سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

خبری سیاسی تحلیلی

>>جریان مشاییسم چگونه به بن بست رسید؟

جریان مشاییسم چگونه به بن بست رسید؟ 


گفتمان جریان انحرافی بر خلاف ادعاهای مطرح شدهکه گفتمان احمدی‌نژاد با سردمدار این جریان را از یک سنخ می‌دانند، هیچ شباهتی با رئیس دولت مکتبی ندارد. مخاطب این جریان نخبگان، لیبرال‌مسلکان، هنرمندان زاویه‌دار با نظام و ایرانیان خارج از کشور هستند. نه تنها استکبارستیز نیستند بلکه ولع خاصی برای بهبود رابطه ایران با غرب و امریکا ‌دارند. نه کاری با عدالت دارند و نه دغدغه حفظ ارزش‌های انقلاب را دارند. در مقابل اسلام ناب، مکتب ایرانی را جایگزین می‌سازند و با تبحر خاص این دو گفتمان را یکی می‌دانند تا مخالفت‌ها علیه آنان شدت نیابد

ترکاشوند-حوادث چند روز گذشته که با برکناری وزیر اطلاعات آغاز شد و تحولاتی را رقم زد که گاه برای نظام اسلامی تلخ بود، دارای برکاتی برای جمهوری اسلامی است که شاید هم اکنون بسیاری از ابعاد آن برای ما کشف نشده باشد.
اولین نتیجه این رویداد این بود که ماهیت جریانی که می‌خواست با بازی دوگانه آینده سیاسی خود را تضمین کند از هم اکنون فاش شده و برخی از نیات پشت پرده آنان در ماه‌ها و سال‌های آینده از هم اکنون رو شود و با تیزهوشی مسئولان و امت حزب‌الله، سناریوهای آنان از همین الان ناکام بماند.
جریان انحرافی که با علمداری چهره جنجالی خزیده در دولت خدمتگزار شناخته می‌شود، سعی می‌کند طی یک پروسه چند بعدی و البته به طور آهسته و آرام فضای اجتماع را برای گفتمان مدنظر خود حاضر و بستر را برای پیروزی این جریان ابتدا در انتخابات مجلس و بعد از آن انتخابات یازدهم ریاست جمهوری آماده سازد.

تفاوت گفتمان احمدی‌ن‍ژاد با جریان انحرافی
گفتمان جریان انحرافی بر خلاف ادعاهای مطرح شده توسط برخی سیاسیون که گفتمان احمدی‌نژاد با سردمدار این جریان را از یک سنخ می‌دانند، هیچ شباهتی با رئیس دولت مکتبی ندارد. اسلام‌محوری، خدمت، استکبارستیزی، ساده‌‌زیستی، عدالت‌محوری، اولویت دادن به مستضعفان و محرومان جامعه و مبارزه با فقر، فساد و تبعیض به عنوان مطالبه بحق حامیان و صاحبان اصلی انقلاب از مهم‌ترین محورهای گفتمانی است که با رأی قاطع ملت پیروز دو انتخابات گذشته ریاست جمهوری بوده است، اما برای کسانی که دستی در سیاست دارند پر واضح است که برای جریان انحرافی هیچ کدام از این گفتمان‌ها در اولویت نیست و اگر گاه حرفی از این نوع بر زبانشان جاری شود، برای فریب افکار عمومی و خود را همراه رئیس‌جمهور مردمی نشان دادن، است. در نگاه این جریان نه خبری از محرومان و مستضعفان است و نه امت حزب‌الله و بسیج توده‌ها جایگاه دارند. مخاطب این جریان نخبگان، لیبرال‌مسلکان، هنرمندان زاویه‌دار با نظام و ایرانیان خارج از کشور هستند. نه تنها استکبارستیز نیستند بلکه ولع خاصی برای بهبود رابطه ایران با غرب و امریکا ‌دارند. نه کاری با عدالت دارند و نه دغدغه حفظ ارزش‌های انقلاب را دارند. در مقابل اسلام ناب، مکتب ایرانی را جایگزین می‌سازند و با تبحر خاص این دو گفتمان را یکی می‌دانند تا مخالفت‌ها علیه آنان شدت نیابد.

راهبردهای جریان انحرافی برای غلبه گفتمانی
همانطور که در بالا ذکر شد، اصول گفتمانی جریان انحرافی به رهبری آقای خاص نه تنها با گفتمان ریاست دولت حداقل تاکنون یکی نبوده، بلکه گاه در تعارض جدی نیز با این گفتمان است، از این رو جریان فوق درصدد برآمد تا با اتخاذ چند راهبرد، گفتمان خود را در جامعه رایج سازد و با کادرسازی و تشکیل شبکه‌ای قوی در فضای سیاسی جامعه به سود خود، لوازم اولیه را برای معرفی خود به عنوان یک جریان مستقل از اصولگرا و اصلاح‌طلب در جامعه مهیا کند.
این جریان با این تصور که گفتمان اصلاح‌طلبی به طور مستقل حرف زیادی برای انتخابات ندارد و از طرفی گفتمان مدنظر وی خاستگاهی در میان اصولگرایان ندارد با اتخاذ روش‌های «رقیب‌تراشی» درصدد است تا روز به روز فاصله خود را با اصولگرایان بیشتر سازد و به عنوان رقیب اصلی آنان وارد عرصه انتخابات شود اما اشتباهاتی که این جریان مرتکب شد و در چند روز اخیر نمونه‌ای از آن را شاهد بودیم عملاً شیرازه آنان را از هم پاشید که این اشتباهات را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد: ‌

1- یارگیری ناشیانه
این جریان برای مشروعیت بخشیدن به خویش ناچار است از گفتمان‌های مختلف در جامعه و خصوصاً بدنه اصولگرایان یار بگیرد، اما به دلیل ماهیت مبهم این جریان و عدم اقبال بدنه اصولگرایان به این جریان آنان محبورند از افراد دست چندم در این باره کمک بگیرند، مثال واضح آن جامعه روحانیت است. جریان انحرافی برای یارگیری از این اجتماع، فرد و گروهی را برگزیده که تاکنون کسی این افراد را نمی‌شناخته و این نوکیسگان سیاسی از آنجا که تجربه‌ای در این امر ندارند با اقدامات نسنجیده رسوایی خود را رقم می‌زنند، کما اینکه سردسته این جریان اکنون در بازداشت است.

2- انتخاب غلط مخاطبان
همان اشتباه محاسبه‌ای که جریان اصلاحات در انتخاب مخاطب خود مرتکب شد، این گروه به‌رغم داشتن این الگو همان اشتباه را مرتکب می‌شود. جریان انحرافی به جای انتخاب توده مردمی به عنوان گفتمان غالب جامعه ایرانی نظام نخبگانی را مخاطب خویش می‌بیند و خود را از ارتباط با توده‌ها بی‌نیاز می‌پندارد، از این رو با تمام تلاش‌هایی که انجام می‌دهند، برای توده‌های مردمی ناشناخته‌اند.

3- فضای مجازی را جایگزین فضای واقعی قراردادن
یکی از محاسبات غلط این گروه این است که فکر می‌کردند اگر فضای مجازی رسانه‌ای را در دست بگیرند و با سایت‌های خلق‌الساعه و حمایت آنها از یکدیگر هر روزه به مدح جریان مدنظر خود و لیدرشان بپردازند پس از چندی این گفتمان را می‌توانند به راحتی در جامعه رواج دهند، اما این افراد این محاسبه را نکرده بودند که مخاطب گفتمان آنان در فضای مجازی کمتر از 10 درصد جامعه است و نام اکثر سایت‌های آنان را مردم عادی نشنیده‌اند.

4- تصور غلط از مواضع رهبری
حمایت عام رهبر بصیر انقلاب از همه دولت‌ها از جمله دولت کنونی و عدم انتقاد علنی از برخی انحرافات کوچک و کوتاهی‌های دولت‌ها و همچنین سابقه برکناری متکی از وزارت خارجه که به دلیل حفظ مصالح عالیه نظام، رهبری و شخصیت‌ها‌ی موجه از موضع صریح در این باره خودداری کردند، جریان انحرافی را دچار این تصور کرد که در سایه احمدی‌نژاد تا مدت‌ها می‌توانند منویات خود را پیاده سازند و در این مرحله به دست‌گیری ارگان‌های امنیتی نظام را برای اهداف بعدی و بحران‌سازی در نظام مدنظر داشتند که با درایت ولی فقیه، این توطئه خنثی شد و به رغم دسیسه‌های گوناگون آنان برای تحمیل نظر خود به رهبری نتوانستند از این مرحله عبورکنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد