سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

خبری سیاسی تحلیلی

>>حامیان حرمله و هیبت حکم محاربه

 حامیان حرمله و هیبت حکم محاربه

 

  

به نام خداوند حکیم

موسوی و کروبی ، اعدام های اخیر را محکوم کردند. این جمله یکی از صدها تیتر خبری جریان به اصطلاح سبز است، در مواجهه با برگزاری دادگاه متهمین هتک حرمت به ساحت عاشورای حسینی و صحنه گردان های میدانی آشوبهای اخیر.

در اینکه سران "جریان به اصطلاح سبز" از زمانی که مقوله «محاربه» و «بغی» و «فساد فی الارض» به عنوان اتهام آشوبگران عاشورا مطرح شد سخت دچار التهاب و دلهره شده و به دست و پا افتادند و قلم به دست های آنها در حوزه های فقهی ـ حقوقی و ... دست به کار شدند تا در این موضوع را اثبات کنند که ما مجارب نیستیم حرفی نیست .

این روزها در محافل سران فتنه همه به دنبال این هستند که خود را به" کوچه سبز" بزنند و بگویند ، چرا محاربه ، مردم خداجو که مفسد فی الارض نیستند،و البته در دلشان زمزمه کنند که اگر کسی هم به جرم «فساد فی الارض» و «بغی» باید محاکمه شود،همان مجریانی هستند که با این مردم خداجو برخورد می کنند و در واکنش به تعرض به مساجد، پایگاه های بسیج و و صف نماز جماعت و... از ارزشهای اسلام و انقلاب دفاع می کنند،ویا محارب همین جوانان غیوری هستند که بسیجی وار احیانا سنگی را با کلوخ جواب می دهند.

 اینکه علت این عکس العمل عجولانه با رنگ و لعاب حقوقی- علمی و... با شعار مبارزه با خشونت و انسان دوستی چیزی جز ترس از «هیبت حکم محاربه» باشد را بنده بسیار بعید می دانم .

این را از عکس العمل ناشیانه و ادبیات ترس آلود بیانیه هفدهم می توانید استشمام کنید ، همچنین از به رسمیت شناختن دولت توسط آن یکی ، همچنین از سکوت و نامه نگاری "توبه آمیز" آن سومی و صد البته از فرار آن آقازاده «ترسو» و جملات پدر آقازاده در محور دانستن فرمایشات رهبری پس از شکست تئوری به خیابان کشاندن زنان (بخوانید نهادینه کردن و عرفی سازی) آشوب ها واعتراضات میدانی .

نگارنده همه این عقب نشینی ها را در کنار بعضی لغز خواندن ها را همه از هیب حکم محاربه می داند که خداوند در دل اهل نفاق می اندازد «یحسبون کل صیحه علیهم» این «صیحه»شعارهای  مردم در9 دی و سخنان بی پرده سخنران آن روز بود که نظام فکری  عافیت طلبان را کاملاً به هم ریخت . آن تئوریسین گلوله خورده و ویلچرنشین خوب می داند که جریان اصلاحات اهل خون دادن نیست. و صد البته پروژه کشته سازی "ندا" هم  به قد و قواره جوانان مرفه نشین شمال تهران ( آشوبگران بالقوه) و تربیت شدگان شبکه­های ماهواره ای لس آنجلسی نمی خورد .

بگذریم، مقصود از این نوشتار ذکر جملاتی در باب فلسفه حکم محاربه و بغی و چرایی مفسد فی الارض بودن" سبزها ی محارب" است. فراموش نکنیم جماعت افراطی اهل فتنه و نفاق و عاشورا ستیز محکوم به این محاربه اند نه همه سبزها.

بدیهی است که حکم سنگین مواجه با محارب در فقه اسلامی به علت حفظ کیان و نظام اسلام و امنیت مسلمین است که از هر واجبی واجب­تر است.

 با توجه به پویایی فقه شیعه و عمق واژه «حرب» در مواجهه با پیچیدگی زندگی شهری در قرن 21 یعنی قرن تکنولوژی وعصر فرا ارتباطات و پست مدرنیسم ، ساده انگاری است که تنها شیوه اعلان جنگ برای براندازی حکومت و حکم محارب در فقه اسلامی رافقط شامل کسانی بدانیم که دست به اقدام مسلحانه علیه «دولت اسلام» می زنند، یعنی محارب فقط کسی است که دست به اسلحه می برد و به نبرد سخت افزاری با انقلاب و نظام اسلامی می پردازد، آن هم اقدام به براندازی حاکمیتی که خانه آن برافراشته بر خون هزاران شهید و جان جانبازان بنا شده است. پس حکم محاربه در مقابل فعل محارب نه سنگین است و نه خشونت.  

پس حقا ساده لوحی است که- سال ها پس از پایان جنگ سرد- براندازی نرم حکومی که منادی گفتمان اسلام ناب محمدی در دنیای2010 است را، اختلاف سلیقه و حرکت­ قانونی و مدنی و حق شهروندی و ... تعبیر کنیم. نعوذباللـه این ساده انگاری از هر که محتمل باشد از نائب امام عصر (عج) و مدیر عالی حاکمیت اسلام بسیار بعید بلکه محال است .

البته سلاح این محاربه با نظام اسلامی و فساد در زمین اگر فقط به قلم کدیور و بیات و سروش و ... ویا زبان مهاجرانی و گنجی و سازگار یا بیانیه های میرحسین بسنده شود،که مشکلی نیستَ این مسئله ای است که سالها رافت و تدبیر نظام اسلامی متحمل آن بوده است ،پس این هاحکم محارب نخواهد است اما اگرماجرا تبدیل به سنگ و آتش در کف خیابان­ها شود و منجر به هتک حرمت ارزشهای اسلام و انقلاب وساحت مقدس اهل بیت (ع)شود،دیگر مسئله فرق می کند.

هرگونه جنگ و حرب علیه نظام اسلامی و اسلام عزیز برای فروپاشی و براندازی پایه های این بنای مقدس محکوم به محاربه است و روش مقابله ­با آن تا آنجایی که به شکل نرم افزاری باشد پاسخ نرم افزاری دارد. در مقابل بیانیه­ها و مقاله­ها و سخنرانی­ها و میتینگ­ها، باید افشاگری ـ روشن گری و بصیرت بخشی نمود. اما آیا می توان در مقابل فتنه عمیق هم فقط مقاله نوشت؟؟

 پس اینکه فرموده­اند: «الفتنه اشد من القتل» یعنی چه؟!

به همین بهانه چند کلمه ای هم" سخنی در پرده" به دوستان معتقد به ولایت الهی فقیه و اسلام عزیز عرض کنم؛ عزیزان آیا باید حتماً یکی از این سنگ ها روزی به پیشانی امام در وسط معرکه اصابت کند و پیشانی مبارک شکافته شود تا برخی از ما از خواب بیدار شویم و به عمق این فتنه پی ببریم، مطمئن باشید اگر کار به آنجا برسد که در مقابل روشن گری و خطبه های آگاهی بخش امام حق، جماعت مقابل اموی سنگ پراکنی کنند و ما یا شما «مسئولین امر» هم نظاره گر باشیم آنگاه هنگام پاک نمودن پیشانی مبارک ، سفیدی سینه مبارک امام، حرمله را که تیرش به سینه امام می رسد را به طمع خواهد انداخت تا امام را از پای بیاندازد و کار از کار بگذرد؟؟ حرمله؟ حرمله ها همیشه هستند.حرمله همانی است که دقت و جسارت هدف گرفتن جگر گوشه های امام را قبل از آن داشته است و آن هنگام، هدف گرفتن امام را به هر دلیل به مصلحت نمی دانسته.

اما دلائلی بر محارب بودن این «رجاله ها»ی فتنه جو!

امام راحل عظیم الشأن، سندهایی تاریخی برای فرزندانش به ودیعت نهاده که به وقت حادثه به آن رجوع کنند.

ایشان در تاریخ 22 اردیبهشت 59در جمل اهالی جماران و در محکومیت منافقین و مقابله قاطع دادگاهها با گروهک های وابسته و مفسده جو فرمودند : (شما دوستان باید متوجه باشید که در داخل کشور ما گروه­های مختلفی هستند که فساد می کنند ... همین ها که ادعا دارند که برای مستمندان خدمت می کنیم در یک روزنامه ای خواندم که صد خرمن در یک ناحیه ای آتش زده اند اینها اگر قدرت پیدا کنند، همه چیز را آتش می زنند... در بین مردم ایجاد تفرقه می کنند، کارخانه ها را نمی گذارند که به کار خودشان مشغول باشند.

باید همه شما متوجه باشید که این اشخاص مفسده می کنند، انفجار ایجاد می کنند در بازار مسلمین ... این ها در اصل «مفسد فی الارض » هستند و باید با تمام قدرت آنها را سرکوب کرد و دادگاهها در هر جا باشد اینطور اشخاص را باید محکوم به مرگ کنند... اینها حیاتشان جز زحمت برای جامعه و جز تفرقه اندازی و جز خوردن مال مردم، و ایران را به اغتشاش کشیدن برای اینکه باز ابرقدرت ها تسلط به ما پیدا کنند، هیچ کار دیگر ندارند).

امام خمینی (ره) در بحبوحه فتنه سال خرداد60 و در مواجه با آنچه امروز نیز نظام اسلامی ایران با آن مواجه است با جملاتی راه گشا مطلب را اینگونه کامل کردند.

(... نمی شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم . غلط می کنی قانون را قبول نداری ! قانون ترا قبول ندارد. نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت، که ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمی توانی قبول نداشته باشید ، مردمی که به قانون اساسی رأی دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود، نه هر کسی از هر جا صبح بلند می شود بگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم . من قانون اساسی را قبول ندارم، من مجلس را قبول ندارم، من رئیس جمهور را قبول ندارم ، من دولت را قبول ندارم ، نه!

همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ، ولو بر خلاف رای شما باشد، باید بپذیرید ، برای اینکه میزان اکثریت است و تشخیص شورای نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست ، میزان است که همه ما باید بپذیریم . من هم ممکن است با بسیاری از چیزها، من که یک طلبه هستم، مخالف باشم . لکن وقتی قانونی شد (تصویب شد) خوب، ما هم می­پذیریم . بعد از اینکه یک چیزی قانونی شد،دیگر نق زدن در آن ، اگر بخواهد مردم را تحریک بکند، مفسد فی الارض است و باید با او دادگاهها عمل «مفسد فی الارض» بکنند و اگر نه،رأی می دهد آرام ، با رای آرام هیچ کسی مخالف نیست . شما می گوید که نخیر، اینکه گفتند این ها اشتباه کردند ولی ما در مقام عمل قبول داریم و  این است که این جوری نیست ، اما در عمل ملتزم هستیم . این هیچ مانعی ندارد البته مسائل اگر اسلامی باشد ، اگر در رأی هم مخالف باشید، باید تو سرتان زد!

اما اگر یک مسائل سیاسی هست ، مسائل دیگر هست می گویید اینها اشتباه کرده اند، بسیار خوب ممکن است یک میلیون جمعیت هم اشتباه بکنند، این اشکال ندارد ، اما در عین حال که اعتقادتان این است که این اشتباه کرده اند ، در عین حال باید بپذیرید ، چاره ندارید ."انتها

در این فرمایش جامع امام راحل (ره) زوایایی از اندیشه ناب و مبانی فقهی ، حقوقی ایشان در حفظ حریم حاکمیت اسلامی کاملاً آشکار میشود، آن هنگامی که امام عزیز دایره مصادیق «فساد در زمین» را که به حکم قانونی به علت اخلال در نظام زندگی امت اسلام در حوزه فعالیت های سیاسی مشخص می کنند.

اعلام ارتداد جبهه ملی که عکس العمل حضرت امام (ره) در مقابل اعتراض به لایحه قصاص بود و همچنین حکم ایشان در ماجرای عملیات مرصاد و حکم به اعدام فردی که در یک مصاحبه با اشاره به اوشین به مقدسات توهین نموده بود همه ز این جمله است .

1ـ بهترین مستند شرعی و قانونی و دلیل فقهی برای صحت این مدعا که آشوبگران عاشورا و همقطاران آنها بدون شک محارب هستند و حکم کسی که با حاکمیت اسلامی در حال جنگ و نبرد است را دارند این فرمایش حضرت آیت ا... خامنه ای در درس خارج فقه ایشان در سال 73 است که فرمودند : "اگر کسی در مقابل دولت حق، در مقابل صلاح و نظام حق ، جد و جهد و تلاش کند ، این فتنه و محاربه است ، جهاد نیست، حال این جد و جهدی که انجام می گیرد ، به هر شکلی باشد. چه به شکل نوشتن ، گفتن، کتاب و چه به شکل شب نامه ، شایعه پراکنی ، نق زدن، منفی بافی، همه اش فتنه گری و اغواگری ، و بعضی از اشکالش محاربه است " (20/06/83)

همچنین معظم له در پیامی که به مناسبت حوادث 18 تیر سال 87 -که این آشوب گری­ها که البته به نسبت بسیار محدود­تر کم فروغ تر از آشوبهای اخیر است-به برخی مصادیق محاربه  اشاره فرمودند:.

(دو روز است که جمعی از اشرار با کمک و همراهی برخی از گروهک های سیاسی ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران، به فساد و تخریب اموال ، ارعاب و عربده جویی پرداخته اند و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شده اند .... به مسئولان در دولت و بخصوص مسئولان امنیت تاکید شده است که با درایت و قدرت عناصر مفسد و محارب را بر جای خود بنشانند) .

ایشان همچنین در اسفند سال 79 در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه امیرکبیر با اشاره به حکم محارب در فقه اسلام فرمودند :

به شما عرض می کنم جمهوری اسلامی و مسئولان آن بعد از این نه تصمیم دارند که در مقابل کسانی که می خواهند با شعار آزادی علیه منافع مردم، علیه خود آزادی ، و علیه سرنوشت این ملت اقدام و حرکت کنند، مماشات کنند.در محافل خودشان نشستند و گفتند ما می خواهیم براندازی قانون کنیم! ما چیزی به اسم براندازی قانون نمی شناسیم . هر حرکت و تلاش که به قصد براندازی صورت گیرد ، شروع به محاربه است. حکم محارب هم در اسلام معلوم است . این مخصوص ما هم نیست .

ما که این همه دشمن و معاند داریم و این گونه در دنیا محاصره­­ی اقتصادی و تبلیغاتی شده ایم ، باید بیشتر به فکر باشیم ،.

در پایان به چند نکته در این زمینه اشاره می کنم .

1- فقه پویا در منظومه فکری شیعی با توجه به نیاز زمان و مکان برای محافظت از کیان دولت و مدیریت نظام اسلام درمیدان احکام حاضر است است لذا به روز و همچون یک آنتی ویروس در پیکره کالبد جامعه اسلامی در حوزه فقهی و حقوقی عمل نماید و اسیر سنت ها و گم اندیشی نا به جا نخواهد شد ،تصویب و تعیین حکم جدید اعدام برای مجازات انتشار تصاویر مستهجن و ... و ترویج فساد اخلاقی درگستره دنیای مجازی و فضای سایبر از جمله این نیازمندی های فقهی است .

2ـ مقاتله و محاربه با مفاهیم ویا مصادیق و ارزشها و مقدسات و شخصیت های محوری اسلامی محدود به شمشیر کشیدن و قیام بالسیف نیست، در زیارات ائمه هدی داریم که امامت و امام را نه با شمشیر و سم و ترور فیزیکی که با قدرت زبان و کلام و حرکت های نرم و خزنده و غیر مسلحانه به قتل رساندند. لعن ا... من قتلتکم بأیدی و ألسن .

3ـ عقل عدالت محور حکم می کند که برای رفع فتنه و خشکاندن ریشه فساد خود را اسیر برخورد با معلول نکرد و به جای سرگرم کردن دستگاه قضایی با چند جوان فریب خورده و خرده محارب  باید با افرادی برخورد کرد که جریان محاربه و آشوبگری را در کشور هدایت و حمایت کرده و در حاشیه امنیت، متن آشوب ها را مدیریت می کنند، قوه قضائیه باید بداند ، سرپنجه های داخلی این ها در دسترس اند،اگر مدیران نرم افزاری این توطئه خزنده و نرم از حوزه حاکمیت و اقتدار انتظامی کشور خارج شده اند و یا خارج اند.

گویا اخیراً در جلسه ای مقام عالی رتبه نظام مطلبی قریب به این مضمون فرمودند که اگر با آشوبها و فتنه 18 تیر 78(دوران اصلاحات) مسئولین درست برخورد می کردند این وقایع اخیر اتفاق نمی افتاد ، البته مدیریت حوادث امروز در مسیر صحیحی است.

انشا الله روزهای بعد از مصادیق این حرکت خزنده و عمیق خواهم نوشت...

والله خیر ناصر و هو ارحم الراحمین

سید وحید موسویان

مشهد مقدس

نوشته شده در تاریخ سه شنبه سیزدهم بهمن 1388 توسط سید وحید موسویان
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد