سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

خبری سیاسی تحلیلی

>>به بهانه غلط های زیادی یک امیر نشین کوچک/

موجودیت شیوخ خلیج فارس مدیون انگلستان است 

 

 

جلفاره اسم اصلی امارات بوده و به عنوان کشوری که حضورش در منطقه جدید و بقایش مدیون انگلستان است، اکنون نسبت به خاک جمهوری اسلامی ایران ادعاهای واهی طرح می کند اما باید گفت که جلوگیری از حاکمیت موثر ایران بر جزایر خلیج فارس از برنامه های اساسی انگلستان در منطقه خاورمیانه بوده و حتی در آن برهه فانوس های دریایی که در جزایر ایرانی نصب شده بود انگلستان تاکید داشت صرفا توسط کارکنان هندی اداره شود

به گزارش خبرنگار سیاسی مشرق، این روزها پس از حضور رئیس جمهور کشورمان به عنوان اولین مقام رسمی ایران بعد از الحاق جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک شاهد واکنش نامناسب مقامات اماراتی هستیم، اما بررسی سابقه حضور شیخ نشین های امارات در منطقه خارومیانه نشان از دست نشاندگی آنان در منطقه دارد.
در گذشته ادعای واگذاری تعدادی از جزایر ایرانی به نام شیوخ خلیج فارس یکی از اهداف انگلستان بوده زیرا جزایر قشم، هنگام، بحرین، تنب ها و ابوموسی برای این منظور مطرح شده بوده است.
البته در مورد جزایر هنگام و قشم انگلستان تصمیم گرفت این دو جزیره که به موجب اجاره نامه ای در اختیار امام مسقط گذاشته شده بود و با لغو اجاره نامه مدیریت آن هم پایان یابد و در مورد بحرین، تنب ها و ابوموسی هم تا 1970 این ادعا وجود داشت و در نهایت با نقش آفرینی استعمار پیر بحرین از ایران جدا شد.

از سوی دیگر بکار بردن نام جعلی برای خلیج فارس از سوی شیوخ ساکن در منطقه یکی از مواردی در میان آنها رواج یافته و تبلیغات وسیعی نیز در این جهت از سوی شان صورت می گیرد اما با وجود اسناد مستند تاریخی جای هیچ گونه انکاری برای آنان باقی نمی ماند ولی بررسی علل طرح چنین نام مجهولی برای یک حقیقت تاریخی دو نکته را آشکار می کند یکی اینکه تغییر نام برنامه ای بوده که از سوی انگلستان پیگیری شده و دیگر اینکه سابقه 200 ساله شیوخ آنان را وادار به جستجوی هویت مستقل تاریخی برای خود کرده است.

 در اسناد ایندیا آفیس و رکود آفیس بریتانیا پرونده ای است مربوط به 1937 با عنوان تغییر نام خلیج فارس که فقط یک برگ هم بیشتر ندارد و مضمون این یک برگ این است که یکی از روزنامه های کشوری عربی نام خلیج فارس را خلیج عربی ذکر کرده است البته این نکته هم باید یادآوری کرد که در قرن19 و اوایل قرن 20 بریتانیا استراتژی را در دستور کار داشت تحت عنوان   depersinizition   که این استراتژی عبارت بود از جلوگیری از ایجاد نیروی دریایی موثر در خلیج فارس بخصوص در قرن 19؛ حتی در این برهه دو کشتی ایرانی شوش و پرسپولیس که زمان مسافرت دوم ناصر الدین شاه از آلمان ها خریداری شده بود شدیدا مقامات بریتانیایی اظهار نگرانی می کردند و خواهان محدودسازی ایران  بودند زیرا سرتیپ حاجی احمد خان که دریادار این دو کشتی بود مسافرت هایی  به جنوب خلیج فارس کرده و نامه هایی از شیوخ آنجا گرفته بود که برخی از آنها اظهار وفاداری به پادشاه وقت ایران کرده و این موضوع را به عنوان احیای نیت امپراطوری ایران یادآوری کرده بودند بنابراین آنها کشتی شوش را به اروند رود بردند تا از خلیج فارس دور شود.
در هر حال تغییر نام خلیج فارس یکی از مظاهر استعماری بریتانیا بوده که اعمال حاکمیت ایران را از سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در منطقه خلیج فارس کمرنگ کند.

بررسی ریشه های تاریخی نشان می دهد که از قرن پنجم قبل از میلاد نام این منطقه خلیج فارس بوده و آن را هم ایران انتخاب نکرده بلکه جامعه بین المللی وقت یعنی یونانی ها و رومی ها و پس از آنها روم شرقی و امرای عباسی و جغرافیای دانان اسلامی ذکر  کرده اند و در کتب تاریخی از جمله طبری، یعقوبی و مسعودی این نام آمده و حتی پس از ورود پرتقالی ها و اسپانیایی ها نیز شاهدیم که در اسناد آنها هم این نام مورد استفاده قرار گرفته و در برهه ای که انگلیسی ها و فرانسوی ها وارد می شوند نیز نام خلیج فارس، فارس بوده است و همچنین در دایره المعارف بریتانیا، آمریکا، شوروی سابق و در اسناد سازمان ملل متحد نام خلیج فارس پایدار مانده است منتها برخی از شرکت های خارجی که معاملاتی با شیوخ خلیج فارس دارند به خاطر حفظ منافع شان این نام مجعول را ذکر می کنند ولی بسیاری از آنها سعی می کنند فقط نام خلیج را ذکر کنند بنابراین از لحاظ قدمت تاریخی و تعاملی که با جامعه ایران دارند این نام قابل کتمان نیست.

موجودیت جامعه جنوب خلیج فارس نیز به اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 باز می گردد، در مورد کشور کویت و بحرین باید گفت که آل اتوبی در اواخر قرن 18 از صحرای نجد حرکت می کند یک شاخه از آنها وارد کویت می شود با نام آل صباح و یک شاخه دیگر به نام آل خلیفه وارد بحرین می شود اساسا حضور آنها در خلیج فارس به آغاز قرن 19 باز می گردد و ساکنان ابوظبی و دبی هم از طایفه بنی یاس هستند اینها نیز در اواخر قرن 18 به این منطقه آمده اند و همچنین اعراب بنی کعب نیز به همین صورت هستند، راجع به قاسمی ها هم دو نگرش است یک عهده می گویند از سواحل ایران و عهده ای می گویند آنها از صحرای نجد مهاجرت کرده اند بنابراین حیات تاریخی آنها 200 سال است و ایران از گذشته یک امپراطوری بوده و حتی در زمان صفویه و نادر شاه نیز تسط کاملی بر منطقه داشته است بنابراین تعاملات ایران به صورت گسترده بوده اما این شیوخ عده ای مهاجر بوده اند که از صحرای نجد کوچ کرده و حتی موجودیت آنها مدیون بریتانیا است در غیر این صورت یا جذب ایران و یا عثمانی شده بودند اصلا خود عربستان سعودی در آغاز قرن 19 گسترش پیدا کرد به منطقه الحصا ولی قبل از آن امیر نجد بودند در حالی که ایران در گذر تاریخی چند هزار ساله حضور داشته است.

آنها بدنبال هویت مستقل تاریخی برای خود هستند و در پوزیشن پیپرهای سازمان ملل که منتشر می کنند معتقدند که در طول تاریخ دارای حاکمیت بوده اند در صورتی که حضوری در طول تاریخ نداشته اند.

جمهوری اسلامی ایران باید روی حقانیت تاریخی و سیاسی خود ایستادگی کند و آنها باید از ایران مقتدر تمکین کنند و اساسا بالقوه ایران این توان را دارد و در برابر وارد کنندگان خدشه ایستادگی کند ایران باید در جهت احراز جایگاه مسلط در منطقه کوشا باشد البته روابط حسنه را نیز باید با همسایگان حفظ کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد