سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای
سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای                                                            حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ خامنه ای حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُــمْ خامنه ای

خبری سیاسی تحلیلی

>>باب حمله به مقدسات از خانواده هاشمی باز شد

 

باب حمله به مقدسات از خانواده هاشمی باز شد

 

بازخوانی مواضع متفاوت علی مطهری در سال 79باب حمله به مقدسات از خانواده هاشمی باز شد
سخنان منتظری سخیف بود؛ او به تعبیر امام صلاحیت کار سیاسی ندارد

 باور اینکه منتقد سرسخت مناظرات انتخاباتی خود روزی با صراحت و تندی دو چندان از خانواده هاشمی سخن می گفته و به نقشی نظیر نقش امروزش می تاخته شاید دشوار باشد؛ اما این واقعیتی است که در خصوص علی مطهری مصداق دارد و البته دامنه اش بسیار فراتر از این حرف هاست و حتی به اظهار نظر در مورد اصلاحات و منتظری هم می رسد!

به گزارش رجانیوز، در جریان مسائل بعد از انتخابات بود که راهکاری قدیمی برای حل مشکلات بازتولید شد و علی مطهری در صدر بانیان آن قرار گرفت. راهکار "یکی به نعل زدن و یکی به میخ کوفتن" چاره ای بود که مطهری با برجسته کردن برخی جملات مطرح شده در مناظرات تلویزیونی در دستور کار قرار داد تا دو طرف را در عرض هم در جایگاه متهم بنشاند و بعد هم با عذرخواهی هر دو، موضوع را به دوستی و صلح و صفا و آرامش خاتمه دهد! غافل از اینکه همان روزها رئیس جمهور قانونی کشور و دولت نهم بارها و بارها از جانب طیف مقابل دیکتاتور، فرعونی، طاغوت، تروریست، متحجر، نکبت، قرون وسطایی، عصر قجری، دروغگو، رمّال، عبوس، هتاک و لقب گرفته بود.

مطهری بارها و بارها تاکید کرد:«همان طور که آقای موسوی با اصرار بر مسأله تقلب، مردم را تشویق به حضور در خیابان‌ها کرد و زمینه آشوب‌ها را فراهم نمود، آقای احمدی نژاد نیز با نحوه خاص مناظره خود با آقای موسوی و اتهام زنی به افراد غایب در آن جلسه، آغازکننده این ماجرا و عامل اصلی پدید آمدن فضای احساسی و هیجانی و تنگ شدن فضای عقل و تدبیر و زمینه‌ساز آشوب‌ها به شکل دیگر بود.»

او حتی تا آنجا پیش رفت که به نوعی احمدی نژاد را متهم اصلی وقایع بعد از انتخابات دانست. شاید بعد از مواضعی از این دست بود که رهبر انقلاب طی سخنانی نسبت به اصلی و فرعی کردن مسائل هشدار دادند و بزرگترین جرم را زیر سوال بردن اصل انتخابات دانستند.

مواضع علی مطهری در مصاحبه با روزنامه کیهان در سال 79 اما تصویر دیگری از او ارائه می کند. آن روزها او با تندی و صراحتی چندین برابر مناظرات انتخاباتی به هاشمی و خاندان او می تاخت. علی مطهری طی سخنانی گفت:«بعد از جنگ و در دوران سازندگی واقعا اشکالات غیرقابل توجیهی به‌وجود آمد که البته همه آنها را نمی‌توان متوجه آقای هاشمی دانست. به عقیده من در دوره سازندگی آزادی بیان به اندازه کافی وجود نداشت و در نتیجه بسیاری از تخلفات مکتوم می‌ماند مثل قتل‌های سیاسی که بعدها معلوم شد کسی از آن خبر نداشت. اگر مطبوعات تا حدی آزاد بودند اینها برملا می‌شد و افرادی که این کارها را می‌کردند یک ترسی داشتند. خوب این واقعا یک خطا بود که در آن دوران اتفاق افتاد، کسی هم از مسوولان بلندپایه راضی به این اعمال نبوده است ولی این کارها شد؛ یا مثلا ورود و دخالت اقوام رییس‌جمهور در تمام شئون سیاسی و اقتصادی واقعا درست نبود. اینکه اینها بیایند در اکثر مراکز حساس اقتصادی مسلط شوند، این چه دلیل موجهی دارد؟ مثلا در وزارت نفت آنجایی که باید معاملات مهم انجام شود حتما باید از نزدیکان ایشان باشد.»

او همچنین در پاسخ به سوالی که علت احتمالی استفاده از نزدیکان را اطمینان و اعتماد آقای هاشمی می دانست، گفت:«تا یک حدی این استدلال قابل قبول است. مثلا اینکه پسرشان رییس دفترشان باشد، ولی حالا حتما باید "کیش" هم دست اینها باشد، وزارت نفت هم زیر نفوذ اینها باشد، فلان کارخانه خودروسازی هم مال اینها باشد و انحصار صادرات فلان محصول در اختیارشان باشد؟ اینها هم توجیه امنیتی دارد؟ اینها را که دیگر نمی‌شود براساس مصالح ملی توجیه کرد.»

علی مطهری به همین میزان هم بسنده نکرد و به نوعی باز شدن باب حمله به مقدسات را نیز از خانواده هاشمی و نقش آفرینی های دختر او دانست. فرزند شهید مطهری ادامه داد:«خب، وقتی یک خانواده‌ای اینقدر دست‌شان در امور اقتصادی و قدرت سیاسی باز باشد، کم‌کم جسارت پیدا می‌کنند و متعرض امور مقدس هم می‌شوند. مثلا دختر ایشان به چه مجوزی باید آزاد باشد که احکام اسلام را به راحتی زیر سوال ببرد؟ خب این خانم در آن روزنامه‌ای که داشت خیلی راحت نوشت چرا باید دیه مرد دو برابر زن باشد یا چرا حکم اثر چنین و چنان است؟ اصلا باب حمله به مقدسات از آن موقع باز شد و اینها فسادهایی بود که از آن وقت جان گرفت و در جامعه گسترش پیدا کرد.»

علی مطهری در عین حال معتقد بود با نام اصلاح طلبی برخی درصدد ساقط کردن ولایت فقیه و از بین بردن اساس حکومت دینی هستند. او گفت:«من به‌طور کلی معتقدم که استفاده از اصلاحاتی نظیر اصلاحات، اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان برای جامعه امروز ما ضرورتی ندارد. مدعیان اصلاح‌طلبی، از این لفظ اصلاح ساختاری در حکومت را اداره می‌کنند و من با این مدعا مخالفم. بنابراین من با به‌کار بردن کلمه "اصلاح‌طلبی" به مفهوم نجات حکومت از انحراف اساسی و بازگرداندن آن به مسیر درست موافق نیستم. به‌دلیل اینکه اساسا هیچ انحراف اساسی و بنیادینی در جمهوری اسلامی ایجاد نشده است تا ما بخواهیم آن را اصلاح کنیم. انحرافات جزیی در طول 20 سال گذشته ایجاد شده است و کسی هم منکر آن نیست و این اشکالات و نقایص در هر حکومتی به‌وجود می‌آید و قابل رفع هم هست اما اینکه ادعا کنیم اساس حاکمیت دچار انحراف شده و باید اصلاح شود، این خودش انحراف است و نوعی فریبکاری است.»

مطهری همچنین ادامه داد:«به‌نظر من لفظ "اصلاحات" و مشتقات آن الان مورد سوءاستفاده قرار گرفته و از این واژه خوب و مقدس برای جلب آرای مردم استفاده ناصواب می‌شود. کسانی پیدا شده‌اند که جریان اصلاحات را بستری برای ساقط کردن ولایت فقیه و از بین بردن اساس حکومت دینی می‌دانند، ما که نمی‌توانیم چنین روندی را قبول کنیم. بله ما هم انتقاداتی به گذشته داریم و معتقدیم فسادهایی به وجود آمده که باید آنها را اصلاح کرد. حالا آقایان آمده‌اند به نام اصلاحات کارهایی کرده‌اند که فهرست آن فسادها طولانی‌تر شده است. اگر بناست اصلاحاتی صورت بگیرد، باید شامل فسادهای پس از دوم خرداد هم بشود.»

علی مطهری با اشاره به کسانی که دوران حیات حضرت امام را هم زیر سوال برده‌اند و دفاع مقدس و تداوم آن پس از فتح خرمشهر را به شکل وقیحانه‌ای تخطئه می‌کنند، گفت:«کسانی که این شبهه‌افکنی‌ها را می‌کنند هدفشان ساقط کردن اصل و اساس نظام است. اینها با جایگاه رفیع ولایت فقیه مساله دارند، با آرمان‌های بلند حضرت امام (ره) مشکل دارند و حرف‌هایی که مثلا درباره جنگ می‌زنند، عوام‌فریبی است. من فکر نمی‌کنم اینها بتوانند در یک بحث منطقی و عالمانه حتی یک انحراف اساسی از دوران حیات مبارک حضرت امام نشان بدهند. البته خ ود ما الان که گذشته را ارزیابی می‌کنیم، ممکن است انتقاداتی به بعضی از روش‌ها یا تصمیمات خودمان داشته باشیم ولی اینها انحرافات اساسی نیست. اشکالات واقعی در دوران سازندگی پیدا شد.»

مطهری همچنین با اشاره به عملکرد دولت اصلاحات تصریح کرد:«تاکید افراطی بر آزادی و دموکراسی و انکار تکالیف و مسوولیت‌های بشر به حدی شد که گویی ارزش‌های انسانی منحصر است به آزادی و دموکراسی. تاکید بر این مفاهیم آن هم از نوع غربی‌اش باعث شد که بسیاری مفهوم بی‌بندوباری را از آزادی بفهمند. یکی دیگر از انحرافاتی که ریشه‌اش پیش از دوم خرداد وجود داشت اما بعد از دوم خرداد گسترش رنج‌آوری پیدا کرد، عدم نظارت و بلکه عدم اعتقاد به مسائل فرهنگی است. امر به معروف و نهی از منکر تحقیر شد. در آن دوره آنارشیسم مطبوعاتی این‌‌طور تبلیغ می‌کردند که حالا عصر ماهواره و اینترنت و دهکده جهانی است و اصلا امر به معروف و نهی از منکر بی‌معنی است و خلاصه دوره این حرف‌ها گذشته است. ما نباید بترسیم از گفتن این واقعیت که بعد از دوم خرداد، جامعه دچار انحطاط اخلاقی شده و این قابل انکار نیست. وضع پارک‌ها و خیابان‌ها و روابط دخترها و پسرها، تقلید بی‌چون و چرا از فرهنگ غرب است و این وضع زننده از آثار اقدامات اصلاح‌طلبان است، گرچه ریشه باریکی در گذشته دارد، اما در این دو، سه سال گذشته به اوج خودش رسیده است.»

او تساهل و تسامح دولت اصلاحات را به باد نقد گرفت و حتی طرح گفتگوی تمدن های خاتمی را هم یک شعار غیر اسلامی دانست:«در سال‌های اخیر برداشت غلطی از واژه‌های اسلامی تسامح و تساهل رواج پیدا کرد که نتیجه‌اش بی‌اعتنایی به احکام اسلام و به بازی گرفتن شریعت شد که حالا در حوصله این گفت‌وگو نیست که من بخواهم شرح و بسط بدهم. مساله تامل‌برانگیز دیگر همین موضوع "گفت‌وگوی تمدن‌ها" است. بدون ملاحظه باید بگوییم این شعار یک شعار اسلامی نیست، یعنی تاکید افراطی بر ملیت‌ها و نژادها و عناصری از این قبیل به‌جای تاکید بر هویت دینی کار غلطی است. شما اگر به سخنان حضرت امام توجه کنید می‌بینید که فقط صحبت از اسلام است.»

او پیکان نقد را به جانب آیت الله طالقانی هم گرفت. علی مطهری از رودربایستی دست اندرکاران نظام در مواجهه با فرصت طلبان انتقاد کرد و مشی کسانی را که می خواهند با ژست اعتدال محبوب همه قرار بگیرند را نادرست خواند. مطهری در خصوص آفات نهضت و زمینه های نفوذ فرصت طلبان گفت:«من اجمالا به یک علت خیلی روشن اشاره می‌کنم و آن هم عالم رودربایستی دست‌اندرکاران اصلی نظام در مواجهه با فرصت‌طلبان، منحرفان و افراد بی‌صلاحیت است. در ابتدای انقلاب که شهید مطهری همانند یک مشاور عالی در خدمت حضرت امام بودند، ما نمونه‌هایی از این قاطعیت در تایید و رد صلاحیت اشخاص را در نزد ایشان می‌بینیم.»

او همچنین با اشاره به مخالفت شهید مطهری با انتساب آقای لاهوتی به عنوان ریاست کمیته ها به خاطر قاطع نبودن او گفت:«روحیه قاطع و بی‌ملاحظه‌ای که با هیچ‌کس رودربایستی ندارد، مسلما دشمنان زیادی هم خواهد داشت، ولی چه می‌شود کرد؟ نمی‌شود که برای همیشه محبوب‌القلوب همگان بود، باید دید حق کجاست، نباید رودربایستی با اشخاص داشت. مساله انقلاب و نظام و مصلحت مردم است.»

علی مطهری که بعدها خواستار تسامح شورای نگهبان در تایید صلاحیت های انتخابات مجلس شد و حتی رسما در این خصوص نامه نوشت، آن روز در مصاحبه با کیهان شورای نگهبان را به عدم برخورد انقلابی متهم کرد و گفت:«من واقعا اعتقاد دارم که شورای نگهبان درباره خیلی‌ها رودربایستی کرد.»

او در خصوص آیت الله طالقانی گفت:«شما می‌دانید آقای طالقانی یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های انقلاب بودند و هستند. حالا تصور کنید اگر ایشان اول انقلاب می‌خواستند رییس‌جمهور شوند، واقعا صلاح بود؟ مسلم است که نبود، نه حضرت امام راضی بودند و نه دیگران. مرحوم پدر ما در آن یکی، دو ماهی که بعد از انقلاب در قید حیات بودند دائما نگران آقای طالقانی بودند که مبادا ایشان حرفی بزند یا کاری بکند که به ضرر انقلاب باشد. منظورم این است که آدم‌های صلح کل که همه قبولشان دارند، همه دوستشان دارند و به اصطلاح دوست و دشمن از اینها خوششان می‌آید، چنین اشخاصی نمی‌توانند در کادر رهبری یک جامعه قرار بگیرند. خب حالا ما که می‌گوییم مثلا آقای طالقانی به درد بعضی کارها نمی‌خورد خدای ناکرده منظورمان دشمنی با آن مرحوم نیست. ما واقعا آقای طالقانی را دوست داریم. مرحوم پدر خیلی به آقای طالقانی علاقه داشت. آن روزهایی که آقای طالقانی قهر کردند و از تهران بیرون رفتند مرحوم پدر خیلی ناراحت شدند و از اینکه چرا آقای طالقانی ابزار بعضی گروه‌ها شده‌اند. مرحوم حاج احمد آقا را فرستادند با ایشان صحبت کند، خود ایشان رفتند خصوصی با آقای طالقانی صحبت کردند. الان هم وقتی به رفتارهای بعضی اشخاص نگاه می‌کنیم می‌بینیم خیلی شبیه آقای طالقانی است. از حیث تاثیرپذیری از اطرافیان و صلح کل بودن و اینکه بگوید همه حق دارند.»

انتقاد علی مطهری از آیت الله طالقانی در حالی است که اکنون به نظر می رسد خود در جایگاهی قرار گرفته که پیشتر منتقد آن بود.

موضوع دیگری که در آن مصاحبه مورد اشاره قرار گرفت، بحث آیت الله منتظری بود. مطهری سخنان منتظری در خصوص رهبر انقلاب طی آن سال ها را سخیف خواند و خواستار سکوت در قبال او شد تا به دور از جنجال آفرینی ها عمرش به سر برسد. علی مطهری گفت:«متن سخنرانی خیلی سخیف بود. بالاخره ایشان به تصریح حضرت امام (ره) صلاحیت کار سیاسی ندارند و حرف‌هایشان هم در این امور اصلا اعتبار ندارد، منظور من این بود که ما نباید جوری با ایشان برخورد کنیم که باعث سوءاستفاده دشمنان و اطرافیان ایشان که انسان‌های ناسالم و ناصالحی هستند، بشود. ما باید بزرگوارانه از کنار برخی کارهای آقای منتظری بگذریم. بالاخره عمر ایشان که عمر نوح نیست، تمام می‌شود. بهتر است سکوت کنیم در برابر کارهای ایشان تا غائله برای کشور درست نشود. می‌شود عاقلانه‌تر از کنار رفتار ایشان عبور کرد تا مشکلی درست نشود.»

او اما بعد از فوت آیت الله منتظری دست به قلم شد تا به گونهای دیگر بنویسد:«رحلت فقیه عالی قدر آیت الله حسینعلی منتظری ثلمه ای در اسلام وارد کرد که هیچ چیز جایگزین آن نیست . آیت الله منتظری نزدیک ترین دوست و یار شهید آیت الله مطهری بود . این دو بزرگوار یازده سال در مدرسه فیضیه هم مباحثه بودند ، هشت سال شاگرد مرحوم آیت الله بروجردی در فقه و اصول بوده و دو شاگرد برجسته آن مرجع تقلید به شمار می رفتند....»

عبارات معترضه ای که علی مطهری در وصف آیت الله منتظری به کار برد، کم نبود. او از شهید مطهری و آیت الله منتظری با عنوان دو یار دیرینه یاد کرد. او در عین حال گفت:«چند سال پیش در روزهای آخر حصر آیت الله منتظری با دریافت مجوز به دیدن ایشان رفتم. اولین جمله ای که به من گفت این بود: علی! دیدی با من چه کردند؟! دلم فرو ریخت. گفتم اگر شهید مطهری بود این طور نمی شد. سخن مرا تایید کرد و یک ساعت و نیم با من درد دل کرد. از وضع خودش در آن سالها و از خاطراتش با شهید مطهری گفت. از جمله مسئله رابطه شهید مطهری با آیت الله بروجردی و کدورتی را که میان آنها پدید آمده بود خوب ودقیق توضیح داد و جزئیات حوادث در خاطرش بود.»

شاید باور اینکه کسی آن هم با ادعای اصولگرایی مواضعش این چنین تغییر کند، دشوار باشد که قطعا هم چنین است. یا باید اصول و واقعیات تاریخی تغییر کرده باشد یا آقای علی مطهری؛ و گر نه چگونه می توان مواضعی چنین متناقض را مطابق با اصولی ثابت دانست؟!

مطهری در نوشتار خود که بعد از فوت آیت الله منتظری به نگارش درآمده بود، ادامه داد:«در مجموع، ما با او خوب رفتار نکردیم. امام خمینی رهبری آیت الله منتظری را به دلیل روحیات خاص ایشان صلاح نمی دانست که شاید اگر آیت الله مطهری حضور داشت نیز همین نظر را داشت اما امام روی جنبه فقاهت آیت الله منتظری تاکید کرده و اظهار امیدواری نموده بود که ایشان گرمی بخش حوزه علمیه در این جهت باشد اما ما گاهی برای تدریس ایشان نیز مانع تراشیدیم و تحمل هیچ گونه اظهار نظر اجتماعی و سیاسی او را نداشتیم و گاهی برخی روزنامه ها به ایشان توهین آشکار کردند. خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد.»

این مواضع پارادوکسیکال سوالات و ابهامات زیادی را در پیش روی قرار می دهد. سوالات و ابهاماتی که ای کاش آقای مطهری خود برای آن پاسخی پیدا کنند.

متن کامل گفتگو

رجانیوز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد