینیم توسعه سیاسی سطح جمهوری اسلامی تا چه مرحله‌ای پیش رفته و چه جوانبی دارد. در یک بستر ۳۲ ساله آن را مطالعه کردیم و در طرح‌ریزی استراتژیک در حوزه سیاست داخلی تقریبا تنها کار منظم مطالعه شده یک دوره گسترده در حوزه جامعه‌شناسی سیاسی و طرح‌ریزی استراتژیک در این حوزه است.


مجبوریم برای این که این کار کامل شود، در آستانه هر انتخاباتی این مساله را در هم قالب جلسات درس و هم سخنرانی‌های عمومی تبیین کنیم تا یک سیر از نظر روند رو به تکوین ساختار توسعه سیاسی کشور و به طور مشخص در مبحث مهندسی سیاسی بروز پیدا کند.


انواع الگوهای طرح‌ریزی استراتژیک

مرور اجمالی به مبحثی که به آن پرداخته شده می‌کنیم؛ ما دو الگوی طرح‌ریزی استراتژیک سیاست داریم که الگوی اول الگوی زمین دو حزبی است که ورزش با آن هماهنگ و منطبق است و در واقع مبتنی بر نگاهی است که در دموکراسی‌های غربی شکل گرفته و در واقع زمین دو حزبی همان سازوکارهایی است که از بازی ورزشی و رقابت‌های ورزشی گرفته شده است.

تفکیک میان تربیت ذهنی و تربیت بدنی یک مدل غربی است

به طور مشخص اگر به شما گفتم که education سیب کاملی است که یک بخش آنMental education (تربیت ذهنی) و بخش دیگر آنeducation physical (تربیت بدنی) است، و وقتی این را مورد مداقه و بررسی قرار دادیم، نکته ای که برای من حائز اهمیت بود این که این تفکیک در ایران شناخته شده نیست، یعنی کسانی که علوم تربیتی و روانشناسی کار می‌کنند واقعا نمی‌دانند که این‌ها مبتنی بر مدل غربی است و روی سازوکار education کار می‌کنند و کسانی که در سازمان تربیت بدنی هستند نمی‌دانند که مساله آنها تربیت فیزیک بدنی است و این دو در واقع یکی است و یک پیکره کامل است.

وقتی این دو را در غرب یکی می‌گیرند اصلا با نگاه دین سازگار نیست و در تلقی دینی چنین رویکردی نداریم. وظیفه سازمان تربیت بدنی، تربیت بدن و وزارت آموزش و پرورش، تربیت ذهنیت بدن است، اما اساسا روح پهلوانی در تلقی دینی و جوانمردی که در عربی «فتوت» نامیده می‌شود یا آنچه در نگاه اعتقادی و دینی تربیت فطرت و بعدا رسیدن به فواد و قلب سلیم نامیده می‌شود یک سازوکار کاملا متفاوتی است.


شق دیگری از آنچه که تربیت بدنی نامیده می‌شود و در غرب یک گام نیز فراتر رفته و اجوکیشن فیزیک انسان نام دارد، مقوله‌ای به نام Sport است که در ایران ورزش و ورزیدگی ترجمه شده است.


انواع کارکردهایی که ورزش دارد:

کارکرد سیاسی ورزش؛ مقوله زمین دو حزبی
در مقوله ورزش یک کارکرد را ورزش می‌گیرند که این کارکرد تبلیغاتی، اقتصادی، فرهنگی یا سیاسی است، کارکرد سیاسی ورزش همین مقوله زمین دو حزبی است. در واقع، در یک دوره دوازده ساله Mental education، ذهن شما تربیت می‌شود و یا در ورزش بدنتان تربیت می‌شود و یا در طول سال‌هایی که طرفدار ورزش هستید قرار است تربیت سیاسی شوید.
حزب دموکرات

حزب جمهوری‌خواه

خاستگاه سیاسی رنگ‌های آبی و قرمز تیم‌های استقلال و پیروزی چیست؟
در سیاست زمین دو حزبی از ۱۶۰ سال گذشته در ایالت متحده دو حزب حاکم بودند که رنگ یکی از این دو حزب آبی و رنگ دیگری قرمز است و می‌بینیم که تمام دنیا به طرز چشمگیری دو تیم قرمز و آبی دارند.

مردمی که در این مملکت میلیاردها ساعت از وقتشان را در طول این پنج سال صرف رنگ آبی و قرمز می‌کنند و این حجم عظیم کارشناسانی که به برنامه نود می‌آیند و در مورد پنالتی، زمین چمن و ... حرف می‌زنند نمی‌دانند که اصلا رنگ آبی و قرمز از کجا آمده است.


همچنان که بارها گفته‌ام این تقسیم‌بندی‌ها انحصاری است. این است رازهای دانش استراتژی که چه می‌شود یک سری بازی‌ها راه می‌افتد و انتهای آن قرار است جریان‌هایی در جهان قدرت را سامان‌دهی کنند.


فیل و الاغ نماد دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات هستند

۱۶۰ سال پیش این سیستم دو حزبی در ایالت متحده قطعی و نهایی شد. حزب قرمز معروف به republican ها یا جمهوری‌خواهان و حزب آبی‌ها معروف به حزب دموکرات‌ها می‌باشند. این دو حزب دو ترکیب عمده و دو نماد مشخص دارند؛ نماد حزب دموکرات الاغ و نماد حزب جمهوری‌خواه فیل است و رنگ قرمز و آبی که رنگ این دو حزب است در پرچم ایالت متحده وجود دارد.

این مساله به این دلیل است که در ساختار و تئوری بازی‌ها مدل بازی انحصاری باشد که چطور این‌ها قدرت را در دست بگیرند، این که مدتی یکی سرکار می‌آید و کار و مدیریت می‌کند و کشور را جلو می‌برد و در نهایت خسته می‌شود و ایده‌هایی که دارند تمام می‌شود و رقابت بعدی آغاز می‌شود.


این ایده را در فلسفه سیاست و جامعه‌شناسی سیاسی از سازمان‌های نظامی گرفتند که یک گروه در خط می‌جنگد و گروه دیگر استراحت می‌کند که با این ایده ادوار حکومت‌ها و دولت‌ها و قانون‌گذاران را تغییر می‌دهند.

سوسیالیسم،‌ مارکسیسم و کاپیتالیسم تیغه‌های یک قیچی هستند

لذا بایستی دو گروه باشند و رقابت کنند و رقابت سیاسی رقابت زمین دو حزبی است و لذا فرهنگ و تربیت رسانه‌ای، ورزشی و عمومی جامعه را دو حزبی کردند. به تعبیر مرحوم شهید مطهری سوسیالیسم، مارکسیسم و کپیتالیسم به مثابه تیغه‌های یک قیچی هستند که برای بریدن یک حقیقت به کار می‌روند.

در ایالت متحده دو روزنامه اصلی راه افتاد که اگر مردم روزنامه شماره یک یعنی نیویورک تایمز را نمی‌خوانند، واشنگتن پست را خوانند یا اگر تایمز را نمی‌خوانند نیوزویک را بخوانند و این سازوکار همواره وجود دارد.




پس یک کل به نام سیستم وجود دارد که کشور را اداره می‌کند و به تلقی فرانسوی‌ها به آن رژیم می‌گویند که این رژیم دو حزب دارد. با این شرایط دو حزبی یک مقدار ظرفیت‌سازی کردند که صدای مخالف شنیده شود و قدرت جابجا شود، اما در دامنه و چارچوب قانون اساسی.

وقتی دوره استعمار انگلیس بعد از جنگ جهانی دوم تمام شد صد سال بعد از آن ایالت متحده آیتم سیستم نظام دو حزبی را در کشور خود نهادینه کرد و همچنین تمام کشورهایی که به بلوک غرب متصل بودند این گونه شدند.


کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟

در ایران عصر پهلوی دو مجله به نام جوانان امروز و مجله اطلاعات فرهنگی و دو روزنامه اطلاعات و کیهان وجود داشت. بارها گفتم که اگر از مسئولان این روزنامه‌ها بپرسید چرا رنگ روزنامه‌هایتان قرمز و آبی است نمی‌دانند.


از همان سال‌ها مستشاران خارجی این طرح‌ریزی را برای این انجام دادند که مردم در ایران دو دسته دیدگاه متفاوت و مخالف را بشنوند، لذا یک تیم پابرهنگان به نام پرسپولیس راه انداخته بودند و دربار هم تیم تاج را از سوگلی‌هایش ایجاد کرد که بعد از انقلاب استقلال شد؛ به تعبیر دوستی کدام استقلال و کدام پیروزی؟


کارکرد سیاسی ورزش فوتبال

مادامی که شما شبکه سه تلویزیون راه می‌اندازید و صبح تا شب فوتبال پخش می‌کنید و برنامه نود راه می‌اندازید، تمام این عوامل تمرین سیاست است. تعجب می‌کنید که هر دوستی که می‌آید چند تا از مجلسی‌ها و گردن کلفت‌ها را بالای سر این تیم‌ها می‌گذارد؛‌ در اینجا چیزی به نام تربیت بدن مطرح نیست، اینجا Sport یعنی ورزش است و کارکرد سیاسی آن مطرح است.

در این کارکرد سیاسی شما چهار سال دو تیم آبی و قرمز و تیم‌های رنگ‌های مختلف استان را در رقابت با هم تشویق می‌کنید، برای چه؟ برای این که برای انتخابات ریاست جمهوری که بین دو حزب دموکرات یا جمهوری‌خواه، اصول‌گرا یا اصلاح‌طلب، راست یا چپ است آماده شوید. تمام این بازی‌ها چه مدل ورزشی آن و چه مدل سیاسی آن اساسا بر سر لحاف ملاست؛ نه در این ورزش است، نه در آن سیاست.


سیستم رسانه ای دو قطبی در تمام کشورها حتی امریکا وجود دارد

این سیستم دو حزبی در تمام کشورها وجود دارد، در ترکیه، در پاکستان، بعد از محمدعلی جان در تایوان و ... . در تمام کشورها دو مجله و دو تلویزیون وجود دارد، اکنون در خود آمریکا دو تلویزیون آن‌ها CNN و FOXnews است و همیشه این گونه بوده است.

تمام آنچه که شما در شبکه سه می‌بینید که ورزش پخش می‌کنند در واقع شبکه‌ی خبرِ سیاست‌های سیاسی در حوزه سیاست داخلی است که با این سازوکار باید مردم را سرکار بگذارید تا چهار سال تا انتخابات مجلس بعدی تا انتخابات ریاست جمهوری بعدی.


برآیند پیاده کردن الگوهای ورزشی در عرصه سیاست

همه آنهایی که گفتند انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ خیلی هیجانی بود و فتنه‌ها از مناظره‌ها شروع شد، هیچ وقت موقعی که دکترا می‌گرفتند کسی به آن‌ها نگفت انرژی آزاد شده حاصل هیجانی بود که در طول چهار سال و بیست سال پشت جناح‌ها قایم شده بود یعنی زمانی که دو جناح کاملا در نگاه مردم از هم تفکیک شدند و طرفدارانی پیدا کردند. وقتی الگوی ورزشی فوتبال، والیبال و بسکتبال در سیاست بنشیند حتما برآیند آن در سیاست چیزی خواهد شد که در انتخابات دیدید.

دامن زدن به ورزش‌های دوحزبی، از خطاهای استراتژیک جمهوری اسلامی ایران

یکی از خطاهای استراتژیک جمهوری اسلامی دامن زدن به ورزش‌های دو حزبی است و همین‌طور یکی از خطاهای فوق استراتژیک که تقریبا یکی از زمینه‌های براندازی محسوب می‌شود و اگر جمهوری اسلامی روزی زمین خورد و متلاشی شد یکی از زمینه‌هایی که آن را نابود کرده، مقوله بسط فوتبال است.

زیرا برخلاف تصور آنان که فکر می‌کنند فوتبال یک ورزش است، فوتبال ابزار سیاست است. در واقع، پشت فوتبال سپ بلاتر نیست بلکه دکتر هنری کسینجر است.


انتقال دموکراسی از طریق فوتبال

جریانی که صهیونیزم جهانی به رهبری هنری کسینجر در چهل سال گذشته عملیاتی کرد این بود که از طریق فوتبال انتقال دمکراسی و دمکراتیزیسیون و فرایند دمکراسی را عملیاتی کنند و سر ملت را به فوتبال گرم کنند.

خیانتی بالاتر از این نبود که فوتبال مساله اول جامعه شود

جوان ما باید سرش را بالا بگیرد و ببیند در دوره بعد از انقلاب اسلامی خیانتی بالاتر از این نبود که فوتبال مساله اول جامعه ما شد. این قدر این فوتبال را تبلیغ کردند و تلویزیون حکومت دینی آن را پخش کرد؛ یکی از مواردی که روی پل صراط از روسای صدا و سیما از اولی تا آخری سوال می‌کنند و آنها باید پاسخ‌گو باشند این است که دلیل و توجیه‌تان برای این که صبح تا شب فوتبال را دغدغه جامعه ایرانی کنید چه بود؟

حماقتی بالاتر از تبلیغ فوتبال: تربیت ده هزار فوتبالیست زن!!

حماقت بالاتر از آن، این بود که فوتبال را برای زنان و دختران کشور نیز مساله کردند. در دوره‌ای ده ساله مساله جامعه این شد که چرا زنان نمی‌توانند به استادیوم بروند و نهادهای خارجی قدرت پشت این قضیه ایستادند. یک دوره طولانی این مساله اتفاق افتاد و دولت چشم باز کرد و دید بی ‌سر و صدا ده هزار نفر زن فوتبالیست دارد.

لذا یکی از انحرافات و خیانت‌ها بسط فوتبال بوده نه به عنوان این که فوتبال یک ورزش است، بلکه به دلیل این که جامعه‌ای که اسیر فوتبال است جامعه‌ای است که جایی قانقاریای تیمی دارد و نابود شده است.


اساس ورزش موجود مبتنی بر سیاست دو حزبی است

کسانی که مساله آنها این است که چرا ولایت الله و رسول الله و اولی‌الامر خوب در جامعه تثبیت نمی‌شود و مقوله ولایت فقیه خوب جا نمی‌افتد باید ببینند مگر نوع ورزش‌هایی ساختند که به ساختار ولایت دامن بزند؟ اما در این کشور ورزش‌هایی ساخته شده که اساس آن‌ها مبتنی بر سیستم دو حزبی است.

یعنی وقتی که شما چهار سال مردم یک جامعه را با مدل نظام دو حزبی که از «الکسی دوتوکویل» به این سو در ان تحلیل دموکراسی آمریکایی صورت گرفت و بعد از آن که از آمریکا برگشت سیاست دو حزبی اساس کشور ایالت متحده قرار گرفت و بعد به سراسر دنیا بعد از صد سال سرایت کرد.


وقتی این سیستم و دو شیوه را در کشور پیاده می‌کنید و بعد اسم ورزش روی می‌گذارید، همان‌قدر کوته فکری و کوته نظری است که باور کنید که Mental education وphysical education به هم چسبیده‌ی تربیت بدن و تربیت ذهن است و تعارضی هم با قرآن ندارد.


مبتنی بر سیاست و زمین دو حزبی باید این دو زمین و این دو رنگ به دو تفکر تفکیک می‌شدند و در واقع این دو رنگ باید دو تفکر را نمایندگی می‌کردند.


بنیان‌های فکری سیستم قرمز و آبی
تفکر قرمز تفکر مارکسیسستی و سوسیالیستی شد، چون دقیقا صدو بیست و پنج زمان اشتباهه سال پیش بود که مارکس ایدئولوژی مارکسیسم را بسط داد. از طرف دیگر، جان لاک زمینه شکل‌گیری اندیشه لیبرالیسم را سیصد، چهارصد سال پیش ایجاد کرده بود که این اندیشه دویست سال پیش عملیاتی شد و لیبرالیسم و مارکسیسم مقابل هم قرار گرفتند. به این ترتیب بنیان‌های فکری این دو زمین روشن شد.

از طرف دیگر، نظام دو قطبی بعد از جنگ جهانی دوم موسوم به جنگ سرد همین دو رنگ آبی و قرمز یعنی شوروی و آمریکا بودند. وقتی به داخل خود امریکا می رفتید باز جریان آبی و قرمز و جریان چپ و راست وجود داشت و این وضعیت ادامه پیدا کرد و مبنایی شکل گرفت که تا به امروز ادامه دارد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد