سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

خبری سیاسی تحلیلی

>>ابطحی را برای گدایی نزد پادشاه عربستان،امیر امارات و..می فرست

ابطحی را برای گدایی نزد پادشاه عربستان، امیر امارات و... می فرستند  

یادداشت شریعتمداری برای تنبه سید حسن مصطفوی!! 

 

آقای «ص-خ» مشاور یکی از سران فتنه به طعنه می گوید «این که چیزی نیست، باید لیست مبالغ دریافتی ما از کشورهای غربی را ببینی»! و... در یک کلمه، آیا کسانی که نتانیاهو، رئیس رژیم صهیونیستی آنها را «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» می داند، فرزندان انقلاب هستند؟!

آیا انقلاب فرزندان خود را می خورد ؟!

1- صبح دیروز خبرنگار هفته نامه آمریکایی «نیویورکر» که برای مصاحبه به کیهان آمده بود، با اشاره به سوابق انقلابی برخی از عوامل فتنه - یا به قول او چالش-88 و طرد آنها از صحنه نظام جمهوری اسلامی ایران، پرسید؛ آیا نباید با فرانتس فانون هم عقیده بود که می گفت؛ «انقلاب ها فرزندان خود را می بلعند»؟! و توضیح داد در گفت وگو با یکی از طرفداران مطرح و شناخته شده «جنبش سبز»!! متوجه شده است که آنها چنین عقیده ای دارند!
پاسخ این سؤال مراجعه به یک «معیار» بود، معیاری منطقی و خالی از ابهام که در قالب پرسشی از ایشان مطرح گردید و آن پرسش این که؛ کدامیک از دو سوی ماجرا بر آموزه های انقلاب اصرار می ورزیدند و کدامیک نسخه ای دیگر و متفاوت با ارزش های انقلاب در دست گرفته و به میدان آورده بودند؟ جان لی آندرسن که خبرنگاری کهنه کار است و کتاب «زندگی انقلابی چه گوارا» از وی به فارسی ترجمه شده است گفت؛ انکار نمی کنم که طرفداران جنبش سبز(!) و رهبران آنها دیدگاهی متفاوت و در پاره ای از موارد، متضاد با دیدگاه اعلام شده امام خمینی]ره[ را دنبال می کردند و آیت الله خامنه ای روی نظرات امام خمینی تاکید می ورزید. به ایشان گفته شد؛ اگرچه نظر فرانتس فانون درباره سرنوشت برخی از انقلاب ها، نظیر انقلاب الجزایر و یا شماری از جنبش های به ثمر نشسته مردمی صحت دارد ولی در ایران اسلامی، انقلاب فرزندان خود را نخورده و نمی خورد، بلکه فرزندان ناخلف انقلاب و یا منافقان نفوذ کرده در آن را تصفیه می کند و کنار می گذارد.
2- این روزها برخی از عوامل فتنه که در سال های نه چندان دور، اردونشین انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن بوده اند و در پی خروج از بستر اسلام و انقلاب و ایفای نقش ستون پنجم دشمن، از سوی توده های عظیم مردم طرد شده اند، ترجیع بند «انقلاب فرزندان خود را می خورد»! بر زبان و قلم گرفته و ساز فریب دیگری را ساز کرده اند. این ساز بدصدا در حالی نواخته می شود که تعدادی از فتنه گران، اگرچه در گذشته با تظاهر به انقلابی گری و یا به واقع، در شمار وفاداران اسلام و انقلاب شمارش می شده اند ولی در جریان فتنه 88 نه فقط از بستر انقلاب بیرون رفته اند، بلکه آشکارا با دشنه های آخته و پنهان کرده در آستین نفاق و به نمایندگی بی پرده و بی نقاب از سوی مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس، علیه اسلام، انقلاب، نظام، امام (ره) و مردم مظلوم و نجیب وطن خویش شوریده اند، که بهتر است گفته شود علیه مردم وطن قبلی خویش، زیرا وطن کنونی آنها بدون کمترین تردیدی، واشنگتن، لندن و تل آویو است.
آیا کسانی که آشکارا به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله(ع) اهانت می کنند، وجود مبارک حضرت صاحب الزمان(عج) را نفی می کنند، بدترین اهانت ها را به امام راحل(ره) روا می دارند، به نفع آمریکا شعار می دهند، در حمایت از اسرائیل یقه می درند، مسجد را به آتش می کشند، اسلام را متعلق به 1400سال قبل می دانند، با اسلحه سرد و گرم به مردم کوچه و بازار حمله می کنند، قلب بسیجی را می درند، فلان خانم رهگذر را تنها به خاطر آن که چادر بر سر دارد زیر ضربات مشت و لگد می گیرند، آن مرد عابر را به این علت که دارای محاسن است و جای مهر بر پیشانی دارد از اتومبیل پیاده کرده و پیش چشمان وحشت زده و نگران همسر و دختر خردسالش به قتل می رسانند، حداقل دوبار با جرج سوروس صهیونیست ملاقات کرده و برای فتنه انگیزی دستور می گیرند، آقای ابطحی را برای گدایی نزد پادشاه عربستان، امیر امارات و... می فرستند و قول می دهند که کمک های مالی آنان را به هدر نمی دهند و هنگامی که آقای ابطحی گزارش پول های دریافتی را ارائه می کند، آقای «ص-خ» مشاور یکی از سران فتنه به طعنه می گوید «این که چیزی نیست، باید لیست مبالغ دریافتی ما از کشورهای غربی را ببینی»! و... در یک کلمه، آیا کسانی که نتانیاهو، رئیس رژیم صهیونیستی آنها را «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» می داند، فرزندان انقلاب هستند؟! کسانی که سران و برخی از عوامل اصلی فتنه را تنها به این علت که روزی به سالوس و یا به واقع در اردوگاه انقلاب بوده اند، فرزندان انقلاب می دانند و باطرد آنان از سوی مردم، برای آنها مرثیه «انقلاب فرزندان خود را می خورد»! سرمی دهند! و...، باید توضیح بدهند که درباره شمر و یزید و معاویه و حجاج بن یوسف و عمر سعد چه عقیده ای دارند؟! و آیا مقابله حضرت امیر(ع) امام حسن(ع) و امام حسین(ع) با این جرثومه های فساد و تباهی را مصداق طرد فرزندان انقلاب می دانند؟!
3- نظریه فرانتس فانون، نظریه پرداز سیاهپوست فرانسوی و حامی انقلاب الجزایر درباره برخی از انقلاب ها، نظیر انقلاب مارکسیستی اکتبر 1917 روسیه تزاری که منجر به تشکیل شوروی سابق شد، می تواند صحت داشته باشد. اما در انقلاب اکتبر 1917- اگر بتوان نام آن را انقلاب گذاشت- نسخه انقلاب یعنی مارکسیسم اولا؛ برای توده های مردم شناخته شده نبود و ثانیا؛ این نسخه فقط در دست حاکمان بود که به میل خود آن را تفسیر و تعریف می کردند. مثلا در چالش و درگیری میان تروتسکی- فرمانده ارتش سرخ و عضو برجسته دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی- با استالین در دهه 1920 که به تبعید تروتسکی به مکزیک و نهایتا ترور وی در سال 1940 انجامید، هر دو طرف مدعی مارکسیسم واقعی بودند و هیچکس نمی دانست و هنوز هم نمی داند که کدامیک از آن دو پیرو واقعی مارکسیسم بوده اند و... چرا که مارکسیسم برای مردم و بسیاری از صاحب منصبان شوروی سابق ناشناخته و در متن خود نیز یک ایدئولوژی مواج و فاقد معیار و ملاک تعریف شده بود، بنابراین در صورتی هم که کسانی به مارکسیسم اعتقاد واقعی داشتند، نسخه تعریف شده ای از آن در اختیار نداشتند تا درباره آن ماجرا و ماجراهای مشابه دیگر به قضاوت بنشینند و نتیجه بگیرند که استالین علیه مارکسیسم شورش کرده و تروتسکی را حذف می کند یا تروتسکی از بستر مارکسیسم خارج شده است؟! دکترین «راه رشد غیرسرمایه داری» خروشچف مارکسیستی است یا گلاس نوست گورباچف؟! و...
در انقلاب اسلامی اما، «نسخه انقلاب» قبل از وقوع آن در میان مردم بوده و آموزه ها و بایدها و نبایدهای آن طی چند صد سال با زندگی ملت های مسلمان و از جمله ملت مسلمان ایران آمیخته و عجین بوده است. صدها هزار دانشمند علوم اسلامی در هزاران حوزه علمیه و مراکز دیگر دینی، ابعاد این نسخه را با تکیه بر اصول و ملاک های تعریف شده و غیرقابل تحریف-وحی- به بحث و فحص نشسته و برای مردم بازگو کرده اند و... بنابراین وقتی کسانی از بستر انقلاب اسلامی خارج می شوند به آسانی برای توده های مردم قابل شناسایی هستند و چنانچه در پی خروج از بستر انقلاب علیه آن به مقابله برخیزند- مانند سران فتنه 88- از سوی مردم مسلمان طرد شده و از عرصه انقلاب جارو می شوند که شدند.
وقتی امام راحل ما(ره) از نجف یا پاریس پیام می دادند و خطاب به ملت می فرمودند، «خداوند شهدای شما را با شهدای بدر و احد و حنین و کربلا محشور فرماید»، مردم به قول استاد شهید آیت الله مطهری گمشده خویش را در این پیام پیدا می کردند. مردم احد و بدر و حنین را می شناختند، بیش از هزار و چند صد سال بر مظلومیت شهدای کربلا گریسته بودند و از ژرفای دل «یا لیتنی کنت معکم... ای کاش در کنار شما بودم» گفته بودند و...
4- چند روز قبل یکی از آقایان در دیدار جمعی از زندانیان سیاسی رژیم طاغوت، ضمن تجلیل از آنان- که برخی از آنها به حق قابل تقدیر هستند- گفته بود؛ «جامعه ای که از زبان صادق ترین افراد دوران مبارزه سخنی نشنود و به گوش نگیرد و به آنها روی ترش کند، مجبور می شود تجربیات تلخ گذشته را دوباره تجربه کند» این سخن در جای خود و به طور مطلق، سخن حقی است ولی چنانچه اشاره ایشان به سران و عوامل فتنه 88 باشد- که ظاهراً هست- با کمال تأسف باید گفت؛ «کلمه» حقی است که به قول حضرت امیر علیه السلام، از آن اراده باطل شده است! چرا که، به گفته حکیمانه حضرت امام(ره)، میزان حال فعلی افراد است و باز هم به فرمایش مولای متقیان(ع) باید افراد را با معیار «حق» سنجید و نه «حق» را با میزان افراد بنابراین ابتدایی ترین کار که معتبرترین معیار نیز خواهد بود، آن است که فتنه گران- اگر هم به فرض برخی از آنان در دورانی فرزند انقلاب بوده اند- امروزه چه بر زبان و قلم و قدم دارند؟ آیا کسانی که در بند دوم این نوشته به برخی از مواضع و عملکرد خصمانه آنها علیه اسلام و انقلاب و امام و... اشاره شد، «زبان صادق»!! در کام دارند؟! و بینش و منش آنها علیه تمامی ارزش های شناخته شده انقلاب و توصیه آنان به نوکری برای آمریکا و اسرائیل و انگلیس و دست کشیدن از اسلام ناب محمدی(ص) قابل شنیدن است و اگر جامعه ای به آنها «روی ترش»! کند قابل ملامت خواهد بود؟!
ایشان در جای دیگری از همان دیدار، گفته اند «سال هایی که خمینی گفتن پلو نداشت، بلکه چوب داشت تنها کسانی آمدند که حق گو بودند، امروز امام، امام کردن برای بسیاری منافع دارد».
این سخن نیز در کلیت آن قابل قبول و ارزشمند است، اما مصداق مورد نظر ایشان با «حق»، «راه امام» و واقعیت های آشکار این روزها نه فقط متفاوت بلکه در تضاد کامل است و باید عرض کرد، فقط نیم نگاهی به میدان بیندازید! چه می بینید؟! آیا توده های فداکار مردم به خاطر دفاع از اسلام و انقلاب و امام(ره)، سختی های تحمیل شده از سوی قدرت های استکباری را تحمل می کنند و خم به ابرو نمی آورند یا فتنه گران که به خاطر مقابله با آموزه های امام(ره) و دشمنی با ارزش های اسلامی و انقلابی تحت الحمایه آشکار و بی پرده آمریکا، انگلیس، اسرائیل، اتحادیه اروپا، شیوخ عیاش عرب، بهایی ها، منافقین، سلطنت طلب ها، کلان سرمایه داران، و... قرار دارند؟! دیگ پلوی سفارت انگلیس که امروزه به چک پول های کلان، کمک های مالی میلیاردی، حمایت های تدارکاتی و سیاسی و تبلیغاتی و صدها امکان مادی دیگر از سوی قدرت های استکباری تبدیل شده است، برای مردم فداکار و پیروان امام راحل(ره) روی اجاق است یا برای فتنه گران؟! و... این قصه، سر دراز دارد.
حسین شریعتمداری

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد