سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

خبری سیاسی تحلیلی

>>ناگفته‌هایی از کنفرانس ننگین برلین

ناگفته‌هایی از کنفرانس ننگین برلین  

 

مرتضی غرقی که فیلم کنفرانس برلین را به تهران مخابره کرد، پس از گذشت 10 سال به بیان ناگفته‌های خود از این ماجرا پرداخت.


به گزارش فارس، پخش تصاویر غیرمتعارف رقیصدن یک زن و لخت شدن یک مرد از سیمای جمهوری اسلامی ایران در فروردین سال 79، به یکباره افکار عمومی در داخل کشور را به سمت برگزاری کنفرانسی سه روزه با عنوان "ایران پس از انتخابات " در کشور آلمان جلب کرد.
انجام راهپیمایی‌های عظیم مردمی و موضع‌گیری‌های شدید مراجع و شخصیت‌های مختلف کشور نیز موجب ایجاد حس انزجار از دولت آلمان و نیز شرکت کنندگان ایرانی این کنفرانس شد به حدی که دولت اصلاحات در پی این ماجرا بخش قابل توجهی از پایگاه مردمی خود را از دست داد.
امروز با گذشت حدود 10 سال از ماجراهای این کنفرانس و واکنش‌ها و حواشی پس از آن، مرتضی غرقی خبرنگار اسبق واحد مرکزی خبر در آلمان به عنوان تنها نماینده جمهوری اسلامی ایران که فیلم این کنفرانس را تهیه و به تهران فرستاد، در گفتگو با خبرگزاری فارس به بیان خاطرات و ناگفته‌هایی از این ماجرا که در افکار عمومی ایران به نام "کنفرانس برلین " شناخته می‌شود، پرداخت.
بخش دوم گفتگوی تفصیلی خبرگزاری فارس با خبرنگار سابق واحد مرکزی خبر در برلین و نیویورک که شامل بررسی اوضاع خبرنگار تلویزیون ایران در کشور آمریکا است نیز در فرصتی دیگر خدمت خوانندگان عزیز ارائه خواهد شد.

هدف آلمان‌ها از برگزاری کنفرانس برلین

من به عنوان خبرنگار در کشورهای خارجی اولین کاری که می‌کنم ارتباط با بخش مطبوعاتی وابسته به وزارت خارجه آن کشور است تا بتوانم از طریق آنها با سوژه‌های مختلف مرتبط باشم. به همین خاطر وقتی به عنوان خبرنگار واحد مرکزی خبر در برلین بودم، ارتباط خوبی با مسئول بخش مطبوعات خاورمیانه وزارت خارجه آلمان داشتم.
در همین ارتباط بود که یک روز عصر، مسئول بخش مطبوعات خاورمیانه وزارت خارجه آلمان تلفن کرد و از من خواست تا برای کاری به دفتر او بروم. در آن زمان ما تازه دفتر خود را از بن به برلین منتقل کرده بودیم.
من معمولا در مقاطع مختلف نشست‌هایی با او داشتم و سعی می‌کردم که ارتباط خودم را با دفتر او حفظ کنم. او در آن دیدار به من گفت که قرار است نشستی با عنوان "ایران پس از انتخابات "‌در برلین برگزار شود.
هدف از برگزاری این نشست این بود که این گونه القا کنند که مردم در ایران بعد از انتخابات سال 76 با توجه به آغاز دوره اصلاحات از حکومت مذهبی بیزار شده و یک رفرمی را برای تغییر حکومت به سوی سکولاریسم آغاز کرده‌اند.

به آلمان‌ها گفتم این میهمانان نماینده ملت ایران نیستند

در آن زمان وزارتخانه آلمان تحت کنترل حزب سبز‌ بود چرا که این حزب توانسته بود بخشی از قدرت در حاکمیت را به دست بگیرد.
من از او خواستم تا لیست مهمانان را به من نشان بدهد. وقتی چینش میهمان‌ها را دیدم فهمیدم که مسیر سیاسی که آنها در پیش گرفتند با توجه به نوع سیاست‌های حزب سبز چیست. مهمان‌هایی که برای کنفرانس برلین دعوت شده بودند عموما از چهره‌های ملی،‌ ملی-مذهبی و اصلاح‌طلبان تندرو بودند.
به همین خاطر به او گفتم این میهمانان شما همه حرف ملت ایران را نمی‌زنند و شما اگر می‌خواهید تحلیل درستی از اوضاع داخلی ایران داشته باشید، باید از نمایندگان احزاب و جناح‌های دیگر نیز دعوت کنید و یک سری اسم به او دادم. اما آن شخص گفت لیستی که از طرف وزارت خارجه تهیه شده، بسته شده و دیگر نمی‌شود کسی را دعوت کرد.
البته من هم قصد نداشتم به آلمان‌ها اطلاعات بدهم فقط می‌خواستم به آنها بفهمانم این مسیری که در پیش گرفته‌اید غلط است و واقعیت ایران با این نگاه شما تطابق ندارد و در واقع همین دید غلط بود که باعث شد تا آلمان‌ها و در کل غربی‌ها در دوره اصلاحات به اشتباه بیفتند و راهی را در پیش بگیرند که درست نبود.

به فیلمبردار گفتم مراقب باش از پشت با چاقو ما را نزنند

به هر حال کنفرانس برلین در 17 فروردین 79 برگزار شد و همان روز اول همه حاضرین در سالن من را به دید خصمانه نگاه می‌کردند چرا که من خبرنگار جمهوری اسلامی بودم. اکثریت حاضرین را هم چریک‌های فدایی خلق، توده‌ای‌ها،‌ منافقین و گروه‌های ملی-مذهبی و کسانی که از ایران فرار کرده و علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت می‌کردند، شکیل می‌‌دادند.
دقایقی به شروع کنفرانس مانده بود. من در یکی از اتاق‌های همان سالن رفتم و به فیلمبردار گفتم دوربین را در سالن مستقر کند. حدود 20 دقیقه طول کشید تا حاضرین در سالن همایش که ظرفیتی در حدود 800 نفر داشت، مستقر شدند. چراغ‌های سالن خاموش شد و تنها روی سن روشن بود.
در همین حین بود که من رفتم و زیر سه‌پایه دوربین کنار فیلمبردار خود نشستم. در حالی که تعداد زیادی از فیلمبرداران و خبرنگاران خارجی هم آنجا حضور داشتند. اوضاع سالن آنقدر آشفته بود که من به فیلمبردار گفتم مواظب باش کسی از پشت ما را با چاقو نزند یا اتفاقی از این دست نیفتد. چرا که به دلیل آشفتگی زیاد، پلیس هیچ حاکمیتی در سالن نداشت و فضا بسیار متشنج بود.

شعار مرگ بر جمهوری اسلامی و مقامات نظام در کنفرانس برلین

دقایقی بعد آقای دولت‌آبادی که در میان اصلاح‌طلبان آدم تندی نیست، پشت تریبون رفت. به محض اینکه خواست صحبتش را آغاز کند، حاضران در سالن شروع به شعار "مرگ بر جمهوری اسلامی "‌ کرده و علیه مقامات نظام و حتی رییس جمهور (خاتمی) شعار می‌دادند.
دولت‌آبادی ابتدا سعی کرد آنها را آرام کند. به آنها گفت پیش من صحبت از مرگ نکنید؛ صحبت از زندگی کنید. صحبت از مرگ نکنید؛ صحبت از آرامش کنید. صحبت از مرگ نکنید؛ صحبت از همزیستی مسالمت آمیز بکنید و از این حرف‌ها. اما به هر حال حاضران در سالن نگذاشتند او صحبت کند.
بعد اکبر گنجی آمد. گنجی در کنفرانس برلین زیاد علیه جمهوری اسلامی منفی صحبت نکرد. بلکه صحبت‌های او بیشتر جناحی بود. در حین سخنرانی گنجی هم دوباره همان شعارها سر داده شد. عده‌ای از کردهای حاضر در همایش به گنجی گفتند که تو خودت مزدوری و در کردستان آدم کشتی بنابر این حق صحبت ندارید. گنجی گفت همانهایی که این شعارها را در برلین می‌دهند در تهران هم نمی‌گذارند ما صحبت کنیم. شما خشونت طلبید و ...
به هر حال گنجی هم نتوانست صحبت خود را ادامه دهد و جلسه به هم ریخت. همزمان یک آقا که از چریک‌های فدایی خلق بود و طرف چپ من قرار داشت، بلند شد و لباس‌های خود را درآورد.
لخت مادرزاد به میان جمعیت رفت و یک زخم بزرگی که بر روی بدنش بود که معلوم نبود این زخم بر اثر چه بوده را نشان داد و ‌گفت که جمهوری اسلامی من را شکنجه کرده است. همزمان در طرف دیگر سالن یک گروه که متعلق به حزب کارگران کمونیست بودند، زن رقاصه‌ای را آوردند که شروع به رقصیدن کرد و همزمان در کنار آن ویولون هم می‌زدند. این در حالی بود که سخنران هم برای خودش سخنرانی می‌کرد. اینها همان صحنه‌هایی است که از تلویزیون پخش شد.

حوالی ظهر روز اول بود که کنفرانس بهم خورد

این قضایا ادامه داشت تا اینکه خانم کدیور (همسر آقای مهاجرانی) با بچه‌ای در بغل در حالی که چادر به سر داشت وارد شد. جمعیت با دیدن او شروع به فحش دادن کردند و یکدفعه به سمت سن حمله کردند که در این لحظه پلیس از حمله آنها جلوگیری کرد اما اوضاع آنقدر آشفته شد که پلیس هم کنترل اوضاع را از دست داد و حوالی ظهر بود که کنفرانس به هم خورد و قرار شد ادامه آن فردا برگزار شود.
فردای آن روز مقررات خاصی برقرار کردند و کسانی که روز گذشته در بهم زدن همایش نقش داشتند را از ورود به سالن همایش منع کردند. اما در روز دوم هم همان مسائل تکرار شد و کنفرانس چند بار به تشنج کشید ولی در یک مقطع آرام شد.
آقای یوسفی اشکوری پشت تریبون در حال سخنرانی بود که یک خانم از بالای سالن راه افتاد رفت بالای سن در کنار سخنران ایستاد و لباس‌های خود را یکی یکی درآورد و بعد از آن یک مانوری بر روی سن داد و دوباره به انتهای سالن برگشت و یوسفی اشکوری همچنان داشت سخنرانی می‌کرد و مردم هم آن خانم را تشویق می‌کردند.

گنجی سخنان جنجالی خود را همان شب در مصاحبه با روزنامه آلمانی گفت

همانطور که گفتم اکبر گنجی در کنفرانس برلین زیاد علیه جمهوری اسلامی منفی صحبت نکرد اما همان شب بود که در مصاحبه با یکی از روزنامه‌های آلمان گفته بود که باید دیدگاه امام خمینی(ره) به موزه برود و دیگر کاربرد ندارد.
من یکدفعه دیدم در تهران جنجال شده و روزنامه کیهان روی این موضوع خیلی مانور کرده. از تهران با من تماس گرفتند و خواستند که فیلم کنفرانس را برایشان بفرستم. از سفارت و جاهای دیگر هم به من زنگ زدند تا بدانند در کنفرانس برلین چه گذشته. چون تنها من از جمهوری اسلامی در این کنفرانس حضور داشتم.
فیلم را بعد از گرفتن کپی، برای تهران فرستادم.

پوشش کامل کنفرانس برلین توسط بی بی سی با 4 دوربین و 12 خبرنگار

برگزارکنندگان کنفرانس برلین برای پوشش کامل این مراسم، حدود 20 شبکه خبری مهم دنیا را دعوت کرده بودند و یادم هست که فقط شبکه BBC با 4 دوربین و 10 یا 12 خبرنگار در این کنفرانس حضورداشت.
من با نماینده BBC در آلمان که یک ایرانی بود، دوست بودم و او به من گفت که BBC به شدت سعی می‌کند تا این کنفرانس را پوشش کامل خبری بدهد.

آلمان با راهپیمایی‌های عظیم مردم علیه کنفرانس برلین به اشتباه خود پی برد

یک هفته بعد پس از آنکه تصاویر کنفرانس برلین از تلویزیون پخش شد، همان مسئول مطبوعات خاورمیانه وزارت خارجه آلمان به من تلفن کرد و گفت: شما فیلم کنفرانس را برای تهران فرستادید؟ من گفتم نه. چون دوست نداشتم ارتباطم با او بهم بخورد. او گفت: اما گفته‌اند که شما این کار را کرده‌اید. من گفتم خیلی‌ها خیلی چیزها می‌گویند مگر فقط من آنجا بودم. شاید رسانه‌های دیگر فرستاده باشند. مجددا از من پرسید به ما گفته‌اند که شما این فیلم را فرستادی. من گفتم اولا من نباید به شما توضیح بدهم. من یک خبرنگار هستم و کار حرفه‌ای‌ام این است که اگر هر اتفاقی در مورد ایران اینجا بیفتد باید از آن فیلم بگیرم و به تهران بفرستم. این وظیفه من است. ولی در عین حال من این کار را نکردم و او هم قبول کرد.
سه روز بعد مجددا با من تماس گرفت و خواست به دفتر او بروم. این دفعه به من گفت ما مشورت شما را گوش نکردیم. حق با شما بود. اینها نماینده ملت ایران نبودند. در واقع آلمان‌ها بعد از آنکه راهپیمایی‌های عظیم مردم ایران علیه کنفرانس برلین را دیده بودند، به این نتیجه رسیدند.
من هم به او گفتم مردم ایران نظام مذهبی خودشان را دوست دارند و اگر شما می‌خواهید واقعا ملت ما را بشناسید باید راهپیمایی 22 بهمن را ببینید که در آن هر ساله میلیون‌ها نفر مهر تائیدی بر نظام مذهبی خود می‌زنند.
خلاصه برای او منبر رفتم و گفتم مسیر اتحادیه اروپا در قبال ایران غیرعقلانی است و مردم ما از همکاری با غرب خاطرات خوبی ندارند و...

منافقین در پشت پرده صحنه‌گردان اصلی کنفرانس برلین بودند

در حقیقت گردانندگان اصلی ماجراهای کنفرانس برلین منافقین بودند اما خودشان به صحنه نیامدند و چریک‌های فدایی خلق و حزب کارگران کمونیست را جلو انداختند.
قرار بود چندماه بعد آقای خاتمی به آلمان بیاید و منافقین می‌خواستند برای برهم زدن مراسم سفر آقای خاتمی خودشان را خرج کنند. بنابراین به قول معروف در آب نمک خوابیده بودند.
دولت آلمان باتجربه‌ای که از کنفرانس برلین داشت چند روز قبل از سفر آقای خاتمی، به هیچ یک از ایرانی‌های ساکن اروپا که می‌خواستند برای راهپیمایی به آلمان بیایند و اکثرا منافق یا سلطنت‌طلب بودند ویزا نداد و همزمان تمام رهبران منافقین در آلمان را دستگیر کرد. چراکه آنها تبلیغات زیادی در برلین کرده بودند. بنابراین تمام نقشه‌های آنها خنثی شد.

ماجراهای کنفرانس برلین وقیح‌تر از آن چیزی بود که از سیما پخش شد

در کنفرانس برلین (اگر اشتباه نکنم) وقتی که آقای کردوانی مشغول سخنرانی بود، پشت تریبون گفت من می‌خواهم یک سری حرف‌ها بزنم بعد با دست به سمت من اشاره کرد و گفت البته نماینده جام جم هم اینجاست و نمی‌دانم می‌خواهد این حرف‌ها را منعکس کند یانه.
این را که گفت تمام جمعیت به سمت من برگشتند و شعارها و فحاشی‌ها شروع شد و می‌گفتند مزدور‌ها و آشغال‌ها هم به کنفرانس آمدند و باز هم اوضاع به هم ریخت و کنفرانس بی‌نتیجه ماند.
ماجراهای کنفرانس برلین آنقدر منفی بودکه اگر فیلم آن را بدون مونتاژ هم پخش می‌کردند تاثیر خود را داشت. در حقیقت با مونتاژ فیلم از شدت وخامت آن کم شد. در حالی که فیلم بسیار وقیح‌تر بود و شعار مرگ بر جمهوری اسلامی یک لحظه در سالن قطع نمی‌شد و متاسفانه تمام مدعوین و سخنرانان هم می‌دانستند این کنفرانس با چه هدفی برگزار می‌شود.

از دفتر خاتمی به من گفتند دیگر حق نداری به کنفرانس‌های رییس‌جمهور بیایی

وقتی به تهران آمدم منفور جناح اصلاح طلب شدم. در حالی که من خبرنگار بودم. آدم جناحی نیستم و برای کشورم کار می‌کنم و به عنوان خبرنگار تنها وظیفه‌ام را انجام می‌دهم اما در تهران و در کنفرانس خبری آقای خاتمی که من خبرنگار حوزه ریاست جمهوری بودم، مسئول روابط عمومی ریاست جمهوری آمد و گفت که مدیر بالاترش یعنی برادر آقای خاتمی گفته که دیگر فلانی را در کنفرانس‌های ریاست جمهوری راه ندهید چرا که او کنفرانس برلین را پوشش داده است.
من به او گفتم چه ربطی دارد؟ من وظیفه حرفه‌ای‌ام را انجام دادم و برای اینکار باید تشویق شوم. اینکه پخش این فیلم چه تاثیری در جامعه داشته به من مربوط نیست. اما گفتند به هر حال این تصمیمی است که گرفته شده. من هم از یک طرف حوصله درگیری نداشتم از طرف دیگر نمی‌خواستم عامل ایجاد یک تشنج جدید در کشور باشم. حتی این موضوع را روی تلکس خبری هم قرار ندادم چون می‌دانستم در جامعه ایجاد تنش خواهد کرد.
اینها نشان می‌دهد کسانی که دم از اصلاحات می‌زدند، به هیچ وجه تحمل حرف حق را ندارند. بارها در سفر آقای خاتمی در کنفرانس خبری که من سؤال می‌کردم از پشت به من می‌زدند و می‌گفتند این چه حرفی است که می‌زنی؟ می‌خواهی ادای خبرنگارای غربی رادرآوری و من سکوت می‌کردم.

از توهین دوستان در داخل تا تهدید منافقین در خارج به دلیل پوشش کنفرانس

در خارج از کشور هم بعد از ماجرای برلین بود که تلفن‌ها از داخل و خارج شروع شد. داخلی‌ها برخی که عمدتا دولتی هم بودند البته نه از مقامات عالی، به من زنگ می زدند و بعضا توهین‌آمیز می‌گفتند تو خجالت نمی‌کشی؟ تو خودت روشنفکری چرا علیه اصلاحات کار کردی؟ در حالی که من خبرنگار بودم و کاری به مسائل سیاسی نداشتم. این وظیفه‌ام بود که کنفرانس را گزارش کنم من حتی قضاوت نکردم و فیلم را به صورت خام فرستادم.
از طرفی برخی‌تلفن‌ها عمدتا از سوی حزب کارگران کمونیست و منافقین به صورت تهدیدآمیز زده می‌شد و در آن من، فرزند و همسرم را به روش‌های مختلف تهدید می‌کردند. دفتر ما در برلین دفتر اروپای مرکزی بود و من می‌بایست اتفاقات کشورهای اطراف را هم پوشش می‌دادم. وقتی می‌رفتم خانمم از ترس تلفن را می‌کشید. چون تلفن‌های تهدیدآمیز بسیار زیاد بود و من نمی‌دانستم چه کار کنم. بنابراین گفتم هیچ پاسخی ندهید.
از آن به بعد یک مهری بر ما زدند که فلانی کنفرانس برلینی است و متاسفانه برخوردهای خوبی با من نشد.

غربی ها تمام توان خود را برای زدن ولایت، سپاه و بسیج متمرکز کردند

غربی‌ها در قبال ایران به صورت عمده بر روی سه محور ولایت فقیه، سپاه و بسیج خیلی حساس هستند و تمام تمرکزشان را برای زدن این سه محور به کار می‌گیرند اما در کنفرانس برلین محور حملات، ولایت فقیه است.
من معتقدم در هر کشور باید یک محور و یک فصل‌الخطاب وجود داشته باشد در کشورهای غربی هم مثلا در آلمان دادگاه قانون اساسی و در آمریکا دادستان کل این وظیفه را بر عهده دارد. از طرف دیگر در بسیاری از اتفاقات کشور در مقاطع مختلف نیز این شخص رهبری بود که متقدرانه ایستاد.
مثلا بعداز دادگاه میکونوس که غربی‌ها سفرای خود را از ایران بردند تنها کسی که در مقابل آنها مقتدرانه ایستاد رهبری بود و یا در ماجرای حمله آمریکا به افغانستان که رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد کشورهای دیگر یا با ما هستند یا با تروریست‌ها، شاهد بودیم که کشورهای اروپایی و حتی روسیه همگی در مقابل آمریکا جا زدند و در داخل ایران نیز برخی مقامات ترسیده بودند اما تنها کسی که ایستاد و به آمریکایی‌ها گفت ما نه با شما هستیم و نه با تروریست‌ها و خودمان هستیم، رهبر معظم انقلاب بود که بعد همین غربی‌ها از ایران خط گرفتند و دیدیم که فرانسه و روسیه علیه آمریکا موضع‌گیری کردند و همین باعث شکست همینه آمریکا شد.
در ماجرای 18 تیر و یا همین حوادث اخیر نیز مردم به امر ولی فقیه به صحن آمدند و کسانی که با ولایت فقیه مشکل دارند، باید بگویند چه جایگزینی برای آن خواهند داشت. من معتقدم امروز هیچ کس در ایران لایق‌تر، شجاع‌تر، باسوادتر،‌ متقی‌تر و پرنفوذتر از رهبری نیست.
همین ایشان است که دعواهای بین جناح‌ها را جمع می‌کنند و حتی یهودیان، مسیحیان و زرتشتی‌ها هم اگر واقعا به امنیت ملی ایران و منافع ملی اعتقاد دارند، باید از ولایت فقیه حمایت کنند اما متاسفانه در کنفرانس برلین شاهد بودیم که این کنفرانس با محوریت زدن ولایت فقیه برگزار شد. 

نظرات 1 + ارسال نظر
علی وطن خواه دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 12:30

سلام لطفا بیشتر از این اطلاع رسانی کنید تا بصیرت جوانان بالا برود تا به این راختی رو دست نخوریم
با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد