سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

خبری سیاسی تحلیلی

>>این اسلحه‌ها را به جای آفریقا بیاور ایران

این اسلحه‌ها را به جای آفریقا بیاور ایران


رفیق دوست گفت: من مجبور بودم به لیبی بروم تا با عده‌ای از افسران لیبی به بلغارستان برویم. بلغار‌ها می‌گفتند: «حاضریم بفروشیم، اما از شوروی می‌ترسیم. لیبی مهمات را بخرد و به شما بدهد.» لیبی آن‌ها را می‌خرید و به ما می‌فروخت. ما هم به کشتی می‌گفتیم که این اسلحه‌ها را به جای آفریقا بیاور ایران.

به نقل از برهان، تحریم‌های غرب علیه ایران وارد مرحله‌ی جدیدی شده است. اروپایی‌ها این بار تلاش نمودند تا با جلوگیری از صادرات نفت خام ایران، روبروی اقدامات صلح‌آمیز هسته‌ای جمهوری اسلامی بایستند. از آنجایی که مقوله‌ی تحریم رویکرد قدیمی غرب در تقابل با ایران است، بر آن شدیم تا به کالبدشکافی تحریم‌های 33 ساله‌ی غرب در قبال جمهوری اسلامی بپردازیم.
 
دوران هشت ساله‌ی دفاع مقدس از جمله مهم‌ترین مقاطعی است که غرب تلاش نمود تا با استفاده از حربه‌ی تحریم، جمهوری اسلامی را در رویارویی با تجاوز رژیم بعث عراق به خاک ایران تضعیف کند. چگونگی دور زدن این تحریم‌ها و تلاش برای خودکفایی دو مقوله‌ی مهمی بود که در آن مقطع حساس از اهمیت وافری برخوردار بود. بر این اساس و برای فهم بیشتر استراتژی جمهوری اسلامی در تقابل تحریم‌های غرب در زمان جنگ تحمیلی بر آن شدیم تا با «محسن رفیق‌دوست» به گفت‌‌و‌گو بنشینیم. وی که اولین و تنها وزیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌باشد، در این زمینه حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. آنچه در زیر می‌آید،

اولین باری که حضرت‌عالی با موضوع تحریم ایران دست‌وپنجه نرم کردید، چه زمانی بود؟

به طور قطع، همه‌ی مردم می‌دانند تحریم‌ها علیه انقلاب اسلامی، به عناوین مختلف، از اول پیروزی انقلاب شروع شد. البته از همان اول انقلاب، تحریم نظامی علنی بود. بقیه‌ی تحریم‌ها به مرور و با توجه به شرایط پیش آمد.
وقتی برای اولین بار تصمیم گرفتم برای سپاه اسلحه و مهمات تهیه کنم، ابتدای کار مجبور شدم به 2 کشور قناعت کنم: بلغارستان و کره‌ی شمالی. کره‌ی شمالی چندان در تحریم شرکت نکرد، اما شرق و غرب از این نظر ما را تحریم کرده بودند. بعد از مدتی بلغارستان هم به ما گفت مستقیماً به شما اسلحه نمی‌فروشم.
 
به همین خاطر، من مجبور بودم به لیبی بروم تا با عده‌ای از افسران لیبی به بلغارستان برویم. بلغار‌ها می‌گفتند: «حاضریم بفروشیم، اما از شوروی می‌ترسیم. لیبی مهمات را بخرد و به شما بدهد.» لیبی آن‌ها را می‌خرید و به ما می‌فروخت. ما هم به کشتی می‌گفتیم که این اسلحه‌ها را به جای آفریقا بیاور ایران.

این داستان مشهور است که ارتش برای محافظت‌ از مرزها یک محموله‌ی سیم‌خاردار از یوگسلاوی خریده بود که باید از خاک شوروی وارد ایران می‌شد. روس‌ها 2 سال این سیم‌خاردارها را در خاک خودشان حبس و توقیف کرده بودند. بعد از 2 سال، سفیر شوروی در ایران پیش آقای بشارتی رفت و گفت: «با کمال افتخار می‌خواهم به شما خبر بدهم که اسلحه‌های شما را آزاد کردیم.» بعد دیدند سیم‌خاردار است. در واقع، از قبل از شروع جنگ و بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ما تحریم نظامی را کاملاً حس می‌کردیم.

دنیای غرب دنیایی 100 درصد مادی است و فقط برایش پول مهم است. بر همین اساس، در همان شرایط تحریم، راه خودمان را پیدا کردیم. یکی از کشورهایی که پنهانی به ما اسلحه و مهمات غربی می‌فروخت کشور بی‌طرف سوئیس بود. آرژانتینی‌ها هم می‌گفتند ما محتاج دلار هستیم. ما هم یک معامله‌ی 300 میلیون دلاری با آن‌ها انجام دادیم به شرطی که اطلاعاتشان پخش نشود. لذا از همان شروع جنگ کاملاً تحریم را حس می‌کردیم. در اوایل جنگ از طرف بلوک غرب کاملاً تحریم بودیم. برخی از کشورها از بلوک شرق می‌گفتند ما حاضریم به شما مهمات بفروشیم، ولی باید قرارداد 3ساله ببندیم.
 
برای ما امکان‌پذیر نبود پولمان را 3 سال حبس کنیم. لذا از همان زمان به این فکر افتادیم که خودمان را نجات بدهیم. امروز که دارم با شما صحبت می‌کنم، دیگر آن مشکل خارجی وجود ندارد، چون ایران از نظر دفاعی 100 درصد خودکفاست. در بسیاری از صنایعی که اعلام می‌کنیم خودکفا هستیم، از نظر مواد اولیه وابسته‌ایم، اما در صنایع نظامی از نظر مواد اولیه هم وابسته نیستیم. امروز فولادهای آلیاژی لازم برای ساخت اسلحه را کارخانه‌های داخلی می‌سازند.

فرمودید که ما از نظر نظامی خودکفا شده‌ایم، اما یکی از معامله‌های پرسروصدای ایران با روسیه معامله‌ی S-300 بود که هنوز هم زمزمه‌هایش وجود دارد. اگر ما واقعاً خودکفا شده‌ایم، چه نیازی به خرید داریم؟
 
در بحث خودکفایی دفاعی، عمده‌ی کشورها در زمینه‌هایی که مزیت نسبی دارند خودکفا می‌شوند و در باقی عرصه‌ها که برایشان صرفه‌‌ی اقتصادی ندارد ورود پیدا نمی‌کنند. مثلاً شما در سوئیس کارخانه‌ی ماشین‌سازی نمی‌بینید. این کشور بیشتر ساعت می‌سازد، چون در تولید ساعت مزیت نسبی دارد.

ما امروز در ساخت یک فشنگ کوچک تا بالاترین توپ، از مخابرات و بی‌سیم ساده تا شنودهای قوی و حتی در صنایع موشکی و اپتیک نه تنها خودکفا هستیم، بلکه شاید یکی از 4 یا 5 کشور برتر جهانیم. در قضیه‌ی S-300 من خودم، به خاطر آشنایی‌هایی که با نظامی‌های روسیه داشتم، به مسکو رفته بودم. بحث این بود که یک سیستم دفاعی برای کشور داشته باشیم. قطعاً اگر آن سیستم را هم از روس‌ها می‌گرفتیم، دیگر موشکش را نمی‌خریدیم، بلکه خودمان کپی‌سازی می‌کردیم.
 
بر اساس اطلاعاتی که من دارم، امروز سیستمی مشابه یا حتی برتر از S-300 در داخل ساخته می‌شود. به همین دلیل، منطقاً خرید آن سیستم دفاعی خدشه به خودکفایی نظامی نبود، بلکه ما می‌خواستیم سیستم قوی‌تری داشته باشیم که در حال حاضر داریم. وقتی که روس‌ها این معامله را نپذیرفتند، خودمان شروع کردیم و آن را ساختیم. شاید هم به زودی سیستم دفاع هوایی ساخت داخل را نصب کنیم.

باید دقت داشته باشیم که اوایل جنگ فشنگ، تفنگ، توپ و خمپاره را از اروپای شرقی می‌خریدیم. آن زمانPRC-77 را، که یک نوع بی‌سیم جنگی برای بیابان است، از آلمانی‌ها می‌خریدیم و آن‌ها رمز‌کننده و کشف‌کننده‌اش را هم به ما می‌فروختند. بعد بلافاصله کشف‌کننده‌اش را به عراق می‌دادند. در همان زمان جنگ، سیستم بی‌سیم‌مان را تغییر دادیم و بچه‌ها یک بی‌سیم با 1920 کانال ساختند، در حالی کهPRC-77 960 کانال داشت. به این ترتیب دیگر دشمن نمی‌توانست اطلاعات ما را شنود کند.
 
به همین خاطر، من مجبور بودم به لیبی بروم تا با عده‌ای از افسران لیبی به بلغارستان برویم. بلغار‌ها می‌گفتند: «حاضریم بفروشیم، اما از شوروی می‌ترسیم. لیبی مهمات را بخرد و به شما بدهد.» لیبی آن‌ها را می‌خرید و به ما می‌فروخت. ما هم به کشتی می‌گفتیم که این اسلحه‌ها را به جای آفریقا بیاور ایران.

 
اگر خدای‌نکرده امروز جنگی رخ دهد، ما دستمان جلوی کسی دراز نیست. همین امروز تجهیزات ضدهوایی‌مان بسیار پیشرفته است. شاید هیچ کس فکرش را نمی‌کرد که در عرض 30 سال بتوانیم به اینجا برسیم، ولی امروز کارخانه‌های توپ‌سازی، هواپیماسازی، زیردریایی‌سازی و... در کشور ساخته شده‌اند و فعال هستند.

به نظر شما، تحریم در جنگ برای ما مؤثر بود؟

من معتقدم، همانطور که امام (رحمت الله علیه) و مقام معظم رهبری تحلیل کرده‌اند، جنگ از الطاف خفیه‌ی خداوند بود. از نظر عقلی و محاسبات نظامی، ما باید در همان ماه اول جنگ شکست می‌خوردیم. حتی بعضی از نیروهای خوب ارتش می‌گفتند که صدام بر اساس محاسبات کامل نظامی به ما حمله کرده است و مثلاً تعداد تانک‌ها، هواپیماها و نفراتش نسبت به ما برتری دارد. در ابتدای جنگ، با خیانت‌هایی که در ایران شده بود، هر افسری در شهر خودش خدمت می‌کرد و دوره‌ی سربازی نصف شده بود. به همین خاطر، پادگان‌های ما خالی بودند، اما ما عنصری به نام «حضور مردمی» را وارد جنگ کردیم.
 
این حضور مردمی در ادامه‌ی جنگ در زمینه‌ی تولید داخلی اسلحه و مهمات خوش را نشان داد. من همیشه گفته‌ام درست است که تا آخر جنگ با غیرتمان جنگیدیم، ولی از فتح خرمشهر به بعد تقریباً از نظر نظامی خودکفا شده بودیم. در اواخر جنگ وضعیت ما نسبت به دشمن، از نظر عِدّه و عُدّه، خیلی برتر بود. من معتقدم تحریم‌ها، همانطور که امام (رحمت الله علیه) و آقا گفته‌اند، برای ما تبدیل به فرصت شد.

بهترین موشک ضدزره در دنیا موشک تاو است. در ابتدای جنگ، تا وقتی که موشک تاو را داشتیم، در برخورد با تانک‌های عراقی برتر بودیم. وقتی این موشک‌ها تمام شدند، از کاتیوشکا و سلاح‌های شرقی استفاده می‌کردیم. بچه‌های رزمنده می‌گفتند یک تاو یک تانک را از پا درمی‌آورد. من آن موقع وظیفه داشتم موشک تاو بخرم. با خیلی‌ها قرارداد می‌بستیم، گشایش اعتبار می‌کردیم، ضمانت‌نامه‌ی بانکی هم می‌گذاشتند که ظرف 6 ماه موشک‌ها را تحویل می‌دهند. 5 ماه که تمام می‌شد، می‌گفتند 3 ماه دیگر تحویل می‌دهیم و هر بار این زمان را تمدید می‌کردند. در نهایت فهمیدیم نمی‌خواهند موشک‌ها را به ما بدهند. به همین خاطر، تصمیم گرفتیم خودمان موشک تاو بسازیم.

امروز موشک‌های ضدزره‌ ما از موشک‌های تاو آمریکایی هم بهتر است. لذا تحریم در جنگ برای ما فرصت بود. یادم هست در همان اوایل جنگ یک روز به بچه‌های ردیف بالای وزارت دفاع گفتیم بروید تخصص‌های مختلف را جمع کنید، فکر کنید این جنگ 100 سال طول می‌کشد یا این جنگ تمام می‌شود و جنگ‌های دیگری شروع می‌شود، هر چه را که برای دفاع لازم داریم خودتان بسازید. کارخانه‌ی 7 تیر که در دوره‌ی جنگ در اصفهان ساخته شد امروز بزرگ‌ترین کارخانه‌ی تسلیحات دنیاست.
در حال حاضر در قزوین، تهران و تبریز چندین کارخانه درست شده است که فکرش در دوره‌ی تحریم ریخته شده بود. البته از همان اول کارخانه‌ها را دومنظوره ساختیم.
 
لذا کارخانه‌ای که در اصفهان داریم هم می‌تواند به سرعت هر نوع سلاحی را تولید کند و هم می‌تواند فولاد مبارکه، ذوب‌آهن اصفهان و پالایشگاه‌های نفت را، با آن تعداد زیاد ماشین CNC آخرین سیستم که در زمان جنگ در آنجا نصب کرده‌ایم، پشتیبانی کند. بنابراین تحریم در زمان جنگ برای ما فرصت بود و از این فرصت هم خوب استفاده کردیم.

بعضی‌ها این گفته‌های شما را قبول دارند، ولی می‌گویند به هر حال تحریم اثر خودش را گذاشت و ما مجبور به پذیرش قطعنامه شدیم. به نظر شما تحریم چقدر در پذیرش قطعنامه مؤثر بود؟

من، به عنوان کسی که پشتیبان جنگ بودم، می‌گویم اگر همان‌هایی که می‌جنگیدند مملکت را اداره می‌کردند، جنگ با آن وضع خاتمه پیدا نمی‌کرد. آقای هاشمی یک سیاست‌مدار کهنه‌کار است. ایشان یک روز مرا صدا زد و گفت: «این دولتی‌ها شعار جنگ می‌دهند، اما تمام و کمال در میدان نمی‌آیند. آقای رضایی دائم نقشه درست می‌کند و تجهیزات می‌خواهد. تو هم تجهیزات را به او می‌دهی و 2 کیلومتر پیشروی می‌کنیم، اما باز 2 کیلومتر به عقب برمی‌گردیم. این وضع ‌که جنگ را تمام نمی‌کند. من باید توپ را بیندازم در زمین دولت تا تکلیف جنگ روشن شود. تو برو در وزارتخانه‌ات بنشین.»

فردای آن روز فرمانده‌ی جنگ را عوض کرد. موسوی رئیس ستاد شد، بهزاد نبوی به جای بنده مسئول پشتیبانی شد و آقای خاتمی مسئولیت تبلیغات را در دست گرفت. بعد فرمانده‌ی سپاه را خواستند و پرسیدند: «به نظر شما، این جنگ کی تمام می‌شود؟» جواب داد: «وقتی که بغداد سقوط کند.» پرسیدند: «بغداد چگونه سقوط می‌کند؟» یک لیست به آن‌ها داد و گفت: «اگر این امکانات را به من بدهید، بغداد سقوط می‌کند.». آن‌ها هم آن را پیش امام (رحمت الله علیه) بردند و گفتند: «آقا، سپاهی‌ها این‌ها را می‌خواهند، ما هم نمی‌توانیم تهیه کنیم.»
 
اگر آن موقع همان‌هایی که در جنگ بودند مدیریت جنگ را هم در دست داشتند، برای این موضوع چاره‌ای می‌اندیشیدند و جنگ این گونه خاتمه نمی‌یافت. این نکته را هم بگویم که عده‌ای فکر می‌کنند ما در زمان ضعف نظامی قطعنامه را پذیرفتیم، در صورتی که اصلاً این طور نبود. دلیلش هم این است که بعد از پذیرش قطعنامه، عراقی‌ها با چندین لشکر از جنوب و منافقین با تمام امکاناتی که صدام به آن‌ها داده بود با چندین لشکر از غرب به ما حمله کردند. عراق در جنوب شکست مفتضحانه‌ای خورد و دانه‌درشت‌های منافقین در عملیات مرصاد نابود شدند. بنابراین ما در زمان ضعف قطعنامه را نپذیرفتیم، بلکه زمانی آن را پذیرفتیم که عده‌ای اراده‌ی ادامه‌ی جنگ را نداشتند.

آیا تحریم‌ها بر انگیزه‌ی مردم برای حضور در جبهه تأثیری داشت؟

من احساس خودم را می‌گویم. آن زمان مصادف با انتخابات دوره‌ی سوم مجلس بود. سیاست در بعضی از استان‌ها تأثیر گذاشت، چون خطوط افراد از هم جدا شده بود. عده‌ای که دلشان برای انقلاب می‌سوخت دیدند اگر شهر را ترک کنند و به جبهه بروند، کلاهشان پس معرکه است. به نظر من، این قضیه بیشتر از هر چیزی بر جنگ اثر داشت. این بحثی که آقا امروز می‌فرمایند «باید اولویت‌بندی کنیم» آن روز انجام نشد.

شما جدای از اینکه سردار جبهه و جنگ بودید، از منظر اقتصاد مردمی و غیردولتی هم شخصیت شناخته‌شده‌ای بودید. هفته‌نامه‌ی آسمان بحثی را مطرح کرده و نموداری کشیده است که اگر تحریم نمی‌شدیم، می‌توانستیم 3 فرودگاه بین‌المللی بسازیم و... این نشریه به نوعی القا کرده که تحریم ما را در زمینه‌ی اقتصادی زمین‌گیر کرده است. به نظر شما، اثر تحریم در بخش اقتصاد مردمی چقدر بود؟

از اول انقلاب تا امروز، به ضرس قاطع می‌‌توان گفت مشکل ما این است که اقتصاد مردمی نداریم. در زمان جنگ شاید یک مقدار پذیرفته‌شده بود که همه‌ی اقتصاد در دست دولت باشد تا بتواند جنگ را اداره کند، ولی امروز توجیهی برای این امر وجود ندارد.

در سال 62 که وارد دولت شده بودم، ‌یک روز 19 تن از وزرا حضور داشتند و در همان موقع، یعنی در دوره‌ی جنگ، بحث بر سر این بود که این کار را مردم انجام دهند یا دولت؟ رأی‌گیری کردند، 9 نفر مخالف و 9 نفر موافق بودند. من هم رأی ندادم. آقای نخست‌وزیر پرسید: «رأی شما چیست؟» گفتم: «اگر رأی من مهم است، جلسه‌ی بعد رأی‌گیری کنید.» از همان جا رفتم جماران خدمت امام (رحمت الله علیه) و به ایشان گفتم من از پای منبر و کتاب‌های علما اقتصاد را یاد گرفته‌ام و در دانشگاه تحصیل نکرده‌ام، ولی خودم اهل کسب و تجارت بوده‌ام. از شما این سؤال را دارم که صنعت، تجارت و کشاورزی باید دست چه کسی باشد؟

امام (رحمت الله علیه) گفتند صنعت، تجارت، مسکن و کشاورزی باید دست مردم باشد. مسکن را ایشان اضافه کردند. این حرف را در همان زمان جنگ زدند. امام فرمودند: «زندگی مردم را دست کارمند ندهید.» همین امروز که حرف از تحریم می‌زنند، تحریم داخلی دولت برای تولیدکنندگان بیشتر از خارجی‌هاست. یک ثبت سفارش آن قدر طول می‌کشد تا کاری که تولیدکننده می‌خواهد انجام بدهد مزیت نسبی‌اش را از دست می‌دهد. عوامل مختلفی بر سیاست‌های داخلی ما اثر می‌گذارد که از تحریم‌های خارجی بدتر هستند.
 
درست است که تا آخر جنگ با غیرتمان جنگیدیم، ولی از فتح خرمشهر به بعد تقریباً از نظر نظامی خودکفا شده بودیم، در اواخر جنگ وضعیت ما نسبت به دشمن، از نظر عِدّه و عُدّه، خیلی برتر بود. من معتقدم تحریم‌ها، همانطور که امام (رحمت الله علیه) و آقا گفته‌اند، برای ما تبدیل به فرصت شد.

 
 آن آقایی که می‌نویسد اگر تحریم نبود، چنین و چنان می‌شد، باید بداند که زمان انقلاب ما از نظر خوراک 70 درصد به خارج وابسته بودیم و 30 درصد تولید داخلی داشتیم. اگر 3 ماه به ما گندم نمی‌فروختند، از گرسنگی می‌مردیم. با همه‌ی نوسانات، بدسیاستی‌ها و بدکاری‌ها امروز ما از نظر مواد غذایی 85 درصد خودکفا هستیم و 15 درصد وارد می‌کنیم.

تحلیلگری که می‌گوید اگر تحریم نبود، 2 فرودگاه بین‌المللی دیگر هم می‌ساختیم، باید بداند که در زمان طاغوت از 90 هزار روستای کشور فقط 3 روستای خان‌نشین برق داشتند، در حالی که امروز روستایی نداریم که حتی با 20 خانوار برق نداشته باشد. درست است که ما به عدالت اجتماعی مورد نظر امام (رحمت الله علیه) و مقام معظم رهبری نرسیده‌ایم، ولی عملاً بخشی از آن را اجرا کرده‌ایم و بخشی از آن خود‌به‌خود برای مردم اجرا شده است.

آتی‌ساز پروژه‌ای متعلق به بنیاد پهلوی بود که به نفع بنیاد مصادره شد. این ساختمان‌ها را از ابتدا فرانسوی‌ها ساخته بودند. ممکن است طبقات را اشتباه کنم، ولی یادم می‌آید که مثلاً 10 بلوک 18طبقه ساخته شده بود، من گفتم می‌خواهم 10 بلوک 22طبقه بسازم. وزیر مسکن وقت گفت اول کارشناس خارجی‌اش را به من معرفی کن تا اجازه بدهم.
ما گوش نکردیم و خودمان بدون استفاده از کارشناس خارجی، 22 طبقه ساختیم و بعد برای اینکه آن وزیر و همه‌ی افرادی که در آن وزارتخانه بودند بفهمند این خودباختگی بیخود است، کارشناس فرانسوی را دعوت کردیم و نظر او را درباره‌ی ساختمان‌ها پرسیدیم. او گواهی کرد اینکه ما ساخته‌ایم بهتر از آن ساختمان‌هایی است که خود فرانسوی‌ها ساخته بودند. می‌خواهم بگویم تحریم‌ها هیچ وقت برای ما محرومیت نبوده، بلکه فرصتی برای خودشناسی و بازشناسی بوده است.

در همه‌ی عرصه‌ها همین طور است. نگاه کنید که قبل از انقلاب در ورزش کجای دنیا بودیم و امروز کجا هستیم. برخی کشورها دانشجویان ایرانی را ممنوع کرده‌اند که در بعضی از رشته‌ها مثل فیزیک هسته‌ای درس بخوانند، اما آیا امروز ما کمبودی در این رشته‌ها داریم؟ من معقتدم این تحریم‌ها هر چقدر بیشتر شوند، اگر خوباختگی نداشته باشیم و افراد قبله‌شان غرب نباشد، بیشتر به نفع ماست.

این خاطره را بارها گفته‌ام. آن اوایل که تصمیم گرفتیم موشک تاو بسازیم، عده‌ای از دانشمندان خودمان را که اکثراً دکتر یا فوق‌لیسانس بودند خدمت امام (رحمت الله علیه) بردم و به ایشان عرض کردم: «آقا، من به این نتیجه رسیده‌ام که اگر مغزهای الکلی، ناصالح، ناسالم و دائم‌الخمر اروپایی و آمریکایی می‌توانند کارهای بزرگ علمی و تحقیقاتی انجام دهند، این افرادی که خیلی‌هایشان نماز شب هم می‌خوانند قطعاً با سرعت بیشتر و با کیفیت بالاتری می‌توانند این کار را انجام دهند.» بعد گفتم: «این‌ها به من قول داده‌اند که به سرعت موشک تاو را بسازند.»

امام (رحمت الله علیه) خیلی خوشحال شدند و گفتند: «این حرف تو و این واقعیتی که گفتی برای من بسیار مقبول‌تر از هزارانموشک است. بخواهید، می‌توانید.» همین طور هم شد. وقتی که ما از رتبه‌ی 140 علمی جهان به رتبه‌ی 10 رسیده‌ایم، یعنی می‌توانیم به رتبه‌ی دوم هم برسیم. خدا این ملت را فوق‌العاده باهوش خلق کرده است. ایرانی مخصوصاً با توسل به ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) عظمت و قدرتی دارد که کسی با آن برابری نمی‌کند.

برخی معتقدند که تحریم‌ها در زمان جنگ محدود به برخی از اقلام بود، اما امروز ما در شرایطی قرار گرفته‌ایم که حتی بانک مرکزی ما هم تحریم است و در هر گونه دادوستد ارزی با مشکل روبه‌رو هستیم. به نظر حضرت‌عالی، تحریم‌های امروز در دادوستدهای بازرگانی، آسیب‌های جدی به کشور نمی‌زند؟

اگر بگوییم هیچ اثری ندارد، چشم‌هایمان را بسته‌ایم. اما آیا همین امروز که بانک مرکزی ما تحریم شده است، با دنیا مبادلات ارزی نداریم؟ آمده‌اند با نامردی، ظلم و جنایت هزینه‌های ما را افزایش داده‌اند. ما هم هزینه‌ای را می‌پردازیم که به آن معتقدیم. چرا ما را تحریم کرده‌اند؟ چون به حرفشان گوش نمی‌دهیم. آیا بناست به حرفشان گوش بدهیم؟

این تحریم‌ها در شرایطی است که مصرف کشور ما در بسیاری از چیزها بیش از اندازه است. می‌گویند در ایران هر نفر 50 برابر یک چینی برق مصرف می‌کند. وقتی که ما در تحریم قرار بگیریم، اول به خودمان می‌آییم. امروز در کارخانه‌ای بودم که می‌گفتند ما به سختی و با ریسک پول را منتقل می‌کنیم، اما بالاخره کارشان را انجام می‌دهند و کالایشان را وارد می‌کنند.
 
در زمان جنگ، از تحریم‌های ما 2 کشور چاق شدند: امارات و ترکیه. امروز هم چند کشور دیگر از تحریم‌های ما چاق می‌شوند. ما امروز به جای اینکه فلان کالا را مستقیماً از آلمان بخریم، از کشور دیگری می‌خریم. آن طرف مرز معامله می‌کنیم و کالایمان را وارد می‌‌کنیم. کار سخت‌تر و گران‌تر شده، اما این بهایی است که برای آرمان‌هایمان می‌پردازیم.

اول انقلاب همه می‌گفتیم این انقلاب ایدئولوژیک است و یکی از اهداف آن رفاه مردم و عدالت اجتماعی و اقتصادی است. اما نباید فراموش کنیم که اصل انقلاب ما ایدئولوژیک است، انقلاب کار و نان و مسکن نیست. دستاورد بهایی که در این تحریم‌ها می‌پردازیم تونس، مصر، لیبی، بحرین و به زودی عربستان سعودی، یمن و تمام منطقه و دنیاست. در دنیایی که پول معیار است، باید این بها را بپردازیم.

ما هنوز صدور نفتمان کم نشده است. البته کارها سخت‌تر شده است و به جای اینکه مستقیماً با ما معامله کنند، با یک واسطه این کار را انجام می‌دهند و آن واسطه هم سود می‌برد، ولی هیچ وقت فلج یا متوقف نمی‌شویم. همین امروز صحبت بود که اگر بتوانیم فلان دستگاه را بیاوریم، می‌توانیم کالایی که از اروپای غربی وارد می‌کنیم خودمان تولید کنیم. این از نتایج تحریم است.

به نظر حضرت‌عالی، در حال حاضر افکار عمومی آمادگی این را دارد که این فشار را تحمل کند یا اینکه نیاز به اطلاع‌رسانی بیشتری هست؟

رشد سیاسی مردم ما بسیار سریع است. باید بیشتر اطلاع‌رسانی کنیم و در عین حال آینده‌ی روشنی برای مردم ترسیم کنیم. فشاری که روی دنیای سرمایه‌داری است باعث شده است که پشت سر هم کشورها را از تحریم‌ها معاف کنند. چرا پای تحریم‌ها نمی‌ایستند؟ چون نمی‌توانند.

بنابراین من معتقدم این مرحله هم اِن‌شاءالله با موفقیت ملت ایران می‌گذرد. واقعاً باید کمی مصرفمان را کم کنیم. چرا باید مصرف برق ما 50 برابر چین باشد؟ چرا مصرف نان ما باید بیشتر از سرانه‌ی دنیا باشد؟ در همه چیز این طور هستیم. چقدر زباله تولید می‌کنیم؟ سرانه‌ی تولید زباله در تهران چند برابر شهرهای دیگر جهان، مثلاً برن سوئیس، است؟ اسراف می‌کنیم. نباید این طور باشد. ملتی که می‌خواهد انقلاب ایدئولوژیک خودش را نگه دارد باید خودش را با تبعاتی که برایش پیش می‌آید تطبیق دهد. هیچ مشکلی پیش نمی‌آید. عموم مردم هم این را می‌پذیرند، به شرطی که لااقل در داخل خودمان را تحریم نکنیم.

به نظر من، دفتر مقام معظم رهبری باید رسماً از اتاق بازرگانی سؤال کند از اول سال که آقا فرمودند «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی» تا امروز آیا دولت مقرراتی وضع کرده است که تنگناهای قبل کمتر شوند؟ صادرکننده‌ی چای به من می‌گوید 50 سال است که چای خاکه صادر می‌کند. مصرف آن هم برای خوراک نیست. یک شرکت آلمانی می‌خرد و برای مصارف دارویی از آن استفاده می‌کند. اخیراً یکی از وزارتخانه‌ها مجوز صادرات او را لغو کرده است. حدود 5 ماه کامیون‌ها پشت گمرک ماندند و عملاً این تاجر ضرر کرد. ما به ریاضت اقتصادی نیاز نداریم، بلکه فقط کافی است دورریزها و اسراف‌ها را کم کنیم. ما مدیریت اقتصادی نداریم. لازم نیست کم مصرف کنیم، فقط کافی است درست مصرف کنیم. قناعت کم مصرف کردن نیست، درست مصرف کردن است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد