سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

خبری سیاسی تحلیلی

>>بازگشت نسل نو به دوران فتحعلی شاه!

 

بازگشت نسل نو به دوران فتحعلی شاه!

 

 

چه کسی فکر می کرد یک روز گوشواره برخی دختر خانمها از گوششان به سوراخ بینی شان منتقل شود و با گسترش موج اروپایی شدن در ایران! این گوشواره ها به لبها و نوک زبانشان متصل شود!؟

«مد»ها الگوهایی هستند که توسط بخشی از جامعه، پذیرفته می شوند و بدنبال آن  فرد، سبک لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آن که الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن یکی پیروی نماید.

اگر بخواهیم ریشه های تاریخی مدگرایی در ایران را بررسی کنیم، به سال های بسیار دور بر می گردد. در دوران سلطنت فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه که پای ایرانیان به فرنگ باز شد، و نیز عصر رضا شاه، که فصل متفاوتی در مدگرایی ایرانیان گشوده شد. در واقع رضا شاه، نحوه و شکل لباس پوشیدن مردم ایران را تغییر داد. 

اما همیشه این سئوال در ذهن ایجاد می شود که چرا صاحبنظران،  "مدگرایی" را به "غرب گرایی" پیوند می زنند؟

شاید یکی از دلایلش این باشد که پس از رشد تکنولوژی در اروپا، سنّت ها مورد انتقاد قرار گرفت و جامعه اروپا به تدریج، اندیشه ها، طرز زندگی و نوع لباس را تغییر داد. 

اما درست در همان زمان بدلیل بی کفایتی پادشاهان ایرانی  هیچ تلاشی برای رشد صنعتی ایران صورت نگرفت ،تا برای جبران این عقب ماندگی و در واقع اروپایی شدن! با تقلید ظاهری، پوشش آنها به عاریت گرفته و به فرهنگ ایرانی تزریق شود.

اگر بخواهیم تعریف از "مد خوب"و "مد بد" داشته باشیم  باید این نکته را در نظر داشت که این پدیده زمانی ناهنجار می شود که جوانان در استفاده از مد تنها به یک مصرف کننده صرف فرهنگ بیگانه تبدیل شوند. که چه بسا با فرهنگ و ارزشهای اجتماعی ما در تضاد است و در واقع با اصول دینی و حتی اخلاقی جامعه ما  هم همخوانی ندارد. 

دختران و پسران ما بدون در نظر گرفتن ارزش ها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب تنها به تقلید کورکورانه از فرهنگی می پردازند که به عاریت به فرهنگ ایرانی ملی راه پیدا کرده است.

چه کسی فکر می کرد یک روز لبهای کلفت سیاهپوستان و یا رنگ سیاه پوست آنها که امروزه "برنزه "نام دارد بخصوص برای جوانان ایرانی به مد تبدیل شود؟

چه کسی فکر می کرد یک روز گوشواره برخی دختر خانمها از گوششان به سوراخ بینی شان منتقل شود و با گسترش موج اروپایی شدن در ایران! این گوشواره ها به لبها و نوک زبانشان متصل شود!؟
این مدها را در نحوه آرایش مو بخصوص در پسرها بهتر می توان مشاهده کرد.که گاهی این مدلها چنان متمدنانه !! است که جنسیت آن فرد را نمی توان تشخیص داد!

این گرایش به مدها در ایران چنان گسترش یافته که حتی از تولیدکنندگان این مدها در اروپا هم پیشی گرفته ایم.

دلایل گرایش جوانان به استفاده از این مدها:
اعتماد به نفس پایین جوانان ،تلاش برای پوشاندن این نقاط ضعف با استفاده از این مدها ،تمایل به "خودنمایی" ،افزایش حس "خودبرتربینی "بخصوص در میان طبقه مرفه،تمایل برای جلب نظر جنس مخالف ،ترس از تحقیر شدن در میان همسالان و بخصوص دوستان،بحران هویت ،تزلزل شخصیت ،احساس حقارت و...از دلایل عمده گرایش جوانان به اینگونه مدها وتقلیدهای کورکورانه می باشد.

اما مقام معظم رهبری دیدگاه قابل توجهی در رابطه با "مد" دارند. ایشان می فرمایند:

بنده با مد خیلی موافقم، جزو آدمهایی هستم که به مد گرایش دارم، اما مدی که از داخل جوشیده باشد- چون مد یعنی ابتکار و نوآوری - نه چیزی که از بیرون بیاید. مد آرایش مو و لباس و حرف زدن ما همه‌اش دارد از بیرون می‌آید. 

ایشان در جای دیگر می فرمایند:
فرهنگ به عنوان شکل‌دهندة به ذهن و رفتار عمومی جامعه است. اندیشیدن و تصمیم‌گیری جامعه بر اساس فرهنگی است که بر ذهن آنها حاکم است.در داخل کشور، چیزهایی که در فرهنگ عمومی، ضعیف است، یا جایش کم است، کدام است؟یکی از موارد فرهنگ عمومی، فرهنگ لباس است. وقتی بنده خودم در این شورا بودم، شورا وزیر محترم آن وقت را - که جناب آقای خاتمی بودند - موظف کرد تا الگوی لباس بیاورد. ایشان رفتند زحماتی کشیدند. اما به جایی نرسید. من نمی گویم آقایان حتماً کت و شلوار را بکنند و همان لباسهای پیشنهادی را بپوشند، اما بگذارید ما لباسی داشته باشیم که بگوییم ایرانی است در موزه‌ها آن را نگه داریم و مال زمان هخامنشیان و ساسانیان و سلجوقیان هم نباشد. باب امروز باشد.

بالاخره جایی باید موضع خود را دربارة اینها (فرهنگ ازدواج و فرهنگ خانواده، فرهنگ لباس و الگوی مصرف و ... در فرهنگ عمومی) معین کند. حتی اگر بگوید من الان وقت ندارم و اولویتم تعیین لباس ملی نیست.خیلی خوب، معلوم بشود که ما تا پنج سال یا ده سال این اولویت را نداریم و می‌خواهیم آن را کنار بگذاریم.لیکن بالاخره این انبار مجموعه فرهنگی صاحبی داشته باشد. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد