سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

خبری سیاسی تحلیلی

>>جریان انحرافی جدید در مسیر راهبرد استحاله

آقای فرای از اعضای هیأت مشاوران بنیاد مطالعات ایران وابسته به اشرف پهلوی بوده  

جریان انحرافی جدید در مسیر راهبرد استحاله 

 

 

آقای فرای (مهمان همایش ایرانیان خارج از کشور) از اعضای هیأت مشاوران بنیاد مطالعات ایران وابسته به اشرف پهلوی بوده و همکاری به ظاهر علمی‌او با سازمان سیا پس از جنگ جهانی دوم در قالب مؤسساتی چون «اداره خدمات استراتژیک» وابسته به این سازمان امری آشکار است

رضا سراج -از جمله این‌که مباحث ارائه شده پیرامون مکتب ایرانی برگرفته از کتاب «عصر زرین فرهنگ ایرانی» نوشته «ریچارد فرای» (بنیانگذار مرکز مطالعات خاورمیانه در امریکا) است.
 

آقای فرای (مهمان همایش ایرانیان خارج از کشور) از اعضای هیأت مشاوران بنیاد مطالعات ایران وابسته به اشرف پهلوی بوده و همکاری به ظاهر علمی‌او با سازمان سیا پس از جنگ جهانی دوم در قالب مؤسساتی چون «اداره خدمات استراتژیک» وابسته به این سازمان امری آشکار است.
 

مسعود خرم در کتاب «هویت» صفحه131، پیرامون فرای ضمن تأکید بر همکاری او با سازمان سیا می‌نویسد: «فرای چندی پیش به دعوت و تلاش برخی شبه روشنفکران داخلی به ایران سفر کرد و در طول اقامت خود در تهران با استفاده از غفلت برخی عناصر ناآگاه اقدام به جمع‌آوری گسترده اطلاعات محرمانه نمود... در این سفر تا آنجا پیش رفت که حتی برای جذب برخی از مدیران اجرایی و آموزشی کشور اقدام کرد که البته این تلاش با برخی هوشیاری‌ها ناکام ماند.»
 

شکست گفتمان تجدیدنظرطلبی‌ با دو رهیافت لیبرال (تکنوکرات‌ها) و سکولار (اصلاح‌طلبان) و متعاقب آن پیروزی گفتمان انقلاب اسلامی‌در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی‌و انتخابات ریاست جمهوری نهم و استقرار معتقدان به این گفتمان در ارکان حاکمیت به ویژه دولت نهم، منتج به تولید قدرت ملی در داخل کشور و قدرت نرم در محیط منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای شد.
 

سونامی‌پیروزی گفتمان انقلاب، خیلی سریع از مرزهای جغرافیایی ایران عبور کرد و با دیپلماسی فعال و تهاجمی ‌دولت دکتر احمدی‌نژاد امواج آن تحولات شگرفی را در منطقه ایجاد نمود که مهم‌ترین آن شکست طرح خاورمیانه بزرگ امریکا بود.
 

براین اساس نظام سلطه برای مهار و مقابله با قدرت ملی و قدرت نرم جمهوری اسلامی‌ ایران، طراحی و اجرای سه راهبرد زیر را در دستور کار قرار داد:
 

1- راهبرد مهار
 

2- راهبرد بی‌ثبات‌سازی
 

3- راهبرد نفوذ و استحاله
 

تحدید قدرت نرم و محدودسازی نفوذ استراتژیک ایران در منطقه، ایجاد اجماع منطقه‌ای و جهانی علیه جمهوری اسلامی‌ایران، اعمال محدودیت‌های اقتصادی و فشارهای سیاسی در حقیقت ناظر بر اجرایی شدن راهبرد مهار می‌باشد.
 

حوادث مربوط به انتخابات و فتنه اخیر و همچنین اقدامات تروریستی در داخل کشور نیز مؤید عملیاتی شدن راهبرد بی‌ثبات‌سازی سیاسی و اجتماعی (انقلاب مخملی و رنگین، فتنه قومی- فرقه‌ای و... ) است. به موازات راهبرد مهار و بی‌ثبات سازی، دشمنان انقلاب اسلامی‌فاز جدیدی از راهبرد نفوذ و استحاله را نیز عملیاتی نمودند. هدف از این راهبرد، تحریف گفتمان انقلاب اسلامی‌و القای ناکارآمدی آن و ایجاد گفتمان انحراف می‌باشد.
 

در این راستا «ح – د» یکی از سرپل‌های سرویس‌های جاسوسی در ایران، حاصل ملاقات خود با گری سیک را بدین مضمون توصیف می‌کند که برد موفق ما در ایجاد تحول ساختاری در حاکمیت ایران، تنها با الگوی پساساختارگرایی ممکن خواهد بود. وی سپس با اشاره به نبود ظرفیت در اصلاح طلبان برای ایجاد تحول از درون جمهوری اسلامی ‌ایران، منشأ تحول مورد نظر را از درون اصولگرایان ذکر می‌کند. طراحان و هدایت کنندگان فاز جدید راهبرد نفوذ و استحاله، سرپل‌گیری از درون نظام را به عنوان اولین گام مورد توجه قرار دادند. وجود تسامح و تغافل، خوش باوری و ساده لوحی بهترین و مهم‌ترین بستری بود که امکان موفقیت در این مرحله را مهیا می‌ساخت.
 

رســمیت‌دادن به ملاک‌هــا و معیارهای نفوذ و القای آن به صورت رسمی‌در واقع گام دوم این راهبرد است. بدین ترتیب جریان نفوذ (جنگ در پناه صلح) آرام آرام، اما هوشمندانه ظرفیت لازم را برای مراحل دیگر راهبرد نفوذ و استحاله فراهم می‌سازد.
 

شبکه سازی، سومین گام مورد نظر جریان نفوذ است. این جریان، تولید سرمایه اجتماعی با سرمایه‌گذاری روی طبقات متوسط را نیز چهارمین گام خود تعریف نموده است.
 

همچنین تغییر فاز فرهنگی و گفتمانی به فاز سیاسی، پنجمین مرحله از طراحی دشمنان انقلاب برای نفوذ و استحاله گفتمان انقلاب می‌باشد.
 

در این راهبرد اهداف جریان نفوذ موارد زیر را شامل می‌شود:
 

1- تحریف مبانی دینی(مبانی گفتمان انقلاب)؛
 

2- ترویج تسامح و تساهل و کم رنگ نمودن ارزش‌های دینی؛
 

3- تجزیه هویت ملی و اشاعه ملی‌گرایی؛
 

4- ناکارآمد سازی نظام دینی؛
 

5- تضعیف ولایت فقیه و اقتدار ولی فقیه؛
 

6- ترویج اسلام منهای فقاهت و مرجعیت؛
 

7- تغییر آرایش سیاسی گفتمان انقلاب؛
 

8- خدشه وارد نمودن به وحدت جهان اسلام؛
 

9- مذاکره با امریکا.
 

در این رابطه حساسیت، زمانی بیشتر می‌شود که به وضوح مشاهده می‌کنیم افرادی در داخل کشور می‌کوشند با ارائه و ترویج گفتمان انحرافی، آن را به عنوان «نواصولگرایی» مطرح کنند.
 

ترجمان اندیشه‌های ریچارد فرای و حلقه مشاوران «بنیاد مطالعات ایران» و آرای برخی ایرانیان خارج از کشور در لایه‌هایی از گفتمان انحرافی و ارتباط با افرادی همچون هوشنگ امیر احمدی، این حساسیت را دو چندان می‌کند. این نوشته کوتاه را با سخنانی از شهید مطهری پیرامون نفوذاندیشه‌های بیگانه به عنوان اولین و مهم‌ترین آفت برای انقلاب به پایان می‌برم.
 

ایشان در کتاب نهضت‌های اسلامی‌ در صد ساله اخیر ( صص 90 ـ 92 ) می‌فرمایند:
«هنگامی‌که یک نهضت اجتماعی اوج می‌گیرد و جاذبه پیدا می‌کند و مکتب‌های دیگر را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، پیروان مکتب‌های دیگر برای رخنه کردن در آن مکتب و پوساندن آن از درون، ‌اندیشه‌های بیگانه را که با روح آن مکتب مغایر است وارد آن مکتب می‌کنند و آن مکتب را به این ترتیب از اثر و خاصیت می‌اندازند و یا کم اثر می‌کنند... نفوذ و نشراندیشه‌های بیگانه... خطری است که کیان اسلام را تهدید می‌کند.»
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد