سفر رهبر معظم انقلاب به قم در راستای مدیریت جریان فتنه بود
انتقاد آیت الله علم الهدی از عملکرد هاشمی در فتنه88
وقتی تهاجم علیه رهبری شروع شد، مجلس خبرگان باید وارد عمل میشد. بیتردید این اقدام باید از حوزه ریاست شروع میشد و وقتی حوزه ریاست وظیفهاش را انجام نداد، خود اعضای مجلس خبرگان تشکلی را درست کردند و از رهبری دفاع کردند.
امام جمعه مشهد گفت: توجه به مسایل حوزههای علمیه از نزدیک، برای مقام معظم رهبری موضوعیت داشته اما غیر از اینها باید گفت، سفر رهبر معظم انقلاب به قم در راستای مدیریت جریان فتنه سال 88 بود و تداوم مدیریت، این سفر را اقتضاء میکرد.
به گزارش ایسنا، حجتالاسلاموالمسلمین "سیداحمد علمالهدی"، در جلسه تحلیل و بررسی دستاوردهای سفر مقام معظم رهبری به قم، که در مدرسه علمیه "نواب صفوی" مشهد برگزار شد، افزود: یک دستهبندی در مورد دستاوردهای سفر رهبری به قم بوده است که شاید تعبیر "انگیزه" برای آن درست نباشد؛ چون در بین تمام این مطالب، "مدیریت فتنه" اصلیترین دستاورد سفر بوده است. علاوه بر اینکه سفر به نقطه مرکزی عظمت اسلام، یعنی حوزه علمیه قم و پایگاه اندیشه اسلامی بوده، بازدید وسیعی نیز از جریان رشد تفکر و امکانات حوزه علمیه از نظر پژوهشی و نظام آموزشی خاص در یک برنامه ویژه مدیریتی در حوزه بوده است.
وی بیان کرد: در خصوص جریانهای موجود در حوزه علمیه باید گفت که جریانهایی که در حوزه علمیه قم موجود است، در بعضی از حوزههای بزرگ مثل مشهد و اصفهان نیز بوده، هرچند در حوزههای کوچکتر نمونهای از این جریانها وجود ندارد با این حال قم مرکز حوزههای علمیه و وسیعتر است.
وی ادامه داد: جریانی که به صورت مثبت در حوزه علمیه وجود دارد، در راستای عوامل و فرامین ولایت و رهنمودهای مقام معظم رهبری، خط مشی و برنامه مرکزی آنهاست که همان جریان "مدرسین حوزه علمیه قم" است و اکثر اعضای آن متشکل از شاگردان امام(ره) هستند و اینها چهرههای مبارز با طاغوت در درون حوزه بودهاند و سوابق اکثر آنها در مبارزه زمان حد فاصل بین شروع نهضت امام(ره) و پیروزی انقلاب مقدس اسلامی، مشهود است؛ البته اخیرا بخشی از جوانان حوزه که در راستای همان تفکر هستند، بر جمعیت آنها اضافه شدهاند که دوران مبارزه با طاغوت را نگذراندهاند اما از نظر نوع تفکر و جریان اندیشهشان نسبت به پیروی از ولایت و اصالت جریان ولایت، همان رویه را پی میگیرند. این جریان یک جریان خاص است که هم در بدنه حوزه و هم در عرصه سیاستهای کلی کشور و جامعه نقشهایی دارد.
علمالهدی افزود: جریان دومی که آنجا به وجود آمده، جمع و مجتمعی از مدرسان جوان حوزه هستند که شاید بدنه این اجتماع به مراتب گستردهتر از بدنه جامعه مدرسان است. اینها افرادی هستند که در حوزه عضویت ندارند اما نیروهایی انقلابی و کارگزار آموزش حوزه هستند و یا در جریان کارگزاری حوزه، نقش محوری دارند. این گروه اخیرا به تشکلی عظیم دست زدهاند.
امام جمعه مشهد تصریح کرد: جریان سوم نیز، جریان روشناندیش یا روشنفکر دینی حوزه است که از حوزویان اندیشمند که اکثرشان نیز شاگردان آیتالله "جوادی آملی" هستند، تشکیل شده است و تبار روشنفکری دینی را در حوزه راهاندازی کردهاند و برای به دست گرفتن اندیشه نو دینی برای مدرسان جوان حوزه بسیار موثر هستند. عمده رشد آنها در حوزهی معقول بیشتر از منقول است و آنها نسبت به ولایت علاقهمند هستند و از نظر بینش سیاسی، در یک حوزهی مثبت قرار دارند.
وی ادامه داد: غیر از جریان روشنفکر دینی، یک جریانی شبیه اینها در حوزه به وجود آمده است که جریان اقلیتی است که متاسفانه در پوستهای از نسل جوان حوزه موثر واقع شدهاند که تحت عنوان روشناندیشی، موضعی خاص دارند و تقریبا بیشتر از اینکه تحت تاثیر تفکرات دینی باشند، تحت تاثیر تفکرات جهانی هستند. به عبارتی در صدد تطبیق اندیشههای دینی با اندیشههای دنیای امروز هستند و بجای اینکه بخواهند آنها را با اندیشههای دینی تطبیق دهند، برعکس در جهت تطبیق اندیشههای دینی با اندیشههای نو جهانی برآمدهاند.
آنجا هم که مساله قابل تطبیق نباشد، اندیشه دینی را تقریبا تخطئه میکنند، البته نه بطور صریح و مستقیم؛ چراکه تفاوت اینها با دسته قبلی در این است که دسته قبلی تحت عنوان روشنفکران دینی هستند اما اینها اصطلاحات علمی و فلسفی رایج دنیای روز را گرفتهاند و میخواهند محتوای اندیشه دینی را اصلاح کنند و به قول خودشان میخواهند اصطلاحات جدید علمی دنیا را در حوزه، بومی کنند و با یک محتوای دینی در این قالب، مطالب را به خورد نسل جوان دهند. جریان اخیر، اصالت را به محتوای اندیشهی روز دادهاند و مبانی دینی، آنجا که قابل تطبیق با آن اندیشه نیست، اگر قابل تحریف است، تحریف میکنند و اگر قابل تاویل است تاویل میکنند و اندیشه روز اگر به عنوان فکر غیردینی مطرح است، تخطئه میکنند. اینها یک اقلیت قلیل هستند.
علمالهدی بیان کرد: در کنار همه اینها، یک تشکیلات غیرسازماندهی شده، هم در تشکیلات سنتی حوزه و هم بیوت مراجع تقلید، وجود دارد. البته بیوت مراجع، تشکیلاتی غیر از تشکیلات مرجعیت است. چراکه مقام مرجعیت یک مقام مقدس و مهذبی است که از غیبت امام زمان(عج) تا الآن، از همه خلافها و انحرافها محفوظ مانده است.
وی تصریح کرد: تشکیلات حاشیه مرجعیت، تحت عنوان بیت مراجع، در عین تشکیلاتی بودن، سازماندهی شده نیست و بر اساس یک نظام و آییننامه خاص به وجود نیامده است. به عبارتی، تشکیلاتی خودرو و غیرسازماندهی شده است و به شخصیت آن مرجع بستگی دارد که در حوزه یا جامعه اثر بگذارد.
امام جمعه مشهد در ادامهی معرفی جریانهای موجود در حوزه علمیه، گفت: جریان دیگر نیز یک جریان متحجر و سنتی حوزه است. سنتی نه سنتیِِ مطلوب؛ منظور سنتی واپسگرایی است که در حوزه وجود دارد. آنها با تفکر روحانیت دو قرن قبل زندگی میکنند و هر حرکتی بخواهد در حوزه صورت بگیرد، چه در عرصه سیاسی و چه غیرسیاسی، یا در مدیریت حوزه با همان سنت و روش مرحوم شیخ انصاری؛ به عنوان یک جریان غیرمقدس با آن مبارزه میکنند و سعی در حفظ روشهای خاص سنتی حوزه علمیه قدیم دارند که بر اساس یک آموزش آزاد غیرقابل مدیریت بوده است و بر همان اساس وضع را حفظ میکنند. در بینش سیاسی هم، این نوع تحجر در اینها اثرگذار شده، به طوری که هر نوع حرکت سیاسی را برنمیتابند و این هم جریانی است که به صورت اقلیت در حوزه وجود دارد.
وی با اشاره به جریانات نامبرده، گفت: اینها جریانات مختلف و متعددی هستند که در حوزه علمیه قم وجود دارند که به خاطر وسعت حوزه، اثرگذار هستند.
به گزارش خبرنگار ایسنا، منطقه خراسان، حجتالاسلام "علمالهدی"، در ادامه تحلیل و بررسی دستاوردهای سفر مقام معظم رهبری به قم، گفت: رهبر معظم انقلاب، قبل از فتنه، فتنه را مدیریت کردند و تنها قدرتی که فتنه را مهار کرد، مدیریت رهبری بود. بقیه همه هیچکاره بودند. هرکس را فکر کنید تحت هر عنوانی که در مقابله با فتنه نقش داشته، اگر نقشش موثر بود، او تنها به عنوان یک سرباز ولایت وسط میدان آمده بود و چشمش به رهبر بود؛ خودش مدیریت نداشت و مدیریت مهار فتنه فقط برعهده شخص رهبری بود هرچند رهبر قبل از شروع انتخابات، فتنه را مدیریت کردند. انتخابات در خرداد 88 بود و
زمزمه و جریان رییسجمهوری از اول فروردین 88 در بین مردم شروع شد، اما از آبان 87، رهبر معظم انقلاب، فتنه را پیشبینی کردند و به جهت سیاسی سفارش کردند "در زمین دشمن بازی نکنید؛ اگر بازی کنید چه ببرید چه ببازید به نفع دشمن است." حتی مقام معظم رهبری در سفری که به مناسبت نوروز به مشهد داشتند، صریحا اعلام کردند که "من با هیچ کاندیدایی نیستم. از هیچ کاندیدایی طرفداری نمیکنم و اگر از دولت حمایت میکنم، از همه دولتها حمایت کردهام." همهی اینها نشان میداد که آقا متوجه فتنه شدند، آن را فهمیدند و برای مدیریت آن اقدام کردند. هنوز هم آقا فتنه را مدیریت میکنند و ادامه دارد به طوری که هماکنون هم این مدیریت تمام نشده است.
علمالهدی ادامه داد: در جریان فتنه، مردم با حضورشان در 9 دی 1388، آن را سرکوب کردند و حرکت مردم در 22 بهمن 88 نیز، مدیریت فتنه را تایید کرد، به طوری که عوامل فتنه به گوشهای از انزوا رفتند و از صحنه سیاست بایکوت شدند. جریان فتنه نه بهمعنای اینکه نابود شدند، بلکه در عرصه سیاست شکست خوردند، بیرون رانده شدند، هر چند از آن زمان تاکنون هنوز هم در حال اجرای برنامه خود هستند.
وی ادامه داد: یک برنامهی جریان فتنه در داخل و یکی در خارج از کشور است که کارگزاران جریانهای خارجی هم، عوامل فتنه در داخل هستند. عوامل فتنه در واقع دو کار میکنند، یکی کارگزاریِ تصمیمگیریهای خارجی و دیگری هم، برنامه خودشان که میخواهند درست کنند و با یک وسیلهای دوباره به عرصه سیاست بیایند و بایکوت شدن و انزوای سیاسی از آنها برداشته شود تا نفرت عمومی حل شود.
اینها در مقام کارگزاری تصمیمهای بخش خارجی فتنه، در صدد ادامه سرکوب نظام و مقابله با مقام معظم رهبری هستند و هنوز دست برنداشتهاند. آنها میخواستند با استفاده از شگردی و از طریق ایجاد یکسری جریانها در حوزه، حرکتی از درون حوزه بر ضد نظام و رهبری آغاز شود و تحلیل آنها این بود که اگر این حرکت توسعه یابد، یقیناً صددرصد کوبنده خواهد شد. غافل از اینکه اکنون حوزه، "عِقرالدّار"[پیِ بنا] ولایت است و اگر توانستند ولایت را در عقرالدار خودشان بزنند، به قول حضرت علی(ع) کارشان پیش رفته است.
وی ادامه داد: اینها(سران فتنه) دیدند در حوزه، دو جریان، زمینه و استعداد مقابله با نظام و رهبری را دارد. یکی جریان تحجر است که با هر حرکتی در جریان نظام و ولایت مقاومت میکند و اگر بتوانند این جریان را منسجم کنند و به آنها جرات مقابله بدهند، میشود چنین جریانی را در درون حوزه راه انداخت.
جریان دوم، جریان روشناندیش غربگرای حوزه است که تحت تاثیر اندیشههای غربی و به اصطلاح یک جریان نو انتقادی با صبغه دینی هستند و معتقدند که با رهبری و ولایت مخالفاند و مبانی نظام، مبانی غیرقابل قبولی است و اگر به اینها امکان مقابله با رهبری را بدهند، میتوانند به صورت یک جریان درآیند. رئوس نظام از نظر آنان قابل قبول نیست و به صورت یک اندیشه فاسد، میشود با دادن امکانات آن را به صورت جریان درآورد.
علمالهدی تصریح کرد: جریان دیگری هم که احساس کردند میشود در حوزه بازسازی کرد، جریان روشنفکر دینی بود که این جریان با وجود اینکه به مقام معظم رهبری اظهار ارادت میکنند، ولایت را قبول دارند و مدافع مبانی ولایت فقیه و نظام هستند، اما در قضیه فتنه، ژست آکادمیک گرفتند و کنار ایستاند. الآن از جریان روشنفکر دینی در خیلی جاها استفاده میکنیم.
یعنی الآن در عرصه دانشگاهها در مقابل تریبونهای فاسد، از همین بزرگواران و فضلا در تبار روشنفکری دینی استفاده میکنیم. اما قبول نداریم که اصطلاحات و آرمانهای اندیشه روز را بگیریم و با محتوای دینی بومی کنیم. این اصل مورد پذیرش نیست اما اینها در نهایت، مدافع ولایت و ارزشها هستند. آنها در قضیه فتنه یککمی عملزده شدند و ژست آکادمیک گرفتند. در آن زمان که جریانهای فاسد به رهبری و ولایت، تندوتیز حمله کردند، آنان حالت بیتفاوتی نشان دادند و وارد عرصه دفاع نشدند، حتی یکبار نامهای به رهبری نوشتند که بعضی از اظهارات آن، در جریان حرکت فتنه علیه رهبری بود. این ژست آکادمیک آنها، دشمن را به طمع انداخت که از این افراد میشود به عنوان یک جریان در مقابل رهبری استفاده کرد.
عضو مجلس خبرگان رهبری بیان کرد: جریان بعدی که باز مورد طمع دشمن قرار گرفت، تشکیلات سازمان نیافتهی بیوت مرجعیت بود. مراجع، قشری عظیم و دژ محکمی هستند و کسی به مراجع نفوذ ندارد. اما جریانی که در حاشیه آنهاست، چون تشکیلات سازمان نیافته است، میشود عناصر و عواملی را انتخاب کرد و حرکتی تحت عنوان "بیوت مراجع" مقابل رهبری ایجاد کرد اگرچه مقام مرجعیت در این جریان دخالت نداشته باشد.
علمالهدی ادامه داد: آنها(سران فتنه) به سراغ یک جریان دیگری هم رفتند که البته نمیشود به هیچ وجه این جریان را در موضع مقابله با نظام و رهبری قرار داد، اما میشود در موضع مطالبات رهبری قرار داد و آن جریان، اساتید جوانی بودند که تازه تشکل پیدا کرده بودند.
تشکل تازهای که جوان، متدین و باسواد هستند ولی خیلی ریشه ندارند و میشود آنها را به شکل یک جریان مطالباتی درآورد. آنها(سران فتنه) فکر کردند چهار جریان در موضع مقابله با رهبری در حوزه درست کنند که یکی از آنها جریان مطالبات از رهبری بود. آنها سه جریان را ساپورت کنند به طوری که یک صدای قوی نیرومندی علیه نظام و رهبری از درون حوزه درست کنند که اگر این صدای قوی در درون حوزه شکل بگیرد، قابل مقابله نیست و کوبنده است.
آنان نقشه ریختند تا اندازهای که بعضی جاپاها به وسیله دستگاهها رصد میشد و از ابتدای سال 89 این قضیه مورد عملیات قرار گرفت و چندین نمونه داشت. یک نمونهی آن، جریان منسجم اساتیدی است که آنها(سران فتنه) فکر کرده بودند آنان را به شکل یک جریان مطالباتی دربیاورند و متاسفانه دو سه بار شکل گرفت. اینها در قالب بعضی اظهارات در جلسات خود و اعتراض به دفتر رهبری و بعد طلبیدن یک نماینده از دفتر رهبری، خودشان را به عنوان یک جریان دارای مطالبات از رهبری، نشان دادند.
امام جمعه مشهد افزود: در یکی از جلساتشان، حجتالاسلاموالمسلمین "مروی"، نماینده دفتر رهبری حضور پیدا کردند و آنها شروع کردند به مطرح کردن مشکلات و مطالباتشان و اینکه دولت باید جواب مطالبات ما را بدهد. در صورتی که آنچه آنها مطرح کرده بودند جدا از مسایل مربوط به رهبری بود و دولت باید جواب میگفت.
وی ادامه داد: آن جریان متحجر حوزه، بالاخره کمکم منسجم شده بود و با تشکیل جلساتی اثرگذاری خودشان را معاینه میکردند. از طرفی آن جریان غربگرای حوزه نیز که جریان فاسد و مفسدی در حوزه است، اینها هم رسما داشتند موضعگیری خود را بروز میدادند و لابیهایی بین بیوت مراجع کاملا پیگیری و رصد میشد که در گذشته این لابیها نبود. معلوم میشد که یک دستی داشت این لابیها را در بین بیوت مراجع به وجود میآورد.
اینها مواردی بود که دستگاههای درون و برون حوزه، جریانهای آن را رصد میکردند و بالاخره روشن شد که توطئهای در حوزه در دست اجراست. این توطئه به قدری خطرناک بود که وقتی رهبر معظم انقلاب تصمیم به سفر گرفتند، بعضیها گفتند، سفر به قم را به تاخیر بیندازید تا در حوزه زمینهسازی شود. با وجود وضع این چند جریان، همه نسبت به رهبری احساس خطر میکردند اما آقا با بینش دقیق، حکیمانه و موقعیتشناسی خودشان، اعلام کردند که اکنون وقت سفر است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه خراسان، حجتالاسلام "علمالهدی"، در ادامه جلسه تحلیل و بررسی دستاوردهای سفر مقام معظم رهبری به قم، در مدرسه علمیه نواب صفوی مشهد، گفت: جریانهای حوزه به مراتب شدیدتر از فتنه 88 بود و اگر از درون حوزه صدایی مقابل رهبری بلند میشد، بیتردید نه قابل سرکوب بود و نه قابل مبارزه و مقابله. دشمن هم آتش را زیاد میکرد و این مساله خطرناک بود.
رهبر معظم انقلاب، تمام عملیات شیطانی آنها را که، خیلی هم هزینه کرده بودند، با یک سفر حل کردند و این عالیترین دستاورد سفر ایشان به قم بود. آن اساتیدی هم که به صورت جریان مطالباتی درآمده بودند، با رهبری بیعت کردند و دلدادهی ولایت شدند و رفتوآمدهای مراجع و رهبری به صورتی انجام گرفت که اگر حرکتی هم میخواست شکل بگیرد، زمینهاش نابود میشد. بهعنوان مثال آیتالله "سیدکاظم حائری"، از مراجع قم، که هم شخصیت بینظیری و هم مقلدان زیادی در عراق دارد، وقتی به دیدار رهبری رفتند، اصرار داشتند، دست رهبری را ببوسند اما آقا اجازه ندادند.
بعد از آن، آقا به دیدار ایشان رفتند و به گفته حجتالاسلام "مروی"، آیتالله حائری، در تماسی اعلام شرط کردند که اگر ملتزم به این شرط میشوید، بازدید آقا را قبول میکنم و آن شرط این بود که دست آقا را ببوسد و بالاخره به زور دست آقا را بوسید. اینها، برای کسی که امروز در عراق بعد از آیتالله "سیستانی"، مقلدانش از همه بیشتر است و همه معتقدند آیتالله حائری عصارهی فقه و اصول شهید "صدر" هستند، مسایلی ساده و احساسات و هیجان نیست، هر چند خوشبختانه این موقعیت بین همه مراجع به وجود آمده بود.
علمالهدی ادامه داد: از مراجعی که فکر میشد یک خورده نسبت به مقام ولایت، یک وقتی نظر خاصی داشته باشد، آیتالله "جوینی زنجانی" بود که بر آقای "منتظری" نماز خواند. این عمل ایشان یک خرده نیروهای متدین را دلگیر کرد و فکر میکردند آیتالله زنجانی به سفر بیتوجه بودهاند در صورتی که ایشان شب اول به دیدار آقا آمدند و آقا هم در مرحله دوم، دیدار ایشان را پس دادند. این مطلب را که میگویم من نشنیدم اما از بعضی افراد شنیدهام که آیتالله زنجانی گفته است، رهبری از بعضی مراجع اعلم است که این حرف از زبان یک مرجع تقلید بیسابقه است.
وی افزود: مدرسه "شهیدین" که اخیرا طلبههای جوانتری آنجا هستند که حتی ثبت نامشان در شهریه حوزه قطعی نشده، متاسفانه مسئول آنجا با وجود سابقه درخشان، که نمیدانم اکنون در آن پست هستند یا نه، این آقا هم به جریان فتنه گویا خوشبین بوده است. اما طلبههای شهیدین روزی که رهبر وارد شدند، با وجودی که هنوز شهریه از حوزه نمیگرفتند، گوسفندی را برای آقا قربانی کردند.
حتی یک انجمن خیریهای که خانوادههای ایتام را تحت پوشش داشت، خانوادههای آن، دریافتیهای خود را از سوی انجمن برای سلامتی آقا صدقه دادند. در کل، نه تنها سفر رهبر معظم انقلاب به قم، توطئه را از بین برد، بلکه برای همیشه توطئهها براندازی شد و دشمن از اینکه روزی بتواند صدایی از درون حوزه علیه رهبری ایجاد کند، ناامید شد و این، محوریترین دستاورد سفر رهبر معظم انقلاب به قم بود جدا از برکاتی خاصی که برای حوزه داشت. دشمن برای همیشه ناامید شد که حوزه بستری برای ضد ولایت و ضد نظام قرار گیرد.
به گزارش خبرنگار ایسنا، حجتالاسلام علمالهدی، در ادامه در پاسخ به سوال برخی حضار در خصوص برخی علمای قم، گفت: آیتالله "جوادی آملی" به دیدن رهبر رفتند و رهبر هم بازدید ایشان را پس دادند. آیتالله "وحید" هم مکرر در مکرر به رهبر اظهار علاقه کردند و من خود شاهد بودم.
وی در پاسخ به سئوالی در خصوص نقش و جایگاه آیتالله "هاشمیرفسنجانی"، گفت: ما افراد را در جای خودشان، چه موافق و چه مخالف، ارزیابی میکنیم. یکی از چیزهایی که مسیر انسان را در عرصه سیاست گم میکند، احساسات است و آنچه امروز با آن مواجه هستیم، سران فتنه هستند ما از ایشان گلایه داریم و گلایهمان هم شدید است. رفسنجانی زمانی که تهاجمی علیه رهبری شروع شد، به عنوان رییس مجلس خبرگان - که در واقع مجلس خبرگان بعد از انتخاب رهبری، جایگاهش برای رهبر، سپر است تا رهبر را از مجموعه آفاتی که ممکن است متوجه ولایت شود و حتی آفات سیاسی که باعث سقوط شرایط رهبری شود - باید عمل میکردند. سپر وقتی هست، سنگ باید به سپر بخورد نه به فرد.
این تهاجم علیه رهبری شروع شد و مجلس خبرگان باید وارد عمل میشد. بیتردید این اقدام باید از حوزه ریاست شروع میشد و وقتی حوزه ریاست وظیفهاش را انجام نداد، خود اعضای مجلس خبرگان تشکلی را درست کردند و از رهبری دفاع کردند. این حداقل گلایه ما از رفسنجانی است و تا وقتی این مساله جبران نشود، گلایه ما ثابت است. این اصل قضیه است؛ بخش دیگرش اینکه، ما حق نداریم که ایشان را تخریب کنیم و بیشتر از این برایمان معذور نیست و صرفا در حد گلایه است.
علمالهدی در پاسخ به سئوال دیگری که "چرا سران فتنه را محاکمه نمیکنند؟"، گفت: وقتی حضرت موسی(ع) برگشت و دید مردم گوسالهپرست شدهاند و رییس فتنه، سامریِ گوسالهپرست است، حداقلش این بود که سامری را اعدام کنند و در نهایت اگر محاکمه میشد به چند اعدام محکوم میشد.
اما حضرت موسی(ع) سامری را اعدام نکرد و کاری کرد که کسی با سامری تماس نگیرد و سامری زنده باشد اما منفور جامعه باشد. پس بدترین عذاب در جامعه، منفور شدن است. لذا سامری زنده ماند که رنج بکشد زیرا بیش از این، از هیچ شکنجهای نمیتوانست رنج بکشد. حال اینکه چرا سران فتنه را محاکمه نمیکنند، به قوه قضاییه مربوط است و کاری نداریم، اما این سران فتنه اگر محکوم شوند نهایت به زندان میافتند در حالی که زندانِ نفرت اجتماعی و ورشکستگی اجتماعی از هر چیزی بدتر است و اینها باید همینطور بمانند، با خوف زندگی کنند که محاکمه خواهند شد و با نفرت اجتماعی زندگی کنند. هر چند سران فتنه در صدد این هستند که از زندان نفرت اجتماعی بیرون بیایند و شگردشان این است که سران فتنه سه نفر نیستند و میخواهند "خاتمی" را از دو نفر دیگر جدا کنند و لابیهایی کردهاند و میکنند. ادعایشان این است که خاتمی تنها حمایت کرده و در هر صورت میخواهند خاتمی را از دو نفر دیگر جدا کنند و هدفشان این است که با قدرت جدید، به بازسازی جریانهای اصلاحات بپردازند و تنها کسی که میتواند جریانهای سیاسی لائیک اصلاحات را بازسازی کند، خاتمی است.
بیتردید اگر این آقا(خاتمی) بیاید، در عرصه سیاست وارد خواهد شد و با ورودش حتی قبل از انتخابات مجلس، دوباره جریاناتی را به راه خواهد انداخت و همان آش و همان کاسه خواهد شد که باید نگذاریم چنین شود. خاتمی مبانی انحرافی فکریاش، خط فتنه بوده و در کل جریان فتنه دخیل بوده است زیرا ابتدا کاندیدا شد بعد جریانات را در دامن "موسوی" ریخت و در تمام سخنرانیهای خود از وی حمایت کرد و هیچ فرقی بین این دو نفر نیست. نباید کاری کنیم که یکی از اینها دوباره به میدان بیاید، اینها در مقام لابی کردن هستند و اگر بیایند، اصلاحات را بازسازی میکنند و دوباره بساط فتنه پهن میشود. مساله "موسوی"، "کروبی" و "خاتمی" به عبارتی، مسأله اشخاص نیست، باید بدانیم فتنه، جریان است و سر این جریان به خارج و اروپا وصل است.
امام جمعه مشهد در پایان سخنان خود تاکید کرد: باید تلاش کنیم بصیرت را برای مردم ایجاد کرده و طلاب باید در این خصوص بیشتر تلاش کنند. امروز خدمت به اسلام، پیغمبر(ص) و اهلبیت(ع) جز با حمایت از نظام و ولایت ممکن نیست. اگر یک روز امام زمان(عج) ظهور کنند و کسی بگوید میخواهم به اسلام کمک کنم و با امام زمان(عج) کاری ندارم، آیا این درست است؟ امروز مقام معظم رهبری، حجت امام زمان(عج) هستند و این مساله اجماعی است. اطاعت از حاکمی که اقامهی حکم کرده، برای همه مجتهدان واجب است و نقض حکم او برای همه حرام است.