سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

خبری سیاسی تحلیلی

>>ردپاهایی از وقایع سال 1360 در 1388

 

بازگشت بنی صدر در دهه سوم انقلاب؟!

 

 

 

نگاهی به جریان عبرت آموز نفوذ وابستگان به دشمنان نظام اسلامی در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نشان می دهد که شباهتی عجیب و غیر قابل انکار در این دو سریال سیاسی به چشم می خورد و این افکار عمومی هستند که بایستی قضاوت کنند که ...

در ادامه بازخوانی و عبرت آموزی از وقایع سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی ، این روزها که ملت به پیشواز یوم الله 22 بهمن رفته اند نیم نگاهی به تجربه ساختار شکن و عجیب ابوالحسن بنی صدر که با تکیه بر آرای مردم توانست هزینه های بسیاری را به نظام و ملت تحمیل کند و از عجایب روزگار شباهت های انکار ناشدنی بسیاری میان رفتارهای بنی صدر و سلوک سیاسی برخی سیاسیون امروز دیده می شود می تواند نقشی به سزا در شناخت جریان فتنه و دوری از آن ایفا کند.

به گزارش جهان، نخستین انتخابات ریاست جمهوری در ایران، سه ماه بعد از استعفای بازرگان در پنجم بهمن ماه 1358 در حالی برگزار شد که حدود 21 میلیون نفر واجد شرایط شرکت در این انتخابات بودند و از این میزان 14 میلیون نفر معادل 42/67 درصد از واجدان شرایط در نخستین انتخابات ریاست جمهوری، رأی‌های خود را به صندوق ریختند.

در این انتخابات، 124 نامزد ریاست جمهوری بودند که در این بین، ابوالحسن بنی صدر توانست با کسب 11 میلیون رأی بر رقبای خود پیروز شود و به این ترتیب وی از 15 بهمن 58 تا اول تیر 60 به مدت 16 ماه مسئولیت اداره کشور را به دست گرفت.

اما ابوالحسن بنی صدر که بنا به نوشته های خود در کتاب خاطراتش رویایی فراتر از ریاست قوه مجریه را در سر می پروراند با دست یازیدن به اقداماتی که در آن مقدمات کودتای خفته سیاسی علیه ارکان اساسی کشور به خصوص حضرت امام به چشم می خورد عملا به رویاروی با ملت و امام روی آورد.

وی که با گذشت زمان و برافتادن پرده از اقدامات خائنانه اش به نوعی ناکارآمدی عمومی و بحران مشروعیت گرفتار شده بود با همفکری سازمان منافقین، اقداماتی احساسی و با خاصیت شورانندگی مردم را در دستور کار خود قرار داد تا با این حربه قاطبه مردم را که با مشاهده تزویر و دوروئی وی از او بریده بودند دوباره طرفدار خود کند. بنی صدر با همکاری سازمان مجاهدین خلق قصد داشت سلسله حرکت هایی را در بازه زمانی چندماهه انجام دهد که با به نتیجه رسیدن آنها او و هوادارانش در موضع ضعف و انفعال قرار گرفته و با مظلوم نمایی به تضعیف حکومت نوپای اسلامی موفق می شدند.

مثلث کودتای نرم بنی صدر دارای سه ضلع شوم بود که تحقق هر یک از آنها راه را برای نیل به مرحله بعد هموار می کرد. نخستین گام، ایجاد دیکتاتوری و در دست گرفتن تمام قوای حکومتی و نظامی کشور بود که با واگذاری فرماندهی کل قوا به بنی صدر این مهم تحقق یافت.
دومین گام، تخریب نهادها و شخصیت های مهم و تاثیر گذار به خصوص یاران صدیق و صمیمی امام و جایگزین سازی از میان نیروهای شبهه دار و دارای سابقه سوء بود که تخریب شهید بهشتی بارزترین نمونه از این دست برنامه ها بود.

گام سوم و آخرین گام، بهره برداری سوء از احساسات و قدرت نیروهای عمومی و مردم و رو در رو قرار دادن آحاد ملت با نظام و نیروهای خط امامی بود. برای رسیدن به این مطلب بنی صدر با برگزاری میتینگ های مختلف و درخواست از مردم برای برگزاری راهپیمایی ها و تجمعات عمومی در استان ها، شهرها و مراکز مختلف، در حد توان خود به سخنرانی و حضور در این اجتماعات اقدام کرده و یا نمایندگانی منطبق بر نظریات خود را می فرستاد. با این حربه بنی صدر توانسته بود با استفاده از تریبون های عمومی عملا به تخریب و زیر سوال بردن تریبون های نمازجمعه و ائمه جمعه دست زند.

هچنین، فراخوان مردم به سردادن شعارهای شبانه در پشت بام ها و الله اکبر گفتن مردم بی اطلاع از نیات واقعی سردمداران جریان نفاق از دیگر گام های این جریان بود.
اما روشن کردن معارضه و کینه بنی صدر و رجوی با خط امام و نیروهای اصیل انقلاب مطلبی بود که با آتش زدن و اهانت به عکس امام خمینی اتفاق افتاده و عملا مرز میان این جریان با حامیان و حزب اللهی های فدائی راه امام روشن شد. اما تلقی ساده لوحانه ای که تعداد معدودی همچنان درباره تعلق جریان بنی صدر به اسلام و مبانی تشیع داشتند دستمایه ای شد تا با هلهله و سوت و کف طرفداران بنی صدر در روزعاشورا هر گونه علقه و ارتباط با جریان اسلام خواه نفی شده و سندی آشکار بر برادری و برابری با تفکر سکولار و لیبرال غربی بر جای بماند.

در آخرین گام های تئوریک از ضلع سوم مثلث شوم بنی صدر و رجوی، بیانیه ها و مقالات تند و موهن با قالب ساختار شکن و شبهه افکن کوچک ترین شک و شبهه ای را برای بزرگان انقلاب باقی نگذاشت تا در روز 31 خرداد 1360، لایحه عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر برای ادامه منصب ریاست جمهوری به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسانده شود. این لایحه 10 روز پس از صدور حکم حضرت امام مبنی بر برکناری بنی‌صدر از مقام فرماندهی کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و 5 هفته قبل از فرار مشترک وی و مسعود رجوی رییس سازمان مجاهدین خلق (منافقین‌) از کشور صورت گرفت‌.
اما خوانده شدن خطوط نه چندان مبهم نفاق وابسته به رجوی و بنی صدر که با هوشیاری مردم و مسئولان به انجام رسیده بود آخرین مرحله از ضلع سوم سوء استفاده از مردم و جوانان برای رویارویی آشکار با حکومت را به مرحله عمل گذاشت. در این مرحله انجام عملیات مسلحانه و ترورها و به کارگیری نیروهای شبه نظامی به همراه شستشوی مغزی آنان به عنوان تنها فشنگ باقی مانده در خشاب خیانت جریان نفاق به میدان آمد و جالب اینکه در سریع ترین زمان ممکن با هوشیاری مردم و قاطعیت مسئولان این جریان نفوذ یافته در ارکان کشور ریشه کن شده و از بین رفت.

نیم نگاهی به جریان عبرت آموز نفوذ وابستگان به دشمنان نظام اسلامی در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نشان می دهد که شباهتی عجیب و غیر قابل انکار در این دو سریال سیاسی به چشم می خورد و این افکار عمومی هستند که بایستی قضاوت کنند که آیا این سریال ها از یک سناریو نشات می گیرند و گام به گام از دستورات پیش نوشته ای تبعیت می کنند یا اینکه شباهتی ناخواسته در میان است؟!

قضاوت با تاریخ و مردم است!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد