سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

خبری سیاسی تحلیلی

>>یادداشت دکتر وحید یامین پور در شماره 8 هفته نامه «9 دی»

چند جمله با رئیس محترم تلویزیون، دکترعلی دارابی
 

 

جناب آقای دکتر دارابی

معاون محترم سیمای جمهوری اسلامی ایران
 


سلام علیکم

این عریضه چند کلمه خودمانی است تا نظر رفقای شما در گفتمان حزب الله و در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی برای هرچه بهتر شدن اوضاع تلویزیون ایران به شما منتقل شود. حقیقت آن است که رفقا شما را به عنوان یکی از چهره های متعهد، انقلابی و دغدغه مند نسبت به آرمانهای بلند انقلاب اسلامی و امام راحل (ره) می شناسند و حضور شما در عرصه رسانه آنهم در حوزه خطیر سیما، امیدهای بسیاری را رقم زده است. هرچند نباید پنهان کنیم که عملکرد تلویزیون در این چند سال و بخصوص اطلاع از اوضاع پشت دوربین نگرانی هایی را هم درباره میزان توفیق شما به احتمالاتمان کشانده است. به هر تقدیر ابتدائا از باب دفع دخل مقدر عرض می کنیم که این نامه و اساسا این صفحه در هفته نامه «9دی» گوشزد کردن بی رودربایستی و گاهی گزنده ایرادات و نقاط ضعف رسانه ملی را رسالت خود تعریف کرده است؛ امید که با خوش بینی بخوانید.

1-روشن است که وضع فعلی تلویزیون را نمی توان نتیجه حضور شش ماهه شما دانست. هرکس که با حوزه تولید سیما آشنا باشد می داند که فرآیند تولید، زمان بر و پرهزینه است و آنچه اکنون بخصوص در حوزه فیلم و مجموعه های نمایشی دیده می شود، نتیجه سیاست های دوره های قبل است و هزینه های سرسام آور تولید طبعاًٌ اجازه حذف یا اصلاح کلی به شما نخواهد داد. اما آنچه نگران کننده است اینکه به نظر می رسد سیاست سازمان بر پخش مستمر فیلمها و افزایش کم سابقه تولید و پخش مجموعه های نمایشی تمرکز یافته است. معلوم نیست کدام منطق علمی و تجربی در دنیای امروز، جذب مخاطب را صرفا به افزایش برنامه های نمایشی و فیلم و سریال منوط کرده است. اتفاقا رقبای سیمای جمهوری اسلامی آن شبکه هایی نیستند که شبانه روز فیلم و سریال پخش می کنند. سیمای ما تا بحال سراغ ساختارهای جذاب غیرنمایشی نرفته است. گفتگوی شفاف و داغ اجتماعی و سیاسی، مستندهای اقناعی، مسابقات و... قالبهایی هستند که بسیار مورد استفاده شبکه های تلویزیونی موفق در جذب مخاطب اند ولی در این خصوص، ظرفیت شبکه های متعدد تلویزیون ما با بی انگیزگی کامل هرز می رود و در اغلب ساعات شبانه روز برنامه های کسل کننده و کم رمق را با هزینه های بالا ارایه می کند.


2-تلویزیون ایران را پیرمردهای بازنشسته مدیریت می کنند. زمانی مدیر شبکه سه در یک مصاحبه گفته بود بیش از نیمی از مدیران شبکه سه -شبکه جوان سیما- بازنشسته هستند! این وضع کم و بیش در شبکه های دیگر نیز وجود دارد. هرچند تجربه امر گرانبهائیست اما متاسفانه همراه با محافظه کاری مدیریتی و عقب افتادن از سواد و تکنیکهای روز رسانه است. همت مدیران سیما فقط صرف پرکردن آنتن می شود و اغلب فرصتی برای ارتقای سطح کیفی برنامه ها ندارند. روزی یکی از مدیران ارشد سیما می گفت که اصلا نمی داند اینترنت چیست و دیگری می گفت اساسا شبکه های ماهواره ای را نگاه نمی کند! معلوم نیست این مدیران در چه مختصات فرهنگی تصمیم گیری می کنند؛ ضمن اینکه فشار و استرس پرکردن آنتن آنها را به سمت استفاده تکراری و دائمی از عوامل دم دستی سوق داده و بطور طبیعی بخاطر کم حوصلگی باب استفاده از نیروهای جوان و ایده های متفاوت بسته مانده است.
3-سیمای جمهوری اسلامی ایران به شدت سیاسی شده و در این میان فرهنگ و حوزه های متعدد و وسیع آن معطل مانده است. بگذارید شفاف بگوییم که اگر بخواهید سهم هر جریان سیاسی را بپردازید در چنان دایره سرگرم کننده ای می افتید که تمامی ظرفیت های رسانه ملی هم کفاف بیرون آمدن از آنرا نخواهد داد و هیچ وقت همگان از شما و حوزه تحت امر شما راضی نخواهند شد. چهره های فرسوده سیاسی که روزگاریست احترام و اعتماد مردم را از دست داده اند می خواهند با سوار شدن بر امواج رسانه ای خود را بازسازی کنند. اما تمام شبکه های سیما هم برای جبران احساس ناخوشایند اینان کافی نخواهد بود. بنابراین تصمیم خود را بگیرید و نیشهای عده ای را به تن بخرید تا حرف های نگفته انقلاب مثل گذشته در آرشیو نپوسد و دغدغه های حضرت آقا روی زمین نماند. تلویزیون ما متاسفانه آنچنان که باید رنگ انقلابی ندارد و بطور آشکار از مطالبات انقلابی مردم عقب افتاده است؛ این در حالیست که اساساً این رسانه است باید به مثابه دانشگاه عمومی، مطالبات انقلابی را ساماندهی و سازماندهی کند و این مهم در یکی از حساس ترین برهه های انقلاب اسلامی بر عهده شماست. برای یادآوری اخطار و تذکر شفاف حضرت آقا را در این خصوص بازخوانی کنید:

«بی شک در درون کشور ما کسانی هستند که همان انگیزه های ضدیت با این گرایش به اصطلاح "بنیادگرایی" را دارند؛ شما از آنها اصلاً رو دربایستی نکنید! در تنظیم برنامهی ادب و هنر و یا حتی برنامهی کودکان، یا فیلم و سریال، هیچ وقت این فکر را نکنید که اگر ما این گرایش را نشان دادیم، ممکن است یک تیپ روشنفکری که مثلاً خوانندگان فلان مجله هفتگی هستند، خوششان نیاید، به دَرَک، خوششان نیاید! شما اصلاً کاری بکنید که آنها خوششان نمی آید؛ هیچ ملاحظهی این چیزها را نکنید؛ نگویید ما این شخصیت را باید تحمل کنیم، شاید آنها جذب بشوند؛ نه، شما ببینید آیا در تجلیل این شخصیت، نقطهی منفی ای وجود ندارد؟ نگویید ما باید با این آقا مصاحبه کنیم، یا سخنرانی این آقا را در فلان سمینار یا در فلان مجموعه پخش کنیم برای این که آن جناح هم به این کانال علاقه مند بشوند؛ نه شما نگاه کنید ببینید آیا این حرکت شما برای آن هدفگیری اصلی ضرری دارد یا ندارد؛ اگر ضرر دارد اصلاً ملاحظه نکنید که فلان کسان ممکن است با این کار جذب بشوند؛ نه؛ بگذارید جذب نشوند؛ کاملا ً صریح عمل کنید..»متاسفانه مدت هاست که وضع وارونه است. گویا تلویزیون هوای همه را دارد جز هوای صاحبان اصلی انقلاب را. بسیاری از دست اندرکاران صدا و سیما به دلایل متعددی خود را جدای از جریان حزب الله می شناسند و در عمل هم سهم اندکی برای آنها قائلند. آنها «مردم» را نوع دیگری تعریف می کنند و برای همان ها هم برنامه می سازند و سخن می گویند. اتفاقاً آن «مردم» شبکه های خود را دارند و چندان به شترسواری های دولا دولای سیمای جمهوری اسلامی علاقه ای نشان نمی دهند. بهتر است دل یک دله کنیم...


4-سیمای جمهوری اسلامی ایران چندسالی است برای رفع و رجوع نقائص و کم کردن فشارها به رفتارهای نمایشی فرافکنانه روی آورده است. خیلی نمی توان این فقره را توضیح داد. همین قدر کافی است بدانید که نشست های متعدد رئیس رسانه ملی با اقشار مختلف و انعکاس مستمر تقدیرها و تشویقها توسط ایشان، برای عموم مردم نوعی خودستایی فرافکنانه معنا می شود. لازم نیست برای نشان دادن حساسیت ها و اثبات التزام به رهنمودهای رهبر عظیم الشان دائما جلسه سخنرانی و همایش راه بیاندازیم و اندر ضرورت آنها مقاله بنویسیم و مصاحبه کنیم. نظیر این رفتار نمایشی، هول و شتاب همه صف و ستاد سیما برای دادن بیلان کار در آستانه سالگرد تمدید حکم آقای ضرغامی بود. اتفاقی که بسیاری را خسته کرد و ساعتهای بسیاری از وقت ارزشمند نیروهای تلویزیون را آنهم در دوران پرالتهاب ماه های اخیر بر باد داد.


5-سازمان صدا و سیما در قبال انتقاد بسیار ناشکیباست. رادیو و تلویزیون هم جزئی از نظام رسانه ای کشور است و طبعاً خطاهایی دارد. چرا باید به خودمان حق انتقاد از همه را بدهیم ولی به هیچکس حق انتقاد از خودمان را ندهیم. هیچ برنامه ای در تلویزیون یا رادیو خاص بررسی عملکرد رسانه ملی نیست و اساساً هر کسی که به خود اجازه دهد از رسانه انتقاد کند به احتمال زیاد دیگر حق حضور در رسانه را نخواهد داشت؛ حذف یکباره حجت الاسلام پناهیان بعد از انتقاد از عملکرد سیما (حدودا سه سال پیش) و ممنوع التصویر شدن منتقدان دیگری چون وحید جلیلی شاهد این ناشکیبایی است. اتفاقاً تلویزیون می تواند با راه اندازی یک برنامه انتقادی درباره خود، اعتماد مردم را جلب و فرهنگ صحیح و واقع گرایانه نقد را نهادینه کند.

 از طرفی این تکلیف صدا و سیماست که با آگاهی دادن به مخاطبان از آسیب های رسانه و پیامهای تولید شده آن جلوگیری کند. این مساله قطعاً نه به معنای ضعف رسانه که به معنای اعتماد به نفس، ظرفیت بالا و عزم رسانه برای بهبود عملکرد خواهد بود.


در پایان از صمیم قلب برای شما آرزوی توفیق داریم و دعا می کنیم در این مسیر با در امان ماندن از مشاوره های ناصواب و تصمیمات تحمیلی مدیران و چهره های با نفوذ بالادستی زمینه تحقق رسانه تراز جمهوری اسلامی را فراهم کنید.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد