ناشی گری افروغ پشت پرده پروژه "جامزهر2" را افشا کرد
عماد افروغ: نامه رضایی قبل از بیانیه موسوی نوشته شده بود!
... کلیدی ترین بخش اظهارات ناشیانه افروغ مربوط به لو دادن پشت پرده نامه محسن رضایی بود. در حالی که پیش از این اهل خبره مسائل سیاسی گمانه زنی می کردند که احتمالا نامه رضایی و بیانیه موسوی هردو از یک جا درآمده، عماد افروغ ضمن یک گاف بزرگ ضمن دفاعی سرسختانه از نامه گستاخانه رضایی، در حالی که رضایی در نامه اش صراحتا به محتوای بیانیه موسوی اشاره کرده بود، خبر از پشت پرده نامه رضایی داد و زمان نگارش این نامه را قبل از انتشار بیانیه موسوی عنوان کرد!
عماد افروغ که این روزها کاملا در طیف سیاسیون جریان اصلاحات شناخته می شود نیز به امداد محسن رضایی آمد تا پروژه کودتا گران زمین نماند!
به گزارش صراط عماد افروغ که خود را به تجاهل زده بود با کتمان تفاوت انکار ناپذیر نامه سرگشاده و مشورت دلسوزانه و خصوصی گفت:
اگر نامه نگاری بد بوده ، چرا آقای محسن رضایی در زمان امام به ایشان نامه می نوشته؟ و اگر اصل این عمل اشکال داشته چرا حضرت امام به محتوای آن نامه استناد می کنند(!)
افروغ که از ناحیه همان کسانی که نامه رضایی را پروپاگاند می کردند حمایت سیاسی - رسانه ای می شود در گفتگو با سایت اینترنتی تابناک (حامی اصلی محسن رضایی) اضافه کرد:
فضای سنگین سیاسی در شرایط کنونی به شدت نیازمند حضور و نقش آفرینی دلسوزانی است که همواره با عقلانیت و انصاف به تحلیل و ارزیابی مسائل میپردازند.
سایت اصلاح طلب تابناک که افروغ را با عناوین حمایت آمیزی چون"منتقدی منصف، از جمله شخصیتهایی است که این روزها برخلاف بسیاری از نخبگان و سیاسیون، زحمت و عواقب حضور منصفانه را به عافیت سکوت ترجیح داده است." منتشر می کرد افزود:
افروغ در تحلیل اتفاقاتی که پس از انتخابات رخ داد گفت: آنچه که میتوانم به طور خلاصه و جمعبندی عرض کنم، این است که قطع نظر از هر ریشهیابی و تحلیل که در فرصت دیگری به آنها میپردازم، آنچه که امروز نیاز ضروری جامعه ماست و مهمترین معروف ما محسوب میشود، وحدت است. ما میتوانیم از مفهومی عبرت بگیریم و باید هم عبرت بگیریم. اما کسانی هستند که بر طبل مخالفت و افتراق میکوبند و با شبیه سازیهای غیر اصولی تاریخی در جهت تخریب دیگران گام بر میداردند. مثلاً میگویند تا نابودی معاویه فقط یک گام مانده، واقعا منظورشان چگونه تعبیر میشود؟
این کاندیدای شکست خورده مجلس هشتم که تلاش می کرد میان دشمنان ولایت فقیه و توده میلیونی مردم "وحدت" ایجاد کند در ادامه در حالی که تحلیل تاریخی ملت هوشیار ایران در تطبیق دقیق وقایع جاری کشور با فتنه های صدر اسلام و نهایتا عبرت گیری و جلوگیری از تکرا آن فجایع، به نحو فاحشی او را برآشفته بود افزود:
این شبیه سازیها ما را به وحدت نمیرساند، بلکه به جنگی خصمانه وارد میکند»،
افروغ که دقیقا استدلالهای دشمنان علی ابن ابی طالب (ع) مبنی بر خود داری از جنگ با منافقین و استحاله شده ها را تکرار می کرد در ادامه اعتراف کرد که ملت توانایی نابودی خصم داخلی را دارد اما عاجزانه تمنا نمد تا به قول خودش تدبیر کنند (بخوانید بی خیال دست نشاندگان آمریکا شوند!) تا برنامه های این جماعت محقق شود! ؛
"الان که برخی قدرت دارند، شاید بتوانند به اصطلاح خصم داخلی را از بین ببرند. کشور را باید با تدبیر و مشورت اداره کرد. ما نباید دشمن تراشی کنیم و همه تلاشمان این باشد که بر اساس یک سری محورهای مورد اتفاق و اجماع و با توجه به سابقه عملکردی افراد به وحدت برسیم. مهم وحدت است؛ اگر وحدت و ثبات سیاسی نباشد، ما نمیتوانیم تحقق بخش برنامههایمان باشیم(!)"
وی در ادامه باز هم به استدلالی دست زد که 1400 سال پیش دشمنان امیر المومنین در دفاع از طلحه ها و زبیرها از آن استفاده کرده بودند؛
امروز آقایانی که متاسفانه مورد تعرض غیرمنصفانه از سوی برخی افراد قرار گرفتهاند که هم به گونهای در قدرت هستند، سابقه مبارزاتی روشن دارند و مورد عنایت بودهاند و در بخشی از این نظام انجام وظیفه کردهاند.
افروغ که به خوبی می داند در شرایطی که کودتا شکست خورده است، "وحدت" به چه معناست در ادامه تکرار کرد:
هر کسی که گامی برای وحدت بر میدارد، دستش را باید به گرمی فشرد و کمک کرد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه برای چندمین بار تلاش کرد فشار رسانه ای بی شرمانه رضایی را در غالب مغالطلات تابلو، اینگونه ماله کشی نماید:
من واقعاً این را نمیفهمم، چرا یک کسی نتواند از باب دلسوزی و پیشنهاد به رهبر خود نامه بنویسد؟(!!)
افروغ که بسیاری از متخصصین علوم انسانی او را یک جامعه شناس متاثر از سکولارهای سرسلسله جامعه شناسی معرفی می کنند در ادامه طی ادعای جالبی خود را به عنوان فردی که ولایت فقیه را شناخته معرفی کرد! و افزود:
من با شناختی که از ولایت فقیه و سیره نظری و عملی بزرگان دین دارم (!) و از شناختی که از نامهنگاریهای مختلف زعما و امرای اسلامی (مثل محسن رضایی!) دارم، اشکالی در این نامهنگاریها نمیبینم.
اما نکته جالب تر آنجایی بود که وی پس از آنکه تلاش کرد آگاهی و بصیرت مردمی در باب پروژه ناکام" جام زهر2" را بدون هیچ استنادی انکار نماید به انکار نقش کلیدی کسانی پرداخت که با دادن اطلاعات دروغ به حضرت امام نخستین جام زهر را به آن بزرگوار دادند؛
البته بعضی آقایان که از این نامه هم به عنوان جام زهر یاد میکنند، باید متوجه باشند که، جام زهر به این نامه برنمیگردد. جام زهر به این برمیگردد که چه میشود و چه عواملی دست به دست هم میدهد تا ما مجبور شویم از یک تصمیم حقیقی که نابودی رژیم صدام است، عدول کنیم و تصمیمی مصلحتی بگیریم، باید روی عوامل بحث کرد. چرا بعد از جنگ به این موضوع نمیپردازند که چرا قطعنامه پذیرفته شد؟ و امروز فرافکنی میکنند و فقط یک فرد یا افرادی را مقصر میکنند؟ بیایید بحث کنید و دلیل بیاورید تا ما هم قانع شویم، ما هم میخواهیم روشن شود و ما هم میگوییم که جام زهر بوده، شهد شیرین عسل نبوده، ولی نباید در این بازیهای سیاسی گریبان کسی را بگیریم و بگوییم میخواهد دوباره جام زهر بنوشاند.
افروغ با تکرار دروغهای بیست سال پیش رضایی و هاشمی که نهایتا هجوم رعدآسای ملت در عملیات مرصاد کاشف این دروغها شد افزود:
مگر فقط این نامه مبنای پذیرش قطعنامه بوده است؟ مبنای پذیرش قطعنامه محتوای نامه و شواهد و واقعیتهایی است که این نامه گواهی دهنده آنهاست. اگر غلط است، یعنی اگر این نامه معرف خوبی برای پذیرش قطعنامه نبوده است، بررسی شود و ما هم بدانیم و متوجه شویم(!)
اما کلیدی ترین بخش اظهارات ناشیانه افروغ مربوط به لو دادن پشت پرده نامه محسن رضایی بود. در حالی که پیش از این اهل خبره مسائل سیاسی گمانه زنی می کردند که احتمالا نامه رضایی و بیانیه موسوی هردو از یک جا درآمده، عماد افروغ ضمن یک گاف بزرگ در حالی که رضایی در نامه اش صراحتا به محتوای بیانیه موسوی اشاره کرده بود، خبر از پشت پرده نامه رضایی داد و زمان نگارش این نامه را قبل از انتشار بیانیه موسوی عنوان کرد!
"بنابراین در نهایت کسی نامه نوشته و ایشان میپذیرد یا اینکه نمیپذیرد، یا جواب میدهد یا نمیدهد. این نامه هم از قرار معلوم قبل از بیانیه آقای موسوی آماده بوده.
با این حساب ماجرای نامه مشکوک رضایی وارد فاز پیچیده تری می شود. اکنون مشخص شده که نویسنده نامه محسن رضایی از محتوای بیانیه موسوی قبل از انتشار آن باخبر بوده و این یعنی یک پروژه از پیش هماهنگ شده میان ژنرالهای کودتا.