سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

خبری سیاسی تحلیلی

>>فرمول دیکته شده مثلث سیا-موساد-اینتلیجنت سرویس،برملا شد

آقایان میانجی! فرق میان توبه حر و حرمله را نمی دانند؟!  

 

 

 

اگر از صدور بیانیه خودداری کنند، خواص میانجی، برای- به قول خودشان- چانه زنی! در بستر به اصطلاح آشتی! بهانه و دستاویزی ندارند و از سوی دیگر، صدور بیانیه، پرده دیگری از پیروی بی کم و کاست آنان از فرمول دیکته شده مثلث- سیا، موساد و اینتلیجنت سرویس- را برملا می کند.

1-اواخر هفته گذشته- چهارشنبه 7 بهمن ماه- در ستون اخبار ویژه کیهان، خبری داشتیم با عنوان «این خبر را به خاطر بسپارید». در آن خبر با استناد به فرمول سه ضلعی «جرج سوروس، جین شارپ و رابرت هلوی» که فتنه اخیر با پیروی بی کم وکاست سران فتنه از آن صورت گرفته است، پیش بینی کرده بودیم «وقت آن است که سران فتنه عقب نشینی گام به گام خود را آغاز کنند» و نوشته بودیم «این روزها در آستانه 22بهمن باید منتظر صدور بیانیه ای از سوی موسوی یا خاتمی و یا هر دو نفر آنها بود» و بر پایه همان فرمول به 5 محور اصلی که سران فتنه باید روی آن تاکید کنند، اشاره کرده بودیم... دوباره خوانی آن خبر ویژه می تواند برداشت دقیق تری از ترفند بعدی مدیریت بیرونی فتنه که برای نجات ستون پنجم خود از محاکمه و مجازات تدارک دیده است، ارائه کند.
2- براساس گزارش هایی که برخی از افراد نزدیک به حلقه اول مدیریت داخلی فتنه با قید قسم جلاله مبنی بر خودداری از افشای نام آنها، در اختیار کیهان قرار داده اند، بیانیه موسوی و خاتمی با همان محورهایی که در خبر ویژه مورد اشاره آمده بود، مراحل پایانی خود برای انتشار را طی می کرد ولی خبر ویژه کیهان، سران فتنه و مشاوران داخلی و بیرونی آنها را با سردرگمی فراوانی مواجه کرد. چرا که این اقدام سران فتنه نیز پیشا پیش از سوی کیهان پیش بینی و اعلام شده بود، بنابراین، اگر بیانیه را با همان محورهای پیش بینی شده در خبر ویژه کیهان منتشر می کردند، بر ماموریت بیرونی خود و دنباله روی از فرمول دیکته شده سه ضلعی «سوروس، شارپ و هلوی» مهر تأیید زده بودند و چنانچه محورهای مورد اشاره از بیانیه حذف می گردید، انتشار آن با عدم انتشار تفاوت چندانی نداشت، زیرا مطابق فرمول یاد شده، یکی از اهداف بیانیه- فقط یکی از آنها- تاکید دروغین بر پایگاه مردمی فتنه سبز بود تا از این طریق، زمینه برای انتقال فتنه از خیابان ها- که دیگر نفرات چندانی برای مانور نداشت- به عرصه مجازی فراهم شود. یعنی دقیقاً همان پیشنهادی که چند روز قبل- اوایل هفته گذشته- از سوی خانم هیلاری کلینتون، وزیرخارجه آمریکا، با آب و تاب فراوان و در یک نطق طولانی بیان شده بود. در این نشست که به گفته سخنگوی کاخ سفید «سناتور سام براون بک، کافمن، لورتا سانشز، تعدادی از نمایندگان کنگره و هیئت های دیپلماتیکی از انگلیس، فرانسه، آلمان، کلمبیا، لبنان، مولداوی، دو کشور عربی منطقه خاورمیانه و سه ایرانی، بدون ذکر نام به دلایل امنیتی» در آن حضور داشتند، هیلاری کلینتون بخش قابل توجهی از سخنرانی خود را به ایران اختصاص داده و بر ضرورت کمک به آشوبگران و سرکردگان آنها برای انتقال فعالیت خود از خیابان ها به فضای مجازی و اینترنت تاکید می کند. نگاهی به متن سخنرانی هیلاری کلینتون به وضوح نشان می دهد که آمریکا، بعد از حماسه 9دی و نیز با توجه به هوشیاری هواداران اولیه سران فتنه که کنار کشیدن آنها از عرصه فریب را در پی داشته است، ادامه آشوب های خیابانی را ناممکن می داند و از سوی دیگر برای حفظ ظاهری این جریان و انتقال آن از خیابان ها به فضای مجازی، نیازمند ابراز وجود جریان فتنه است. این نیاز دقیقاً همان است که قرار بود - و هنوز هم هست- که موسوی و خاتمی در بیانیه خود به مناسبت 22بهمن، برآورده کنند! در خبر ویژه کیهان آمده بود «موسوی و خاتمی باید در بیانیه خود وانمود کنند که حرکتی به نام جنبش سبز! هنوز هم وجود دارد و از هواداران فراوانی برخوردار است! این بخش از بیانیه برای آن است که به قول جرج سوروس، زمینه انتقال کودتای مخملی- بخوانید فتنه- از خیابان به فضای مجازی فراهم شود، چرا که در خیابان، ادعای فراوانی هوادار با توجه به شمار اندک آنها، مضحک است ولی در فضای مجازی می توان کماکان - و بدون ارائه دلیل و نمونه- بر فراوانی هواداران! اصرار ورزید».
3- اکنون به نقطه اصلی ماجرا یعنی «پروژه نجات سران فتنه از محاکمه و مجازات» نزدیک می شویم. این بخش از پروژه برای حفظ فتنه به عنوان آتش زیر خاکستر و استخوان لای زخم، طراحی شده است و اجرای آن به «میانجی» نیاز دارد. وظیفه میانجی آن است که با استناد به بیانیه سران فتنه و ادعای توبه و پشیمانی و یا -حداقل- عقب نشینی آنها از مواضع اولیه، ساز آشتی!! کوک کند. میانجی در این مرحله از پروژه یاد شده و برای فریب افکار عمومی به منظور پذیرش مرحله دیگر فتنه یعنی همان به اصطلاح طرح آشتی! روی چند محور تکیه می کند.
الف: از شرایط کنونی با عنوان «بحران» یاد می کند. این در حالی است که شرایط «حساس» هست، اما بحرانی نیست، چرا که بحران با درهم ریختگی شیرازه نظام همراه است نه مقابله نظام با ستون پنجم شناخته شده دشمن.
ب: میانجی می کوشد از فتنه ای که به گواهی تمامی اسناد و شواهد غیرقابل انکار، مدیریت بیرونی دارد و برای مقابله با اساس انقلاب، نظام، امام و حذف اسلام از حاکمیت طراحی شده است، با عنوان درگیری داخلی میان دو جناح یاد کند!
ج: میانجی، از طرح دیکته شده برای فراری دادن سران فتنه از محاکمه و مجازات، با عنوان «طرح آشتی ملی»! یاد می کند و حال آن که درگیری میان توده های وفادار به نظام از یکسو و آمریکا و اسرائیل و دنباله های داخلی آن از سوی دیگر در جریان است و راهپیمایی حماسی و چند ده میلیونی 9 دی ماه بهترین و گویاترین گواه آن است. مردم با یکدیگر درگیر نیستند که نیازی به آشتی ملی!! باشد.
د: میانجی- یا میانجی ها- با نادیده گرفتن اصل منطقی، عقلی و حقوقی «میزان حال فعلی افراد است» که امام راحل(ره) برای هوشیاری ملت در اینگونه موارد، بر آن تاکید فراوان داشته اند، روی سوابق- بعضا مثبت- سران فتنه و عوامل پیرامونی آنها مانور می دهد. از این مانور فریبنده برای کمرنگ و نهایتاً فراموش شدن جنایت ها و خیانت های سران فتنه و آمادگی افکار عمومی برای بازگشت دوباره منافقان و ستون پنجم دشمن به جامعه، استفاده می شود. شبیه آن که جنایت سرکردگان سپاه عمرسعد در روز عاشورا به بهانه سوابق احیاناً اسلامی - تاکید می شود احیاناً اسلامی- آنها نادیده گرفته شود.
هـ : میانجی در این طرح فریب، از واژه های مقدس و پذیرفته شده اسلامی بهره می گیرد. واژه هایی نظیر «آشتی» که در نگاه اول و به طور مطلق، پسندیده تر از «قهر» و دشمنی است و یا «توبه» که همیشه از اصرار بر گناه شایسته تر است. اما، آشتی با چه کسانی؟ با دشمنان کینه توز علیه اسلام و امام و انقلاب و مردم و کسانی که برای انجام ماموریت دشمنان تابلودار بیرونی از اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسین(ع)، نفی وجود مبارک امام زمان(عج)، شعار به نفع آمریکا و اسرائیل، آدم کشی، آشوب آفرینی و... دهها جنایت دیگر نیز دریغ نکرده اند؟!
میانجی ها به گونه ای از آشتی سخن می گویند که انگار حق جویان عدالت خواه بویی از رأفت و محبت و آشتی نبرده اند و حال آن که، اگر رأفت و محبتی هست- که هست- در میان مؤمنان حق جو دیده شده و می شود، نه خونریزان غارتگر و سنگدل.
4- و اما، درباره «توبه» سران فتنه، سخن ویژه ای در میان است، و آن، این که؛ در تمامی نظام های حقوقی و قضایی جهان -بدون استثناء- و در نظام حقوقی و قضایی اسلام، «توبه» رابطه ای میان بنده گناهکار و خدای اوست، و در هیچیک از این نظام های حقوقی و قضایی، توبه مجرم مانع محاکمه و مجازات او نیست و اگر چنین بود، فلان قاتل و جنایتکار می توانست با ادعای توبه- و یا توبه واقعی- از مجازات و مکافات فرار کند! و این، یعنی صدور مجوز برای جنایت و حق کشی. آیا غیر از این است؟!
برخی از میانجی ها برای فراری دادن سران فتنه از محاکمه و مجازات به توبه جناب حر- رضوان الله تعالی علیه- اشاره می کنند و حال آن که «حر» از ادامه حضور در لشکر عمرسعد خودداری کرد و بی آن که گامی به خیانت و دستی به جنایت آلوده کند توبه کرده و به سپاه امام حسین(ع) پیوست و در رکاب آن بزرگوار خالصانه جنگید و به شهادت رسید. آیا سران فتنه -با آنهمه جنایت و خیانت- بر فرض که توبه کنند با حضرت حر قابل مقایسه اند؟
توبه سران فتنه فقط با توبه «حرمله» قابل مقایسه است که وقتی دست انتقام جناب مختار ثقفی را بر گریبان خویش دید، ادعای توبه!! کرد. یعنی آقایان میانجی! فرق میان حر و حرمله را نمی دانند؟! برخی از آنان در کسوت مقدس روحانی هستند و بعید است از درک این نکته بدیهی عاجز باشند!
5- جنایات و خیانت های سران فتنه علیه نظام، مردم، امام، انقلاب و مخصوصاً علیه اسلام صورت گرفته است، بنابراین و براساس بدیهی ترین قوانین حقوقی و جزایی شناخته شده در تمامی جهان، مردم مسلمان ایران -اگر نگوئیم همه ملت های مسلمان- شاکیان اصلی سران فتنه اند و صاحبان حق پایمال شده اند، بنابراین، آقایان میانجی برای نجات سران جنایتکار فتنه نباید خواب های آنچنانی ببینند و هوشیاری مردم پاکباخته ایران اسلامی را دست کم بگیرند.
رهبرمعظم انقلاب در دیدار مردم آمل و استان مازندران با ایشان به صلابت تصریح فرمودند که «امام خمینی به هیچ کس باج نداد و ما هم نه از طرف ملت و نه از طرف خودمان به هیچکس باج نمی دهیم.»
6- و بالاخره گفتنی است پروژه نجات سران فتنه از محاکمه و مجازات با بیانیه ای که قرار است سران فتنه صادر کنند، رابطه مستقیم دارد. چرا که حلقه بعدی این زنجیره میانجی گری برخی از خواص شناخته شده است و شواهد موجود حکایت از آن دارد که موسوی و خاتمی برای صدور بیانیه کذایی با سردرگمی دوجانبه ای روبرو هستند. اگر از صدور بیانیه خودداری کنند، خواص میانجی، برای- به قول خودشان- چانه زنی! در بستر به اصطلاح آشتی! بهانه و دستاویزی ندارند و از سوی دیگر، صدور بیانیه، پرده دیگری از پیروی بی کم و کاست آنان از فرمول دیکته شده مثلث- سیا، موساد و اینتلیجنت سرویس- را برملا می کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد